Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

پادشاهانِ بَیان و رعیتِ خودشیرین!

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ

حقیقت رو باید گفت؛ حتی اگه به ضررت باشه! حتی اگه فحش خورد! حتی اگه به قیمتِ تنها شدن و از دست دادن خیلی چیزای دیگه باشه! پس امیدوارم به شخص یا اشخاصی بر نخوره! که احتمالا بخوره! ولی من ترجیح میدم حرفمو بزنم! 

حدودِ یه سالِ وارد بیان شدم و دارم تو این فضای نیمه دوست داشتنی مینویسم و لذت هم میبرم حتی! ولی چرا نیمه دوست داشتنی؟ چون همیشه و همه جا یه عده هستند که اجازه ندن به آدم خوش بگذره! مجازی و غیرِ مجازی هم نداره. این عزیزان همه جا در صحنه هستن! 

ولی بریم سرِ بحثِ اصلی! تو بیان تا دلتون بخواد سَبک و گروه و دسته بندیِ بلاگری وجود داره، ولی بحثِ من درباره ی یه دسته س! که خب زیاد نیستن، ولی خب کم هم نیستن به حمدالله «!» اگه بخوام یه اسم واسه این دسته انتخاب کنم میتونم اسمش رو بذارم «خود سلبریتی پندار ها» و یا «خود خاص و خفن پندار ها» و یا اگه بخوام خیلی جمع و جورش کنم، تو یه کلام «شاخ»! البته خودم میدونم که شاخ واسه گاو و قوچ و بُز و ایناس ها، ولی خب غلطِ رایجِ دیگه! البته همچین بی ارتباط هم نیست، ولی خب بگذریم!

من نمیدونم این دوستان پیشِ خودشون چی فکر کردن که علنأ میان خودشونُ سلبریتی و شاخ معرفی میکنن و به این حرکت افتخار هم میکنن! نمیدونم فازشون چیه که خودشون و بلاگشون رو فرایِ بلاگ های دیگه میدونن و کدخدا گونِ خودشون رو تافته ی جدا بافته میدونن! یه چیزی مثلِ سیاستِ ابَر کشوریِ ایالات متحده! 

اینا به کنار؛ من موندم چجوری و چرا دارن ادعای دموکراسی و آزادیِ بیان میکنن و بلاگشون رو جایی واسه بحث های مختلف با تفکرات و سلایقِ فکریِ میدونن، وقتی تحملِ مواجه با تفکرات و سلایقِ مخالف رو ندارن و تعداد ستاره های کامنت هاشون، هر روز از روزِ قبل بیشتر میشه ! من کاری با اون دسته ندارم که حقیقتأ ظرفیتِ آزادی بیان ندارن و اونُ با فحاشی و توهین اشتباه میگیرن! بحثِ من سرِ یه بحثِ بدونِ توهین و منطقی و در چارچوبِ ادب و بحثِ! اینکه اگه نظرت با نظرِ جنابانشان تناقضی داشته باشه، به بدترین و تند ترین شکلِ ممکن موردِ هجوم قرار میگیری و تهش ستاره بارون میشی و محکوم به بی ادبی و بی سوادی و بی منطقی و ناقضِ آزادیِ بیان! نکته ی جالبِ این بحث ها، یه عده ی خودشیرین هستن که کاری با حرف و بحث و حق ندارن، صرفأ میان یه چیزی میگن که جنابِ سلبریتی تأیید کنه و اونا هم ذوق مرگ شن! خدا رو شکر که همیشه هم هواشونو دارن و بساطِ تأیید و‌ گل و بلبلشون به راهه! چشم حسود کور اصن! 

خلاصه که یه عده خودشونو سوار بر مَرکب و تختِ پادشاهیِ بیان میدونن و اساسأ حال میکنن بقیه بیان تأییدشون کنن و حرفی خلافِ میلشون نزنن که مبادا به جنابانشان بر نخوره و یه عده رعیت طور هم زیرِ پرچمشون سینه میزنن و چشم و گوش و دهن و باقیِ حفره های بدنشونو بستن کاری ندارن که زیرِ چه پرچم و مرامی سینه میزنن! یه تِزِ روشن فکریِ خاصی هم دارن که اساسأ سبک و نوعِ زندگی و رفتارشون رو خاص و باحال و درست تر از بقیه میدونن! اینم نمیدونم از کجا سرچشمه میگیره! ولی هرجا که هست، خیلی ساقی های خوبی داره!

ولی همیشه اینطور نیست که کسی حرف نزنه و خفه خون بگیره که مبادا سیبل بشه و از جهات مختلف مورد فحاشی و توهینِ همون رعیتِ خودشیرین قرار بگیره! حرف ها رو باید زد! به حرف قیمتی!

القصه! نیاز نیست واسه خاص شدن و خفن شدن، ادا دربیاریم و شعار های حجیم تر از حجمِ دهن و مغزمون بدیم! کافیه فقط خودمون باشیم و ازش لذت ببریم!یه سری توهمات رو از رسم و مراممون فاکتور بگیریم تا موجباتِ ذوق و لذت و خوشحالیِ بقیه رو فراهم کنیم!


+منظورِ من صرفأ شخصِ خاصی نبود، طرف حسابِ من یه جریانِ، یه طرزِ تفکر!


  • ۹۵/۰۸/۱۲
  • Neo Ted

نظرات (۲۹)

حالا یه نفس عمیق و یه لیوان گل گاوزبون..نمیدونم چرا حس میکنم همشو یه نفس گفتید با تن تند:/
پاسخ:
دارم دوغ مینوشم :  )
نه اتفاقأ! خیلی ریلکس و دراز کش نوشتمش : )
  • حسین مداحی
  • عجب! خخخ. ما که تو یه گوشه داریم مینویسیم، یه عده هم میخونن و ساده نگاری رو پیشه کردیم.
    با من که نبودی. خیالم راحته از این بابت. خخخ
    ولی تِد، کسی چیزی گفت، بگو با علی اس اچ بریم وبلاگشو با خاک یکسان کنیم.
    پاسخ:
    نه داداش :)) تو ک سرت تو لاکِ خودته :))
    کلا بی حاشیه ای!
    موردی باشه خبرت میدم سیلو ها رو اوکی کنی :))
    چه قدر حرفت درسته 
    من اصولا با آدمایی که دور و برم بودن و  ادعای آزادی بیانشون میشده هر وقت چیزی گفتم نپذیرفتن و...ینی یه جورایی انگار این آزادی بیان فقط ماله خودشونه و دیگران حق انتقاد یا... رو ندارن
    پاسخ:
    کلا خیلی باحالن :))
  • ɐɹɐɓol •_•
  • تکبیر :|
    پاسخ:
    :||
  • خانه سلامتی
  • تا اونجایی که من دیدم این سلبریتی ها بعد یه مدت فیلتر میشن 
    پاسخ:
    فعلا ک دارن با قدرت کار میکنن : )
  • تـیــدا ...
  • آخ گفتین :دی 
    اصلا من فازشون رو درک نمیکنم
    پاسخ:
    حق دارید!
    به قول بزرگ مجلس:وات د فاز؟ :|
    اصن معلوم نیست کجان اینجور آدما :|
    کلا یه مشت خود باحال و خفن پندار پاشدن اومدن تشکیل بلاگ دادن :|
    پاسخ:
    :))
  • پرتقالِ دیوانه
  • این مورد رو گزارش میدم به مقام هایِ بالا جناب تد!
    عواقبِ پستتون رو خواهید دید
    هه
    پاسخ:
    یا خدا به اضافه ی امام زاده های مؤثق :)))
    نکن اینکارو با یه جوونِ دمِ بخت پرتقال :))
  • ♪بانو روانیـ♪
  • :))
  • پرتقالِ دیوانه
  • متاسفانه برایِ پشیمونی دیره
    پاسخ:
    جان پاتریک راه نداره؟؟
    :(
    :)))
  • بهار پاتریکیان D:
  • چی بگم والا خاب :/
    پاسخ:
    هر چ دل تنگت خواهد!
  • روشــنا ...
  • تو هر جامعه ای که برید! کوچیک یا بزرگ! ادم های علمی یا هنری یا هر قشر دیگه ای! این خودخفن پندارها به وفور یافت میشن!
    و تنها راه حل اینه که به انگشت کوچیکه ی پای راستتون هم حسابشون نکنید!با همین صراحت!!
    پاسخ:
    سعی میکنم : )
    پاراگراف آخر رو باید با طلا نوشت سناتور:دی
    پاسخ:
    خیلی ممنون : )
    دلخور این عده نباش
    بیان رو ازشون بگیری، 
    دیگه هیچی ندارن!
    هیچی! :)
    پاسخ:
    هیچی :)
    نمیدونم چی باید بگم جناب تد :)
    ولی خیلی خیلی پست خوبی بود....لازم بود یه همچین پستی توی بیان منتشر بشه...
    پاسخ:
    خیلی ممنون ک خوندید : )
  • 👒فیـــــروزه بانـــــو👒 :)
  • اکثر اونایی هم ک داعیه ی
    دموکراسی خواهی دارن همینجورین.
    یعنی دموکراسی رو فقط واسه خودشون
    میخوان.بقیه بلانسبت خرن!بی برو برگرد:
    دایورت!
    پاسخ:
    بلانسبت :))
    اقا حالا این که هیچ .. قضیه این صفحه درباره من چیه که طرف شیش ماهه می نویسه اما هنوز وقتی روش کلیک می کنی میگه این یک صفحه مستقل آزمایشی ست؟ : /
    پاسخ:
    ربطش چیه :|
    یکی ازین وبلاگا بود چند وقت پیش....روزی خدا تا پست میذاشت.... مخالفا اگه حرف میزدن با دست خودشون عملا طناب دار انداخته بودن گردن خودشون....
    فیلتر شد...

    اون دسته‌ی همیشه موافق، دست خودشون نیست....به شخصه بارها برام پیش اومده بعد شنیدن یه مطلب بلافاصله تاییدش کردم ولی وقتی یه کم فکر کردم دیدم نظر واقعیم ۱۸۰ درجه فرق داره.... این یعنی فکر قبل از حرف زدن و مخالفت و موافقت با چیزی، درجه‌ی پایین تری برامون داره نسبت به حرف زدن.... و این مهلکه... و ترک کردنش تمرین میخواد
    و البته آدما اول باید بفهمن که قبل هر حرفی باید فکر کنن:/

    * مدتیه با این وبلاگا برخوردی نداشتم:) و در واقع نمیخواستم که داشته باشم:) اگه دارین، آدرس بدین یه کم سرگرم بشیم دی:
    پاسخ:
    همه چیز برمیگرده ب فکر کردن! باید تمرین کنیم!

    +سر درد میگیرن بابا :)))
    اقا من که حرفی نمیزنم میترسم یکیش خودم باشم :)))
    ولی کلا به نظرم هر سبک و عقیده و باوری باید اجازه ی گفتگو داشته باشه این که چرا بعضی ها فکر میکنن صراط مستقیم اونها هستن رو نمی فهمم ؟ سندروم خود شاخ پنداری دارن :))
    یاعلی
    پاسخ:
    چقدرم حرف نزدید :)))
    کاملا موافقم! اینا خودشونو عقل کل میدونن!
  • پریسآتیس (:
  • پست رو با لحن تند نخوندم واقعا (: درسته عبارات خاص (!) داشت، اما فڪر ڪردم در ڪمال اعتماد به نفس و آرامش نوشته شده
    گاهی حس میڪنم لحن نوشته هاتون رو خوب میگیرم (البته امیدوارم)  (؛

    خیلی وقت ها به خودم میگم: پریسا خودت باش، اما خود ِ ڪاملت باش .. همون خودی ڪه عاقله و نه سانسور داره!

    + قبول دارم نوشته تون رو (:

    × یه پستتون رو خوندم ڪامنت نذاشتم، به دلم مونده، پست متوهم.. خیلی خوب بود، خیلی (:

    پاسخ:
    واقعأ هم عصبی ننوشتمش! یعنی در حدی نیستن ک عصبانیم‌کنن!

    +خوبه ک قبول دارید.

    +نظر لطف شماس!

    +ینی خوشم میاد اگه تا پنجاه سال آینده هم براتون کامنت نمیذاشتم، شما هم عمرا کامنت میذاشتید :)) 
    👍👍👍👍👍
    پاسخ:
    : )
    هیچ وقت درک نکردم شاخ بازی تو وبلاگ‌نویسی چه فایده‌ای داره اصلاً؟ ما همه این‌جاییم که با نوشتن حالمون خوب بشه، نباید یادمون هم بره که این‌جا «مجازی»ـه و نه واقعی، با یه کلیک همه چی‌اش بسته و فراموش می‌شه، کسی که توی فضای مجازی قلدری می‌کنه مطمئن باش که تو دنیای واقعی هیچی نیست، عقده‌ای شده و حالا داره این‌جا خودش رو تخلیه می‌کنه؛ واقعاً باید با تمام وجود بگم: خب که چی؟! :|
    پاسخ:
    حرف دل من رو زدی مترسک!
    چی بگم واقعا! درکشون نمیکنم :|

    ^__^ چه خشن!!
    پاسخ:
    خشن ولی ریلکس و آروم : )
    درووووووووووووووغ!
    چرا من ندیدمشون این افرادو؟ دیدم یه سری افرادی که زیاد خودشون و میگیرن و فکر میکنن دیگه ته نویسنده های دنیان و نوشته هاشون عالیه ها!ولی خب اینکه سلبریتی جا بزنی خودتو حماقتِ! :/ چه وضعشه باااو:/
    ادم خودشو اون چیزی نیست جا بزنه که چی؟ تهش از دنیای مجازی های کلست برمیگردی به همون زندگیِ عادتیت باهمه واقعیتاش:)
    پاسخ:
    دستت درد نکنه دیگه :/
    دروغگو هم شدیم رفت :/
    فکر کنم تو بیان نیستی اصلا!
    :/
    شما به نظرم خودت ازون سلب فلانایی :دی 

    البته بدون اینکه خودتون رو بگیرید و اینا !
    پاسخ:
    من؟؟؟
    سلب فلانایی ندیدی پس :)) منُ ک کسی نمیشناسه سینا جان!

    حالا من هی میخوام ادامه دارم کامنت نذارم نمیذارین که:/
    این دروووغ اصطلاحیِ که من پس از تعجب زیاد میگمش،ینی یه چیزی فراتر از باور گفتی و اینا:) ولی به این معنی نیست که دروغگویی:/ 
    اره تو بیان که کلا نیستم:-0
    پاسخ:
    ملتفت شدیم : )
  • کفشدوزک بلاگ
  • میشه یکم سایز نوشته هاتون بزرگتر کنین؟
    اصلا نمیبینم والا
    (-: زنده باد خودشاخ پندار ها:دی
    پاسخ:
    چشم!
    سلام جناب تد!
    اآی گل گفتی.دیده شده این شاخ ها اینقدر بد و توهین امیز با منتقدانشون برخورد میکنن که ملت جرات نمیکنن کوچکترین مخالفتی باهاشون بکنن.فقط باید به به و چه چه کنی تا خوششون بیاد!
    نمیدونم چرا با این خوندن این پست همینجور  بیخود  و بی جهت (!) یاد یه بنده خدایی افتادم...
    پاسخ:
    سلام
    کاملا درسته!
    بیخود و بی جهت هم نبوده شاید :)
    این نوع طرز فکر یا جو تو همه جا پیدا میشه ... میدونین نمیخام توهین کنم ولی همیشه کسی شاخ بازی درمیاره ک یه کمبودی داره و از ی جای دیگه اونو گدایی میکنه ... ولی در کل در دسته بندی انسان خاص بودن جایی نداره چون هممون انسانهایی با رفتار و تفکرات منحصرب فردیم پس این ادا اوصولا مورد تایید نمیتونه باشه ...
    یکمی بیخیال بودن پیشه کنید جناب سناتور تد :)
    پاسخ:
    موافقم باهاتون : )
    سعیمو میکنم : )