Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

نمیخورمت ک!

جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ

قدم‌ برمیدارم

قدم برمیداره

قدم‌ برمیدارم

بازم قدم برمیداره

*متوجهِ حرکتِ من،پشتِ سرش میشه

قدم برمیدارم

سریعتر قدم‌ برمیداره

*مضطرب میشه و هول برش میداره!

سریعتر قدم برمیداره

سریعتر قدم برمیدارم

*ترس هم به قدم هاش اضافه میشه!

چادرش رو سفت میچسبه و قدم هاشو سریعتر میکنه

خیلییی سریعتر تر راه میرم

در حدِ دویدن راه میره

نفس نفس میزنه!

بند های کوله شو محکم میگیره!

در حدِ دویدن راه میرم تا ازش عبور کنم!

ازش رَد میشم

یه نفسِ راحت میکشه!انگار دنیا رو بهش دادن!


+با دوست پسرم «دوست پسرمِ دیگه! عجبا» قرار داشتم؛ یخورده دیر شده بود، باید سریعتر میرفتم تا برسم! 

حالا توی راه یه لحظه در راستای حرکت یه دختر خانمِ چادری راه رفتم و چون سریع راه میرفتم، یهو ترسید! فکر کرد میخوام مزاحمش بشم! بعد هم اتفاقاتی که افتاد!

اینجا واقعأ نمیدونستم به این اتفاق بخندم یا بشینم زار زار براش گریه کنم و متأسفم شم!

اینکه چه چیزی باعث شده یه دختر، حالا اینکه چادری بود زیاد مهم نیست، مهم دختر بودنشِ اینجا، اینجوری با یه سریعتر شدنِ حرکت پشتِ سرش اینجوری هول بشه و ترس برش داره، واقعأ جای تأسف و تأثر داره واسه بعضی از هم جنس هام که معلوم نیست چیکار کردن که یه دختر نتونه با خیالِ راحت تو خیابون و پیاده رو های شهر راه بره!

امیدوارم روزی برسه که همه ی دختر خانم های کشورم، بدون ترس و دغدغه های منشأ گرفته از یه عده مریضِ فکری و عقیده ای که به هیچ باور و اعتقادی پایبند نیستن، به راحتی و با وقار «خیلی مهمِ ها» تو پیاده رو ها و خیابون های شهر، قدم بردارند و من و هم جنس هام،  هوای همه ی دختر خانم های کشورمون رو، درست مثل خواهر و‌ مادرِ خودمون داشته باشیم!

  • ۹۵/۰۸/۰۷
  • Neo Ted

نظرات (۲۴)

  • حسین مداحی
  • خدایا توبه.
    پاسخ:
    استغفرالله!
  • امیری حسین و نعم الامیر
  • برای امید به این روزا الفاتحه
    پاسخ:
    نا امید نباش!
    حق داره بیچاره بس که گرگ زیاده..منم بودم میترسیدم..
    درسته نباید همرو به یه چشم دید اما چشمی رو که بشه باهاش بفهمی کی حیوونه کی ادم و ما نداریم
    پاسخ:
    منم واسه همین متاسفم!
    امیدوارم برسه اون روز
    این واقعا یه معضله(املاش درسته؟!؟!)که ما دخترا نمیتونیم با خیال راحت توی خیابون راه بریم 

    پاسخ:
    یحتمل درسته :))
    امیدوارم منم!
    به سلامتی روزی که "غیرت" بشه حرف اول و آخرمون :)
    پاسخ:
    : ) امیدوارم
  • تـیــدا ...
  • اول آمین برای آرزوتون
    دوم شانس آوردین من نبودم :)) من اگه بترسم تمام توانم رو جمع میکردم وقتی میخواستین رد شین از ترس هول تون میدادم :دی ممکن بود شوت شین تو دری دیواری جایی :/ البته اصولا من تا حالا نترسیدم جز یه بار اونم چون ساعت یازده بود :دی چراغای مسخره ی کوچه مونم خاموش بود :/ منم خسته داشتم از سرکار برمیگشتم :| بعد از اون دیگه جلسات کرج رو نرفتم مگه اینکه مدیر منو میرسوند :دی اصلنم پررو نیستما
    پاسخ:
    کلا تمایلی به روبرو شدن با شما ندارم :)))
    چون قطعأ یا غودااا میخورم،یا شوت میشم،یا هم که کتلت میشم :)) 
    بچه هام یتیم میشن :))

    پررو؟؟
    شما؟؟
    شیب؟؟
    بام؟؟
  • گمـــــــشده :)
  • یه بار یه بنده خدایی از کنارم رد شد اشکارا ترسیدم. بدجوری هیکل عظیمی داشت
    :|
    پاسخ:
    حق داشتید فانوسأ :))
    واقعا
    و مشابه این قضیه نشستن تو تاکسی ِ
    چی کار میکنن هم جنس های شما مهم نیست همیشه برام این سوال بوده که اخه به طرف مقابل ببین میاد این حرفا  :|
    پاسخ:
    طرفو ندیدم ک :))
    امیدوارم زنده بمونم و اون روز رو ببینم...
    پاسخ:
    منم همینجور :)
  • تـیــدا ...
  • :دی اگه یه مارک بزنین که تد هستین غودا نمیام :دی
    غودا بیام کی میخواد بلاگفان رو هدایت کنه؟ :دی
    پاسخ:
    مارک بزنم من تِد هستم؟
    :|
    ملت نمیگن طرف اسکلِ؟
    :||
    دوستان بجای ما :))
    طرف عقلش پارسنگ داشته! خب راستای حرکتشو عوض میکرد و صبر میکرد بری جلو دیگه! :دییی

    + عجبببب :|
    شما میدونستی که تد با ابواسفنج یکی هستند ؟! :دییی


    پاسخ:
    خیلی ممنون بابت راهکارت :/
    :))

    +چجوری میشه؟
    ببین کاراشونا:/
    پاسخ:
    ک‌‌چی :/
    اولا کت و شلوار نو مبارک!! ^___^

    ثانیا.... منم بودم می ترسیدم!!!! :(
    پاسخ:
    ممنون :) میاد بهم؟
    سناتور شدم دیگه :)) ندیدین؟؟
    قراره با ترامپ لابی‌کنیم :)))

    +حق دارین :(

  • ɐɹɐɓol •_•
  • عکس پروفایل منو مُرد  :))
    ماشالا ماشالا :)) چش نخورین :دییییی
    پاسخ:
    خیلیا رو مُراند :))
    حق دارین خداییش :))
    اسپند دود کنین :))) پووووف :+))
  • ɐɹɐɓol •_•
  • پووووف :))))
    (ترق ترق ترق :دی)
    صدای اسپنداس :دی
    پاسخ:
    براوو :))
    حالا این اتفاق واسه من رو پله برقی افتاد همه پله ها رو دویدم.خداییش خیلی بده باید از خودشون خجالت بکشن
    پاسخ:
    امیدوارم ک بکشن!
    قبلنا این ترسا برام بی معنی بود ولی هفته پیش واسه اینکه بریم آش بخوریم تو مسیر ی خورده از این ترسه رو تجربه کردم آش هم ک زهر مارمون شد :)) البته تاثیر قضیه آدم ربایی اونروز تو شهرمون زیاد بوداا ..
    منو دوستم قشنگ دویدیماا ...
    ولی مورد شما آنچنان حاد هم نبوده ها .
    آمین ..
    پاسخ:
    تجربه کردین پس :))
    عخخخییی :))
    واسه من نیمه حاد بود :)) ب خیر گذشت :))
    خب خداروشکر حاصل عمرم بچۀ خوبیه :دی
    +خیلی زیاد تجربه ش کردم.ربطی به حجاب و بی حجابی نداره پسر...دلم خیلی پره راستش! اون روز تو ایران نمیاد هرگز

    چه تمنای محالی...
    خنده ام می گیرد!
    پاسخ:
    عنصر مفید تحویل جامعه دادین اصن :))

    منم که گفتم ربط نداره! ولی این ترس توی قشرِ محجبه بیشترِ به نسبت! ولی خب نسبیه دیگه!

    حق دارید!

  • پرتقالِ دیوانه
  • منم بودم ری اکشنم همین بود :(
    تازه من که معروفم به خوش بینی بین دوستام
    اوضاع خیلی بده
    کاشکی همه مثه خودت فکر میکردن
    پاسخ:
    حق میدم بهت!
    امیدوارم حل شه همه ی این بدی ها!
    خیلی خیلی زیاد تا حالا تجربه‌ش کردم:(
    هههه
    تازه گاهی تو اینجور مواقع بررسی میکنم ببینم کیفم مناسبه اگه لازم بشه برای کتک کاری استفاده کنم یا نه!!!
    گاهی هم میبینی میاد ازت جلو میزنه بعد یه خانومه خخخخ
    گاهی وقتام آدم میبینه مسیری که باید ازش رد شه ناجوره....اون وقته که صورتمو در جدی ترین و عصبانی ترین حالت ممکنش قرار میدم و رد میشم:)
    حتی گاهی آدم به خودش افتخار میکنه که بهشون جرئت نداده وارد حریمش بشن:)
    * عالمیه واسه خودش:) بسیار هیجانی و در مواردی ناراحت کننده...!
    پاسخ:
    تجربه ی خوبی نیست قطعأ! امیدوارم تکرار نشه واستون : )
    ینی امیدوارم اون روز برسه : )
  • 👒فیـــــروزه بانـــــو👒 :)
  • من قدم هام رو تند نمیکنم
    اما منتظره یه حرکتی کنه
    بزنم تو سرش😂
    تاحالا هم اشتباهی چندبار 
    داداشمو له کردم میخواست مثلا
    منو بترسونه تو خیابون:/
    پاسخ:
    چ خشن :/
    :))
  • پسته خانوم
  • دیگه اوضاع به حدی وخیمه که من به همه آقایون توی مترو و BRT مشکوکم...
    دست خودمون هم نیست!
    ...
    پاسخ:
    متأسفم! خیلی!
  • پسته خانوم
  • تاسف رو باید اونایی بخورن که دستی در ماجرا دارن!
    شما و امثال شما نباید به جای اونا تاسف بخورید....

    پاسخ:
    بخاطر شرایط و فضای بوجود اومده ک میتونم تأسف بخورم؟
    ناراحتم عمیقأ!
  • پسته خانوم
  • بله...

    پاسخ:
    : )