Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

تنگیِ تنفس،

تپش قلب،

سرمای هوا،

می‌دَوم، باید پیدایش کنم.

خشک‌شدنِ دهان،

تَرشدن تمام بدنم،

او کجاست در این شلوغی و بلوا؟! باید پیدایش کنم.

دودوزدن چشمانم،

تارشدن نگاهم،

تصویر مبهم و کدرِ حک‌شده روی شاهرگم،

آلارمی که در گوشم آژیر می‌کشد،

تنگی تنفس، تپش قلب، خشکی دهان و بدنی که خیس است، نگاهی که دودو می‌زند و تار است، 

او کجاست در این شلوغی و بلوای تار و تیره؟!

زمین می‌خورم،

دقیقش این است: به زمین می‌افتم، از پا در می‌آیم،

کل بدنم درد را زار می‌زند،

شاهرگم می‌تپد، آرام، ولی می‌تپد، قوی‌تر از قبل،

آلارم با ریتم کندتری می‌نوازد،

به شاهرگم نگاه می‌کنم، 

پررنگ‌تر می‌شود، ولی هنوز خالیست، 

گردنِ فروافتاده‌ام را به بالا می‌کشم،

تیره و تار است، 

پلک می‌زنم، پشت سر هم، مثل شیرِ آبِ تلمبه‌ای به امید قطره‌ای آب،

قطره‌ای نور می‌چکد، تاریکی را خیس می‌کند،

نگاهش می‌کنم، گریه می‌کند، 

نفس‌نفس می‌زند،

دست پیش می‌آورد،

دستم را می‌گیرد، از زمین می‌کَنَدم،

مقابلش ایستاده‌ام، نگاهم به مرور صاف می‌شود، پلک می‌زنم، بیشتر و بیشتر،

عینکش را درمی‌آورم، اشک‌هایش را پاک می‌کنم، 

گوشم را به قفسه‌ی سینه‌‌اش می‌چسبانم،

می‌تپد، خیلی سریع،

نگاهش می‌کنم، 

هوا سرد است،

به آغوشش می‌کشم، 

محکم، 

گرم، 

خیلی گرم،

شاهرگم را می‌بینم،

پررنگ شده، پر شده،

صدای آلارم قطع شده،

چانه‌ام روی شانه‌‌اش،

در گوشش می‌پرسم کجا بودی؟!

جواب می‌دهد:

دنبال تو 

 

از هیاهوی خود بیرون می‌آیم، 

بیرون از خود هیاهویی به‌پاست،

اطراف را می‌نگرم،

همه تنگ در بَر یک‌دیگرن،

محکم،

گرم،

خیلی گرم،

و

هوا دیگر سرد نیست.

 

  • Neo Ted