طاقت زندگی و مرگم نیست اثر مو یان
طاقت زندگی و مرگم نیست اثر مو یان با ترجمهی مهدی غبرائی/سحر قدیمی
واقعیتش هیچوقت درگیر تناسخ نبودم؛ حتی وقتی این کتابو انتخاب کردم. بخاطر "مو یان" بود که گرفتمش. میخواستم از ادبیات چین بخوانم و چه کسی بهتر از "مو یان"؟ آکادمی نوبل درمورد انتخابش گفته بود این جایزه رو بخاطر واقعگرایی وهمآلود آمیخته با داستانهای عامیانه و تاریخی بهش دادن. اینو قبل از خواندن کتاب شنیده بودم، ولی بعدش درکش کردم. مو یان یه جوری وهم و خیال رو با واقعیت تلفیق میکنه و یه روایت ساده و روان و جذاب بهت ارائه میده که با تمام شخصیتهای حیوانی داستان ارتباط میگیری و از خواندن داستانشون کِیف میکنی. البته کیف از نبوغ و قدرت مو یان.چون زندگی حیوانات خیلی هم جذاب و خوشحالکننده نیست. به خصوص اگه یه خر باشی!
داستان تو دورهی اصلاحات ارضی چین رقم میخوره و همین بستر مناسبی واسه کنایهها و نقدهای مو یان به سیستم میشه. ایستادگی یکی از شخصیتها مقابل سیستم و مقاومتش مقابل حرف زور و پذیرش تمامی تاوانهاش؛ تنهایی و تمسخر و تهدید و تحقیر و فشار و ارعاب و ... ولی ایستادن و تن ندادن به حرف زور! صبر و صبوری و امید! این شخصیت عالی بود.
تولد و حضور خود مو یان به عنوان یه شخصیت طی داستان به شدت هوشمندانهست و حتی مدل برخوردش با خودش که مدام تحقیرانه و تمسخرآمیز و کنایهآمیزه. مو یانی که توی داستان دکوری نیست و موثره.
روایت زندگی ۴ نسل از خانواده و شخصیتهای داستان که تو رسماً باهاشون زندگی میکنی و بچگی و بزرگشدنشون و مرگشونو حس میکنی. این حس همراهی که حلقهی واصلهی همهشون یه حیوانه!
نوع روایت شیرین و شیواست و همونطور که گفتم ساده و روان. تو به معنای واقعی کلمه از خواندن کتاب لذت میبری. ترجمه واقعاً عالیه و نقش مهمی تو برقراری ارتباط با داستان و قلم مویان داره. ویراستاری و کیفیت چاپ و طرح جلد هم راضیکننده و خوبن. کتاب قطوره، ولی سنگین نیست. ۷۸۵ ص رو میتونی تو ۳ هفته و حتی کمتر بخوانی و هیچ آزاری هم حس نکنی!
پایان یادداشت رو هم اختصاص میدم به پایان کتاب! عجب پایانی! فوقالعاده جذاب و هوشمندانه! پایانی که تو نمیتونی بگی پایانه! چون خودش شروع یه ماجراییه که مختو میخوره و میگی: بابا دمت گرم! دستخوش آقای مویان! لعنت بهت! این چه پایان شیک و مجلسیای بود؟!
* آرشیو
** طرح جلد کتاب من متفاوته و به نظرم بهتره. ولی این جدیده هم بد نیست.
- ۰۰/۰۲/۰۸
کلا آسیای شرقی این هنر رو دارن... که وهم و خیال رو با واقعیت یه جوری ترکیب میکنن انگار اصلا از قبل ازش جدا نبوده!