Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

۳۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

بحثِ من، بحثِ عبورِ از واژه هاست؛ واژه هایی که خودشون روح دارند و حاملِ بار هستند. 

من موجودِ ساکتی هستم و این سکوت، بخاطرِ ثبوتمه. من موجودِ ثابتی هستم و این ثبات، واسه خاطرِ صعودمه. همیشه سعی کردم تو اوج پرواز کنم و این صعود، بخاطرِ گذشته ی همراه با سقوطمه. همه میگن سقوط بی فایده است و موجبِ شکست میشه، ولی من که میدونم این سقوط، مقدمه ی صعودمه. همیشه خواستند تنهاییم رو بشکنن و با تیکه تیکه هاش خودشون رو بسازن، ولی من نمیشکنم و شکستنم کارِ یک نفره و این، واسه خاطرِ غرورمه. مغرور بودم و هستم و خواهم بود، چون غرور لازمه ی صعوده و اون تکبره که زمینه سازِ سقوطمه؛ پس مغرورم و این غرور، همه ش بخاطرِ شعورمه! شعور نشانه ی انسانیته و سکوتِ درست، یکی از شاخصه های شعوره؛ هیچ بی شعوری نیست که سکوتِ بجا رو به رسمیت شناخته باشه و موفق نباشه و این، خودِ خودِ خودِ سقوطمه.

من اینجا هستم؛ یه موجودِ مغرور که با سکوتش، صعودش رو بسازه و با سقوطش، غرورش رو از تکبر بتراشه و بفهمه که شعور به دروغ نیست و سکوت، خودِ شعوره و ظهورِ سقوط، گره خورده به یک چیز و اون مرگِ مغزیِ ما آدمایِ پر حرف و کم سکوته و من اینجام که یه جرقه باشم واسه فهم و شعورِ خودم، عبورِ از واژه های زنده واسه رسیدن به حقیقت و این، دلیلِ حضورمه.

  • Neo Ted


تصویر و آهنگ رو میگم


دریافت

  • Neo Ted

1. تِدوریست:

نمیدونم دوستانِ خادمِ حاضر در ورودیِ حرم چی تو من دیدن که فکر میکنن بنده تروریستم! بابا من کجام به تروریست میخوره مردِ حساب؟ [ هم اکنون چند خادم یا علی گویان ملت رو بلند میکنن که جارو بزنن فرش رو ] خب داشتم میگفتم! آخه مگر با کتِ تکِ آبی و شلوارِ متمایل به لی و پیرهنِ چهارخونه ی ریز ریزِ خاکستری میرن عملیات انتحاری که من بیام؟؟ [ شایدم برن! خدا رو چه دیدید؟! ] البته مدلِ گوشیم و کیفش هم بی تأثیر نبود! و مخصوصأ اون لبخندِ ملیحِ تدی طورِ بر لبم!

2. دوتایی یه چیزِ دیگه س:

طیِ این سال ها که میام زیارت، هر سال که میگذره و شناسنامه ای بزرگتر میشم، هر سال بیشتر از پارسال به این باور میرسم که زیارت فقط دوتایی! دو نفری بری زیارت و بعدش بری تو این رواق های مختلط بیشینی لذتِ دنیا و زندگی رو ببری با یار! ان شاءالله سالِ بعد [ :))) خدا رو چه دیدید؟ ]

3. بنداز دنده عشقب:

اون لحظه ی آخرِ زیارت که زیارتت رو میکنی و میخوای بری بیرون و رو به ضریح شروع میکنی دنده عقب رفتن خیلی باحاله! من بهش میگم دنده عِشقَب!

4. همچنان دعا گوی همه ی دوستان هستیم. به خصوص دوستانی که جا مونده بودند. امیدوارم به زودی قسمتِ همه بشه. همه با هم یه زیارتِ بلاگری بریم :)) 



  • ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۲۰
  • Neo Ted