اصولاً خیلی حساسیم روش؛ آخه آبِ روئه!
صبح از خواب بیدار شدم، پلکهام هنوز خسته بود و گوشهی لبم آبدهنِ غلیظ جمع شده بود؛ با زیر آستین پاکش کردم و یه خمیازه کشیدم؛ گوشهی پردهی پنجرهی اتاق کنار کشیده شده بود؛ یحتمل با خورشید تبانی کرده بودن؛ وگرنه اون پرتوِ غرضورزانهی نور خورشید تو تخمِ چشم من طبیعی نبود! یکی این وسط خیانت کرده بود! بوی توطئه فضای اتاق رو آکنده کرده بود. خواستم به مسئلهی خیانت و نفوذ رسیدگی کنم که چشمم به رختخوابِ آبروم افتاد؛ جا تَر بود و آبرو هم نبود.(آبه دگه! دست خودش نیست.) یه نگاه به چپ، یه نگاه به راست، فایده نداشت! نبود! نگرانی و اضطراب در رگهام جریان یافت و به چشمهام رسید و رسماً خوابم پرید! تُف! وقتی از پرش خوابم مطمئن شدم، شدتِ استرسِ غیبت آبروم بیشتر شد. پا شدم رفتم اتاقها رو گشتم و در همون حین هی صداش میزدم که: آبرو! آاااابرو! کجایی داداش؟! آبرو! داری نگرانم میکنی! هرجا رفتی بکش بیرون جان مادرت! اصلاً حوصله ندارم.
نبود که نبود! با خودم گفتم شاید رفته سر یخچال یه چیزی بخوره سر صبحی! اونم دل داره خلاصه. رفتم طرف آشپزخانه. نبود. درِ یخچال رو باز کردم و بعد هم بستمش؛ یه کاری کرده باشم! دیگه شدیداً نگرانی و ترس بر وجودم سایه افکند! این فکر که آبروم رفته باشه بیرون و اینکه چه بلایی سرش اومده باشه، فکر اینکه... درآنِواحد میلیونها فرضیه که ممکن بود آبروی نازنینم اون بیرون، توسطشون خراشی روش بیفته و خدشهدار بشه به سمت مغزم هجوم آوردن. آبروم روحیهش حساسه طفلک. اون بیرون پُر از گرگه. به سمتِ هال حرکت کردم؛ پاهام سست شده و دهنم خشک شده بود. تلوتلو میخوردم، یه قدم سمت چپ، یه قدم راست؛ اوضاع سخت شد. دست به دیوار گذاشتم که زمین نخورم. کمرم داشت میشکست؛ انگار یکی مدام بخواد منگنه فرو کنه توی کمرم. عرق از پیشانیم سرازیر شده بود. دیگه بریده بودم. باورم نمیشد آبروم رفته. تو همون حال که تکیه داده بودم به دیوار، دوتا دستم رو گذاشتم رو سرم و سُر خوردم کف زمین؛ هقهق شروع کردم به گریه و زاری. خنج میکشیدم و میخواستم دست بندازم جامه بدرم که صدای در اومد؛ نگاهم رفت پِیِ صدا. درِ دستشویی بود. آبروم از دستشویی کشید بیرون، درحالی که پشت و روی دستهای خیسش رو به پشت شلوارش میمالید و خشک میکرد، گردنش رو کج کرد و با یه حالت عاقل اندر داغانی بهم نگاه کرد و گفت:
اووووو! خودت رو جمع کن مَرد! چیه این همه کولیبازی درمیاری؟! دستشویی بودم دگه! دستشویی!
- ۹۷/۰۹/۲۰