بحثِ من، بحثِ عبورِ از واژه هاست؛ واژه هایی که خودشون روح دارند و حاملِ بار هستند.
من موجودِ ساکتی هستم و این سکوت، بخاطرِ ثبوتمه. من موجودِ ثابتی هستم و این ثبات، واسه خاطرِ صعودمه. همیشه سعی کردم تو اوج پرواز کنم و این صعود، بخاطرِ گذشته ی همراه با سقوطمه. همه میگن سقوط بی فایده است و موجبِ شکست میشه، ولی من که میدونم این سقوط، مقدمه ی صعودمه. همیشه خواستند تنهاییم رو بشکنن و با تیکه تیکه هاش خودشون رو بسازن، ولی من نمیشکنم و شکستنم کارِ یک نفره و این، واسه خاطرِ غرورمه. مغرور بودم و هستم و خواهم بود، چون غرور لازمه ی صعوده و اون تکبره که زمینه سازِ سقوطمه؛ پس مغرورم و این غرور، همه ش بخاطرِ شعورمه! شعور نشانه ی انسانیته و سکوتِ درست، یکی از شاخصه های شعوره؛ هیچ بی شعوری نیست که سکوتِ بجا رو به رسمیت شناخته باشه و موفق نباشه و این، خودِ خودِ خودِ سقوطمه.
من اینجا هستم؛ یه موجودِ مغرور که با سکوتش، صعودش رو بسازه و با سقوطش، غرورش رو از تکبر بتراشه و بفهمه که شعور به دروغ نیست و سکوت، خودِ شعوره و ظهورِ سقوط، گره خورده به یک چیز و اون مرگِ مغزیِ ما آدمایِ پر حرف و کم سکوته و من اینجام که یه جرقه باشم واسه فهم و شعورِ خودم، عبورِ از واژه های زنده واسه رسیدن به حقیقت و این، دلیلِ حضورمه.
- ۲۵ نظر
- ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۳۱