عطرِ گردنت«خیلی یجوری»
پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ب.ظ
خون آشام بودم و وحشی
ولی
عطر گردنت رامم کرد
حال یک خون آشام عاشق روبرویت نشسته!
پ ن:طبیعتا مخاطب نداره :)
- ۹۵/۰۷/۰۸
میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.
طبقه بندی موضوعی
-
پسرِ تاریکی
(۱۴) -
داستانِ کوتاه
(۳۷) -
پسرِ تاریکی - فصل دوم
(۱۱) -
رایان
(۳) -
پسرِ تاریکی - فصلِ سوم
(۱۰) -
شهرلرزه
(۳) -
پسر تاریکی - فصل چهارم
(۳)
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۲ (۱)
- تیر ۱۴۰۰ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۳)
- شهریور ۱۳۹۹ (۲)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱)
- دی ۱۳۹۸ (۱)
- مهر ۱۳۹۸ (۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۳)
- فروردين ۱۳۹۸ (۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۴)
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- دی ۱۳۹۷ (۶)
- آذر ۱۳۹۷ (۵)
- آبان ۱۳۹۷ (۹)
- مهر ۱۳۹۷ (۱۳)
- شهریور ۱۳۹۷ (۱۲)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۷)
- خرداد ۱۳۹۷ (۲۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۲۵)
- فروردين ۱۳۹۷ (۱۰)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱۶)
- دی ۱۳۹۶ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۶)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۵)
- مهر ۱۳۹۶ (۲۳)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۹)
- مرداد ۱۳۹۶ (۳۲)
- تیر ۱۳۹۶ (۵۳)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۳۳)
- فروردين ۱۳۹۶ (۳۰)
- اسفند ۱۳۹۵ (۳۴)
- بهمن ۱۳۹۵ (۳۴)
- دی ۱۳۹۵ (۳۵)
- آذر ۱۳۹۵ (۲۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۲۴)
- مهر ۱۳۹۵ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۵ (۳۱)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷)
آخرین مطالب
-
۰۲/۰۶/۰۶برزخ
-
۰۰/۰۴/۰۲سور بز اثر ماریو بارگاس یوسا
-
۰۰/۰۲/۱۴مجوس اثر جان فاولز
-
۰۰/۰۲/۰۸طاقت زندگی و مرگم نیست اثر مو یان
-
۰۰/۰۲/۰۶جنگ آخر زمان اثر ماریو بارگاس یوسا
-
۹۹/۰۶/۱۸زنده‌یاد
-
۹۹/۰۳/۰۶بَرنامه
-
۹۸/۱۰/۰۱سایت پادکست گالینگور
پیوندهای روزانه
فیلم twilight یادم افتاد |:
پاسخ:
درست یادت افتاده :))
درست یادت افتاده :))
نه اون قبلیا باحال تر بودن :))))
پاسخ:
این باحال نبود :| این عمیق بود!
این باحال نبود :| این عمیق بود!
چرا یهو یادم به vampire diariesافتاد؟
یادم به ادوارد و بلا افتاد:/ دیمن و الینا:/ اوووووف چقدر ازینا داریم خبر نداشتما
پاسخ:
خبر دارید ک :))
خبر دارید ک :))
نه تا قبل این کامنت نداشتم یهو دیدم عه خبرداشتم ولی خودم نمیدونستم که خبر دارم:دی
پاسخ:
:))
:))
مد شده بی مخاطب...
پاسخ:
بی مخاطب مینوشتیم زمانی که بی مخاطب نویسی مد نبود :)
بی مخاطب مینوشتیم زمانی که بی مخاطب نویسی مد نبود :)
مخاطب که داره منتهی مخاطبش و بالقوه‌س نه بالفعل :)
پاسخ:
احسنت به این شعور و هوش :)
احسنت به این شعور و هوش :)
مخاطب ندارد O_o
پاسخ:
نه پس
نه پس
من خون آشامم :/
بیاید جلو گازتون بگیرم :))
آهان!طبیعتن!
پاسخ:
بلی :)
بلی :)
خون آشام عاشق ^_^
پاسخ:
اوهوم :)
اوهوم :)
هیچ آدمی خون‌آشام و وحشی نیست:/
ینی به طور ذاتی نیست:/
کلا دوس نداشتم این پستتونو:/ خیلی خشن بود:/ انگار میخواد بیاد آدمو بخوره:/
در ضمن فکر اینکه یه خون‌آشام عاشق جلوی آدم بشینه خیلی ترسناک چ حال به هم زنه...چون خون‌آشام ها هیچ وقت موجودات قابل اعتمادی نیستن...حتی وقتی عاشق باشن...
پاسخ:
عمق متن رو متوجه نشدین دیگه :|
عمق متن رو متوجه نشدین دیگه :|
عشق میتونه از یک خون آشام هم یک عاشق بسازه و آرومش کنه : )
هرچند ک فانتزی بود داستان،ولی اصل موضوع فرقی نمیکنه!
یاد همون فیلم خارجی ک اسمش یادم نیس و آخر سر هم خون آشام با دختره مزدوج میشه افتادم :))
موقع دیدن فیلم هم از عشق های اینجوری واهمه داشتم حتی این پست با تمام عمقش ترسناکه...
و باز هم طبیعتاا :)
موقع دیدن فیلم هم از عشق های اینجوری واهمه داشتم حتی این پست با تمام عمقش ترسناکه...
و باز هم طبیعتاا :)
پاسخ:
یه ترس دوست داشتنی : )
قشنگ بود :)
پاسخ:
مچکرم : )
مچکرم : )
طبیعتا این حجم از عاشقانه نویسی بی مخاطب از یه روح لطیف سرچشمه میگیره روحی که شاید دوست داره خبرایی باشه :دی
پاسخ:
دوست داشتن ک کافی نیست،باید ظرفیت و توانشو هم داشته باشم : )
دوست داشتن ک کافی نیست،باید ظرفیت و توانشو هم داشته باشم : )
ک ندارم!
مخاطب .. اقدس :)
پاسخ:
عجب :)))
عجب :)))
ی مخاطبم نداریم ازینا بفرسته برامونا! :/
پاسخ:
:)))
:)))
مخاطبان عالی متعالی :)
آره ترس دوست داشتنی :)
پاسخ:
: )
: )
خب بستگی داره ... اگه بخوایم بگیم خون‌آشام ها(اونایی که فطرتا خون‌آشامن) عشق آرومشون میکنه، این به نظر اشتباه میاد...چون فطرت(مننظور اون فطرت واقعیه که تو وجود هر موجودی هست) این اجازه رو بهشون نمیده و حتی خون‌آشام خوب هم قابل اعتماد نیست چون فطرتش یه چیز دیگه‌ست....
اما اگه بخوایم بگیم آدم های خون‌آشام نما، اون وقت این نکته که وجود داره که در وجود یک انسان به طور طبیعی عشق هست(همون فطرت و اینا...و البته عشق هم نه به اون معنا) پس آدم خون‌آشام نما یک بار فطرتش رو زیر پا گذاشته و خون‌آشام شده ولی همچنان فطرته هست و شاید یادآوری عشق بتونه به حالت اول برش گردونه.... اما مسلما نه به این راحتی:))
دییییی: چقدر حرف زدم:)
پاسخ:
ولی من مخالفم!
ولی من مخالفم!
حتی خودِ خون آشامِ اصلی که تو فیلما و داستانا هست هم میتونه عاشق شه و به آرامش برسه : )
معجزه ی عشق رو دست کم نگیرین : )
بله خیلیم زیبا:)
پاسخ:
سپاس : )
سپاس : )
پ.ن رو باور نمی‌کنم ;)
پاسخ:
به جان همین دختر همسایه مون نداره!مخاطب نداره مترسک :| :))
به جان همین دختر همسایه مون نداره!مخاطب نداره مترسک :| :))
@مترسک
شدیدا باهات موافقم;)
پاسخ:
عجبا
عجبا
نداره خانم :/
ممنون میشم پست آخرمو بخونید و اگه ایده ای دارین بگین
یادِ فیلم سپیده دم افتادم :/ خون آشام توش زیاد بود :))
البته ادوارد( اون پسر خون آشامه ی باحال :دی ) تو اون فیلم هم عاشق شده بود :)
پاسخ:
چه باحال پس : )
چه باحال پس : )
امان از عشقولانه های بی مخاطب
:))
:))
پاسخ:
عاخ عاخ :))
عاخ عاخ :))
یاد twilight افتادمم ادوارد (عالی بود )
اصولا مخاطب نداره :!
پاسخ:
دیدمش : )
دیدمش : )
اصولا : +)
آره من که فیلمشو خیلی دوس داشتم! ببینید حتما :))
البته با اسم گرگ و میش هم می شناسنش :)
پاسخ:
دیدش بابا :))
دیدش بابا :))
خیلی توپ بود فیلمش...من همشو دیدم :دی
پاسخ:
عافرین دختر خوب :())
عافرین دختر خوب :())
چه قشنگ
پاسخ:
ممنونم
ممنونم
ایشالا مخاطب روزیتون شه
پاسخ:
: )
: )
:|