Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

در باب تقدس خواب

چهارشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۵۲ ب.ظ

تفنگ مثل ناموس آدم نیست! اون خوابه که مثل ناموس آدمه! و هرگونه هتک حرمت مثل کم‌خوابی، بدخوابی، کج‌خوابی و وقفه و خلل در اون رسماً و حکماً محکوم و حرام است! این فلسفه‌ایه که من باهاش زیسته‌ام، می‌زی‌ام و خواهم زی! 

آقا/خانم! شما حق نداری کم بخوابی! پفک می‌خوری که کم بخوابی اصن. دیر خوابیدی و باید صبح زود بری به کار مهمی برسی؟! به کلیه‌ی چپِ رویا و صادقِ خواب! اهمیتی نداره. دیر خوابیدی، دیر هم بیدار میشی! ۲ خوابیدی؟! زودتر از ۱۰.۳۰ بیدار شی مرتدی! کج می‌خوابی؟ گردنت رو در زاویه‌ی نامناسبی قرار می‌دی؟! تو یک منحطی! وسط خواب پا میشی میری دستشویی؟! چرا قبل خواب نرفتی؟! ایزی‌لایف رو واسه چی ساختن؟! دریغ می‌کنی؟! خونت مُباحه! من آدم شعار نیستم. شعار تا وقتی قشنگه که بوی عمل بده؛ بو بده ها! بو! البته این بویی که میخوام بگم به ایزی‌لایف ربطی نداره! کلاً به بو ربط نداره؛ همینجوری الکی گفتم. می‌خوام به گوشه‌ای از فضایلم اشاره کنم که میرسه به اون شب کذایی برسم که صبحش امتحان ترم داشتم و باید تا دیروقت درس می‌خواندم و خواندم؛ مثل کروکدیل خواندم. امتحان ساعت ۸ صبح بود و زمستان زوزه می‌کشید. صبح که گوشیم زِر زر کرد از خواب پریدم؛ خواب خش برداشت. یه چشمم باز، یه چشمم بسته، گوشه‌ی لبم آبِ غلیظِ دهن جمع‌شده، چشمم به ساعت افتاد؛ ساعت نیشخند زد. دعا کردم مادرم خواب باشه؛ مادر غر زد؛ که بیا برو. بلند شدم لباس بپوشم؛ لباس‌هام پوزخند زدند. کردمشون تنم و افتادم تو راه خروج از خانه؛ دستگیره‌ی درِ خروجی شلوارم رو چسبید؛ ناله کرد. از خودم کَندمش. افتادم تو راه‌رو. پله‌ها گریه می‌کردند و دیوار شرمگین بود؛ هر پله که به پایین می‌رفتم از خروجی دورتر می‌شدم‌. رفتم و رفتم تا به طبقه‌ی پایین رسیدیم. درِ اتاق رو باز کردم و پیچیدم تو. دستگیره‌ی در اینبار شلوارم رو کشید  پایین؛ ولی سفت چسبیدمش گفتم چکار می‌کنی کودن؟! خندید و گفت: اَی شیطون!  هوای اتاق سگ‌سرد بود. کو نداشت از هوای بیرون؟! یه نگاه به بخاری انداختم؛ اونم به من چشمک زد. دادمش بالا. پتوها رو آوردم و بساط خواب رو فراهم کردم. اونم چه پتویی! لازمه توضیح بدم. ما یه پتو داریم که حالت عجیبی داره. سنگین و گرم و نرم! هیچی آقا/خانم! با همون لباس‌های بیرونی رفتیم زیر پتو، چسبیده به بخاری. خاصیت این پتو هم اینه که انگار یه فیلِ پنبه‌ای روت خوابه که تو وانِ پر از ماده‌ی بیهوشی دوش کرده! بری زیرش، حتی اگه قصد خواب هم نداشته باشی، از یه حدی که بگذره، حتی اگه نخوای بخوابی، باید بخوابی! و من خوابیدم! یکی از بهترین خواب‌های عمرم.

+ و بعداً که رفتم بالا لباس‌هام رو انداختم زیر پام، ساعت رو چپه کردم و هشدار گوشیم رو هم بردم‌ به دوره‌ی نئاندرتال.

  • ۹۷/۱۲/۰۱
  • Neo Ted

نظرات (۲۵)

شبِ امتحانِ زبان از سه تا پنج خوابیدم فقط :| خدا نیاره همچین روزی رو واسه کسی!
پاسخ:
و صبح رفتید امتحان دادید؟! شما همون مرتدی هستید که گفتم.
بله
فکر کنید ششِ صبح هم شام خوردم :|
ده هم رفتم امتحان دادم!
پاسخ:
خون‌تان هم مباحه‌.
در عوض این روزا تا دهِ صبح می‌خوابم. بعد از کلاس هم تا دهِ شب می‌خوابم :|
پاسخ:
چیزی گذشته ر تغییر نمیده.
من دیگه صحبتی ندارم :/
پاسخ:
خوبه.
شما حبابِ محسن یگانه رو گوش کردید تا حالا؟!
پاسخ:
این راهی که شما شروع کردید، ما تهش دکه داریم خانم.
  • حـ . آرمان (استاد بزرگ)
  • آفرین چقدر زیبا و دقیق بود ...
    اصلا یه استادی داشتیم یه بار بهم گفت تعطیلات عید را چگونه گذراندید ...
    بهش گفتم استاد خوابیدم ... فقط خوابیدم ...
    برگشت گفت بهترین کار ممکن رو انجام دادی ...
    استاد خوبی بود. یادش بخیر اون درس و با 19 پاس شدم
    پاسخ:
    ما مخلصیم.
    از اساتید نیک‌ روزگار بوده بزرگوار.
    خب پس همون :/
    پاسخ:
    ب ر ب ب ع
    آینه
    پاسخ:
    :/
    هرکی غیر تو می نوشت نمیخوندمش.

    منم در جریانی که اگه یه روز خدایی نکرده تو به این آرمان ها خیانت کنی سنگسارت کیکنم.
    پاسخ:
    الان تعریف بود؟!

    وقتی پیدام میکنی که سیانور خوردم.
  • آسـوکـآ آآ
  • با خوندن این پست افسوس میخورم برای چند روزی که باز باید شب تا صبح بیدار بمونم...
    داغان شدم. در واقع به نابودی خودم نزدیکم...
    پاسخ:
    تباهی تباه!
    من آماده ی سنگسارم:)))
    پاسخ:
    لباس‌هات رو دربیار برو تو اون چاله.
    فصل امتحانات تو دانشگاه خواب برما حرام بودتا ۲ شب درس میخوندیم ، از ۵ پامیشدیم بقیش رو میخوندیم تا ۹ که میرفتیم امتحان ، بعد که برمیگشتیم بیهوش میشدیم تا ۶ عصر ، یادش بخیر !
    پاسخ:
    بخیر؟!
    :) باریکلا
    هرچی با خواب تداخل داشته باشه رو باید گذاشت کنار :)
    پاسخ:
    اح‌سنت!
  • علیـــــ ََ
  • خودمم نمیدونم چرا، ولی در کل از خوابیدن خوشم نمیاد :/
    فک کنم دارم کم کم تحت تاثیر این وبلاگ هوهو شناس تبدیل به جغد میشم :|
    پاسخ:
    خدا عاقبت‌بخیرت کنه جوان.
  • آفتابگردون ...
  • معمولا از یه جایی به بعد، از کم خوابی مریض میشم  :(
    کاش میشد خواب رو ذخیره کرد عین پاوربانک با خودت از قبل برمیداشتی واسه روز مبادا... تا وقتی این امکان فراهم نشده، گفتنِ اینکه علم پیشرفت کرده زر مفته:/

    پاسخ:
    بله بله
  • یه بنده خدا
  • فک کنم برای اولین بار در تاریخ باهات موافق باشم!

    خخ
    پاسخ:
    الله و اکبر! الله و اکبر!
    نرفتی سر جلسه امتحان؟
    پاسخ:
    هنوز نفهمیدی؟!
    والا تفنگ هم  مثل ناموس آدمه .
    پاسخ:
    نه اندازه خواب
    به کسی که میدونه آلارم گوشی رو هم فعال کنه، بیدارم بشه، خاموشش کنه، باز میگیره میخوابه ولی هم چنان آلارم ها رو هر یه ربع یه ربع فعال کرده چی میگن؟ (((((=
    پاسخ:
    مریض
    آره نمیدونم چرا اونقد حس خوبی داشتیم اونموقه ها!
    پاسخ:
    عجیبه
    دوا درمانی تو دست و بالتان نیست شیخ؟ 🤔
    پاسخ:
    مرگِ موش دوای شماست! قرص برنج‌ هم کفایت میکنه البته.
  • امید شمس آذر
  • به نظرتون تبلیغ آدامس کم خوابی از تلویزیون بهنجاره؟؟
    پاسخ:
    یکی از بزرگترین خیانت‌ها به بشریت بعد از جنگ جهانی دوم
    حالا کی گفت مریض منم؟ |:
    پاسخ:
    بنده با قاطعیت.
    من شب امتحان نمیخوابم به جاش عصرش میخوابم. امیدی به زنده موندم هست؟ یا مثل روانی‌های دیگه سلاخی میشم؟
    پاسخ:
    نظر خودم رو گیوتینه.
    گیوتینش رو به لیدوکائین آغشته کنید بدون درد بمیرم :) جوونم گناه دارم
    پاسخ:
    تمام کِیفش به دردشه مرتد :/

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی