ریکاوری
بعد از یک ماه فشار و سختیِ ناشی از فصلِ امتحانات اونم با چاشنیِ روزه داری، طبیعتأ روستایِ خونم کم شده بود و به چنین ریکاوری ای نیاز داشتم! خدا رو شکر خوب بود.
در طیِ این سفر واستون سوپرایز آماده کردم که تصویرش رو در ادامه خواهید دید:
با جنابِ الاغ آشناتون میکنم! خر جان! دوستانِ وبلاگیم! دوستانِ وبلاگیم! خر جان!
من هربار که تو عمقِ چشم های این الاغ نگاه میکنم به مظلومیتِ جامعه و صنفِ خر ها پی میبرم! وجدانأ ظلم های زیادی در طولِ تاریخ به این حیوانِ نجیب شده! بفرما! الآن تعجب کردید که من بهشون گفتم نجیب! همین تعجب داره مظلومیت خرها رو به اثبات میرسونه. چونکه لقبِ نجیب ابتدا واسه خرها بود! این اسب های سلطنتی و بورژوازی به واسطه ی طبقه ی اشرافی گری ای که داشتند و ثروتمند بودنشون این لقب رو دزدیدن و به اسمِ خودشون ثبت کردن. الاغ ها هم که از طبقه و قشرِ کارگر بودن و در برابرِ طبقه ی اشرافی هیچ کاری نتونستن بکنن! اینکه از اسم و کلمه ی خر به عنوان فحش و توهین به عقل و شعور و آیکیو عه شخصی استفاده میشه هم خودش نوعی ظلم و ستم علیه جامعه ی خر هاست و مهرِ تأییدی بر بدبختی و فلاکتِ تاریخیِ خر ها! همین الاغی که تو عکس هست و متعلق به پدر بزرگِ بنده س، تواناییِ این رو داره یه مسیرِ ده بیست کیلومتریِ فوق العاده پیچیده و جنگلی رو به وسیله ی راننده ش بره، و تنهایی خودش اون مسیر رو برگرده! مسیری که من توش گم میشم! شماها هم میشید قطعأ! من شما رو میشناسم! خلاصه این موجودِ نجیبِ باهوش رو اذیت نکنید! به اندازه کافی تاریخ اذیتش کرده!
تصویرِ آخر و من و آبی و آبی و تکه ای ابرِ فوت شده:
+ نمک شو رو فراموش نکنید! نیاز به حمایت داره تا باحال شه!
- ۹۶/۰۴/۰۶