Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

از کتابِ انسانِ خردمند

چهارشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۵۳ ب.ظ

در ۲۰ ژوئیه‌ی ۱۹۶۹، نیل آرمسترانگ و باز آلدرین پا به سطح ماه گذاشتند. این فضانوردان ماه‌ها قبل از سفر اکتشافیِ "آپولو ۱۱" به تمرین در بیابانی دورافتاده در غرب آمریکا پرداختند که شبیه کره‌ی ماه بود. آن منطقه سکونتگاه چندین قبیله‌ی سرخ‌پوست آمریکایی بود و داستان _ یا افسانه‌ای _ درباره‌ی ملاقات میان فضانوردان و یکی از افراد این قبیله وجود دارد.

فضانوردان روزی، هنگام تمرین، با سرخ‌پوستی پیر روبه‌رو شدند که از آن‌ها پرسید آنجا چه میکنند. آن‌ها جواب دادند که عضو یک هیئت اکتشافی هستند که به زودی عازم سفر به ماه خواهد شد. پیرمرد با شنیدن این حرف لحظه‌ای سکوت کرد و بعد، از فضانوردان خواست لطفی به او بکنند‌

پرسیدند: چه میخواهی؟!

پیرمرد گفت: مردم قبیله‌ی من معتقدند که ارواح مقدس در ماه زندگی میکنند. نمیدانم آیا میتوانید پیام مهمی را از طرف مردم من به آن‌ها برسانید یا نه.

فضانوردان پرسیدند: چه پیامی؟

پیرمرد چیزی به زبان خود گفت و سپس از فضانوردان خواست آن را بارها تکرار کنند تا درست از بر شوند.

فضانوردان پرسیدند: معنی‌اش چیست؟

پیرمرد گفت: نمیتوانم به شما بگویم.‌ رازی است که فقط قبیله‌ی ما و ارواح ساکن ماه اجازه دارند آن را بدانند.

وقتی فضانوردان به قرارگاهشان بازگشتند، با جستجوهای زیاد فردی را یافتند که زبان آن قبیله را می‌دانست و از او خواستند آن پیام را ترجمه کند. وقتی آنچه از بر داشتند تکرار کردند، مترجم شلیک خنده را سر داد. وقتی که ساکت شد، از او خواستند معنی‌اش را بگوید. او توضیح داد که معنی جمله‌ای که با آن دقت از بر کرده‌اند این است:

حتی یک‌ کلمه از حرف‌هایشان را باور نکنید. اینها آمده‌اند زمین‌های شما را بدزدند‌.

  • ۹۷/۰۶/۱۴
  • Neo Ted

نظرات (۲۵)

:)))
پیر فرزانه ای بوده :)
پاسخ:
پیر با مزه‌ای هم بوده! :))) زخم‌خورده بودن این بندگان خدا.
:) 
چه ادم جـذابــی 
پاسخ:
آره 
امیدوارم به ارواح ماه پیغام پیر فرزانه ( به قول ارکیده ) رو رسونده باشن :'(
پاسخ:
فکر نکنم.
پیر پشمک موی؟
پاسخ:
ها خودش
اسمِ آرمسترانگ رو که دیدم چشمام برق زد :))

+ اصلا از همون اول آمریکا رو روی زمین‌ها و استخونای سرخپوست‌ها بنا کردن. یکی از دلایلی که حق نداره خودش رو دیده‌بانِ حقوقِ بشر بدونه همینه!
پاسخ:
باز آلدرین چی؟ واسه اون چرا برق نزد؟! چرا تبعیض قائل میشی بین فضانوردها؟! ملعون! نادان! داغان!

+ میلیون‌ها سرخ‌پوست رو سلاخی کردن حرامزاده‌ها. حالا تز حقوق‌ بشر میدن. شایدم سرخ‌پوست‌ها ر جزو بشر حساب نمیکنن. و ویتنامی‌ها و عراقی‌ها و افغان‌ها و ژاپنی‌ها و خیلی‌های دگه. 
  • [ پَریـ ـزاد ]
  • هدفِ پیرمرد، چه بود؟! :/ .

    پاسخ:
    :| ینی انقدر مبهم بود؟
    ... وقتی که پیام رو به ارواح ساکنان ماه رساند، ارواح تعجب کردند و در دم جان سپردند. آرمسترانگ یکی از آن‌ها را در دست گرفت و با حسرت بر لبه سفینه فضایی گذاشت، و او قارقارکننان پرواز کرد.

    ( نیل آرمسترانگ - با همکاری مولانا محمد رومی )
    پاسخ:
    :))))))
    و مصرف جنس سنتی
    چون آرمسترانگ اولین کسی بود که روی ماه قدم گذاشت و اون جمله‌ی معروف رو گفت :)) آلدرین بعدش اومد :-"

    * دیگه واجب شد این کتابه رو بخرم :)
    پاسخ:
    برو داغان مغلطه نکن.

    * گرانه بی‌صاحاب! البته واسه کسی که دوربین ۱۵ میلیونی میخره این پولا چیزی نیست :/ :)))
    و اینکه بخش‌هایی از کتاب تناقضاتی با اعتقادت ما داره که خب باید با نگاه انتقادی و علمی مطالعه‌ش کرد. و نویسنده‌ش هم کلا با حاشیه‌س! :)))
    پولم تموم شده نمی‌تونم کتابش رو بخرم :(
    خیلی دوست دارم که بخونمش.
    البت الان دارم نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو رو می‌خونم، احتمالا بذارمش برای بعدش.

    :)
    پاسخ:
    موردی نداره. کتاب همیشه هست.
    o_O
    15 میلیون کجا بود خدا خیرت بده :||
    اصلا اگه من دوربینِ 15 میلیونی داشتم میومدم توی وبلاگِ داغانی مثلِ تو کامنت بدم؟ میرفتم تو پیجِ شاخای اینستا اموجیِ بوس میفرستادم :)))
    کلا 5 میلیون دوربینه :/ شایعه نپراکن مارکسیستِ تبعیض‌گرا D:
    پاسخ:
    وخه بابا وخه :))))
    بورژوازی یقه سفید منحط :/
    اوهوم...
    ولی اصلا یه جوری شده که آدم مطمئنه اگه امروز نخره، فردا دیگه نمی‌تونه بخره :(

    ولی نور مایند. حالا فوقش از کسی / جایی امانت می‌گیرم دیگه. :)
    پاسخ:
    اینم حرفیه.

    امانت دادن کتاب هم این روزا ریسک بزرگیه! :)))
    با همکاری نیل آرمسترانگ - مولانا جلال‌الدین محمد رومی
    و مصرف جنس صنعتی - سنتی

    :))
    پاسخ:
    بله بله :)))
  • بهارنارنج :)
  • هوای ارواحشان رو هم داشته:|
    پاسخ:
    آره آره
  • ...:: بخاری ::...
  • عرض کنم که، خوشم اومد.
    پاسخ:
    عارضم که، خدا ر شکر.
    عجب😂😂
    پاسخ:
    آره به هر حال
  • آفتابگردون...
  • یه آرمسترانگ داریم کتاب رادیولوژی رو نوشته پسر عموشه یا داداشش؟:o
    پاسخ:
    پدرشه :)))))
    جالب بود مرسی
    پاسخ:
    نوش
    پس ضربالمثل آپولو هوا کردن قضیه ش اینه ، اره ؟!
    پاسخ:
    نه ربطی ندارن
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • یه ویدیو هم بود طرف زنگ‌میزنه یه برنامه تلویزیونی که به زبون دیگه‌ای بوده، بعد از اینکه کلی ازشون تعریف می‌کنه بهشون میگه اگه اجازه بدین من به زبون خودم با هم وطنانم حرف بزنم. بعد خطاب به مردم میگه: اینا گاون! حرفاشونو باور نکنید و... خلاصه می شوره و پهن میکنه. مجری هم چون نمی‌فهمه چی میگه در تایید حرفاش سر تکون میده!
    پاسخ:
    آره دیدمش :))) واسه شبکه وهابیت بود فکر کنم.
    ایشون عالم فرزانه و جلیل القدری بودند :))
    پاسخ:
    انسان خردمندی بودند!
    با این که ندیدمش ولی چقد شبیه یه نفره!! ((((((((((((((:
    پاسخ:
    چی جلب
    اولین نفریم که این صفت ر بهش نسبت دادید فکر کنم!! 
    پاسخ:
    در پوست خویش نگنجید! :)))
    پوستم ر دریدم حتی! /: ((: 
    پاسخ:
    قابل درکه.
  • ذهن خط خطی و رنگارنگ
  • جالب بود...
    پاسخ:
    قابل نداشت.
    چند شب پیش فکر می کردم برم سفر بی بازگشت به مریخ
    الان که گفتی فضا روح داره پشیمون شدم :|
    پاسخ:
    ای بابا حیف شد که!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی