برای آن هایی که میخواهند طنز بنویسند
بچه که میخواهد راه بیفتد، بابا دستش را میگیرد و میگوید: «علی بوگو بابا!» و با این کار هم «علی، علی» یاد بچه میدهد و هم از زمین بلندش میکند و تاتیتاتی میبردش. به مرور خودش علی میگوید و تاتیتاتی میرود و خلاصه راه رفتن بلد میشود؛ جوری که در آینده پدر این بابا را هم درمیآورد و آتش میسوزاند و فرار میکند و حالا بابا هرچی تاتیتاتی میکند، به او نمیرسد؛ البته جور دیگر هم میشود نگاه کرد که عصای دست این بابا میشود و در پیری تاتیتاتی بابا را حرکت میدهد.
نه ما بابا هستیم و نه شما بچه. در مثال جای هیچ مناقشه و دعوا-مرافعه و مشاجره نیست. بابا نکات تئوری و کاربردی است که شما شبانهروز در حین هواخوری، در این فضای نسبتاً مجازی میبینید و استفاده میکنید و فیضش را میبرید، بچه اما عمل کردن شما به آنهاست.
شما هر روز ساعتهایی را در این فضای نسبتاً مجازی کیف میکنید و عشق و در جوار دوستانتان خوشید به هرحال. اگر غرض همین عشق و کیف و حال باشد، خیلی خب! فضا را فراهم کردهایم که چهار صباحی در کنار هم خوش باشیم و گل بگوییم و گل بشنفیم. اگر غرض نوشتن درست و درمان است که بفرما، باز سفرهای پهن شده مثالِ سفرۀ اعیان، پر از اطعمه و اشربۀ دنیوی و اخروی برای محک زدن خودتان؛ تناول بفرمایید و کیفش را ببرید.
اگر تاکنون ایدهای به ذهنتان رسیده که هیچ، بسمالله، ادامه بدهید. اگر ایدهای به ذهنتان نرسیده، استندآپ کمدیها را دیدهاید این شبها و آن شبها؟ برای اینکه طرف راه بیفتد و ترسش جلوی مخاطبان ریخته شود، بهشان پیشنهاد میکنند که اول از خاطرات خودشان بنویسند. طرف در نوشتن خاطرات خودش که دیگر درنمیماند. در اجرا هم که اگر نتواند خاطرات خودش و جایی که خودش در آن حضور داشته است را به تصویر بکشد که دیگر ولمعطل است.
پیشنهاد ما این است که اگر ایده دارید خودتان، بسمالله، اگر ندارید از خاطرات طنز و بامزۀ خودتان بنویسید، کمی اغراق در شخصیتها به اضافۀ کلمات طنز و من درآوردی به آن اضافه کنید تا خلاصه فضایی مفرح و دلچسب را در کنار هم تجربه کنیم. حتماً خاطرات شاد و مفرح و باصفا و شادیآور و فرحبخش و نشاطآور و نشاطانگیز دارید، نه؟ اگر ندارید آدم نیستید؛ فرشتهاید.
+ هنوز تا شروعِ مسابقه وقتِ نسبتأ زیادی مونده؛ ولی خب هرچه زودتر شروع به نوشتن کنید بهتره.
- ۹۶/۰۴/۰۸