اوردالی؟!
اوردالی چیست؟!
نامِ رشته کوهی در فیلیپین؟
نوعی غذای سرد که با نوشابه ی بدونِ گاز در یکی از روستاهای شمالِ ایسلند مِیل میشود؟!
نامِ دستگاهی که در صنایعِ پتروشیمیِ پارسِ جنوبی استفاده میشود؟؟
از انواعِ سوسک سانانِ بهداشتی و تمیز؟!
پروژه ای که حسنِ روحانی به تازگی افتتاح نموده؟!
پاسخِ همه ی این سؤالات یه چیزه! و اون: نح!
ولی اگه میخواید بدونید اوردالی چیه با بنده همراه باشید.
یه اصلِ اساسی و مهم تو قانون داریم که میگه اصل بر برائتِ متهم هستش! حالا شاید بپرسید یعنی چی؟! عرضم به حضورتون این اصل داره میگه مثلأ اگه من از مترسک شکایت کنم و اون رو متهم به کِش رفتنِ کندوی عسل و خوراندنش به کلاغ هاش کنم، باید با دلایل و اسناد و مدارکی این ادعا رو ثابت کنم! بطورِ واضح بخوام بگم یعنی اینکه همه ی انسان های جامعه ی ما بیگناه هستند، مگر خلافش ثابت شه! حالا کاری با این ندارم که الآن عملأ خلافش جا افتاده تو عرف و جامعه! همه ی ما گناهکاریم مگر خلافش ثابت شه! حالا اوردالی ربطش چی بود به این مسئله؟! خب الآن میگم! خانم ناخون هاتُ نجو! الآن میگم! تو ایرانِ باستان [ از زمانِ عیلام حتی ] بر خلافِ قانونِ حالِ حاضرِ ما، اصل بر برائت نبود! یعنی همه مجرم و گناهکار بودند مگر اینکه از یه راه اثباتش کنند! واسه اثباتِ بی گناهی باید ادله ی اثبات دعوی بیاری! یعنی ثابت کنی بی گناهی! حالا مجددأ ربطش به اوردالی چیه؟! خانم موهاتو نکش! میگم دگه! عجبا! ملت صبر ندارن! با یه مثالِ ملموس اوردالی رو میگم یعنی چی! فرض کنید من و مترسک [ همیجور الکی قفل کردم رو مترسک ] در ایرانِ باستان می زی ایم! من مجددأ میرم ازش شکایت میکنم که جنابِ ساتراپ [ یه جور قاضی تو ایرانِ باستان ] این مترسکِ داغان گیر داده به کندوهای عسلِ من! همه ش کِش میره کندوها رو میره میده به کلاغ هاش میلمبانند! خب ابتدا اون ساتراپ فکش میفته پایین و سکته میکنه که یه خرس داره باهاش حرف میزنه و پس از اتمامِ کفِ دهانش حالش جا میاد و یه حکم صادر میکنه! حکم چیه؟! مترسک طبقِ قانونِ ایرانِ باستان رسمأ دزد و کِشو [ به شخصی که کِش میرود ] محسوب میشه و باید ثابت کنه که آقا این خرسِ کذاب داره دِروغ میگه! باور نکنید و ناله ها و مویه ها نماید و کلاغ ها بپراند که خب تو ایرانِ باستان این سوسول بازی ها جواب نمیده! نوچ! ساتراپ حکمِ اوردالی میده! یعنی چی؟! کفش پرتاپ نکن خانم :/ دارم میگم دگه! روش های مختلفی داره اوردالی! چندتاش رو روی مترسک [ طِفل ] امتحان میکنیم! در ایرانِ باستان به شدت به خدا اعتقاد داشتند! به طرزِ تخیلی ای به عدالتِ خدا باور داشتند و در حقیقت شورش رو در آورده بودند! حالا میگم چرا! خب با مترسک چیکار میکردند به وسیله ی اوردالی؟! میتونست این باشه که مترسک رو پرت کنیم تو آتیش و معتقد باشیم که اگه بیگناه باشه خدا نجاتش میده و زنده برمیگرده بیرون [ مترسک درحالی که عربده میکشد جزغاله شده و خاکستر میشود ]. میتونست این باشه که مترسک رو از روی یه پرتگاهِ بلند پرت کنیم پایین و معتقد باشیم اگه بیگناه باشه زنده میمونه! [ مترسک اینبار عربده نمیکشد اتفاقأ! خیلی بی صدا پورد {!} میشود ]. و حتی میتونست این باشه که بندازیمش تو دریایِ مواج و عمیق به این شرط که شنا بلد نباشه و معتقد باشیم اگه بیگناه باشه قطعأ زنده برمیگرده! اون برمیگرده! [ درحالی که سعی میکند پاهای خویش را از حلقومِ کوسه بیرون کِشد، به ملکوتِ بالا میپیوندد ].
هیچی دیگه! همین! یه فاتحه واسه مترسک بخونید بی زحمت و خداتون رو شکر کنید تو ایران باستان نیستید و طرف حسابتون من نیستم!
- ۹۶/۰۲/۱۷