Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

پیوند ژنتیکی توسط آقای معاون!

چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۵۲ ب.ظ

همیشه شَق و رَق بود! انگار که سیخ کرده باشی تو ک... آهان! کلِ بدنش! آره همین بود. پیراهن اتو کشیده داخل شلوار پارچه‌ای که قابلیت قاچ کردن دو سه تا هندوانه رو داشت. موهای همیشه کوتاهِ مشکیش رو یه ور میداد و همیشه میدرخشیدند! انگار که واکس کفش زده باشه بهشون. نمادِ جدیت و قاطعیت تو مدرسه بود. هرجا پا میذاشت انگار که پادگان باشه و اون هم تیمسار، همه سیخ میشدن! مثل موهای کله که بهشون تافت زده باشی. یه شلنگ هم دستش داشت که به عنوان اهرم تهدید و ارعابِ بچه ها ازش استفاده میکرد و یه جاهایی هم از تهدید و ارعاب به عمل میرسید و زهر چشم‌ میگرفت. توی مدرسه امکان نداشت بخنده؛ حداقل جلو بچه ها! همیشه چهره‌ش جدی و قاطع بود. دست‌هاش رو پشت کمرش قلاب میکرد و قدم میزد؛ انگار که بخواد از یه لشکر سرباز سان ببینه. الان که ویژگی هاش رو چیدم کنار هم به این رسیدم که چقدر شبیه رضاخان بوده سیاست و ویژگی هاش. حتی بد دهن بودنش! البته بد دهن نه در حد زیاد و عجیب و غریب! نه! ولی به یه تیکه کلام شهره شده بود و همه با همین تیکه کلام میشناختنش. وقتایی که جایی شلوغ میشد،‌ به سرعت سر میرسید و به در یا میزی میزد و اعلام حضور میکرد و یه اَبروش رو میداد بالا و اون یکی پایین و رو به شخص مورد نظر فریاد میزد که: هِی الاغ! مگه گاوی؟! 

چند باری هم از پشت میکروفن این پیوند ژنتیکی حساس رو انجام داد! نامبرده عاشق علم ژنتیکِ حیوانات بود!

  • ۹۷/۰۴/۱۳
  • Neo Ted

نظرات (۱۸)

  • بهارنارنج :)
  • هی الاغ مگه گاوی:))این دوتارو منم خیلی میگم:|خصوصا گاو

    بعضی استاد معلما انگار از زجر دادن دانشجو لذت میبرن
    پاسخ:
    بی ادب :| 

    البته که ایشان معاون بود :))
    استعدادِ ژنتیک‌شناسیشون تو منصب معاونی تلف شده. :|

    *سیخ کردی باشه تو کل بدنش یا سیخ کرده باشه تو کل بدنش؟
    پاسخ:
    منم متاسف شدم واسه علم ژنتیک مملکت :|

    سیخ کرده باشی!
    چه معاون خوبی :|
    پاسخ:
    دلت داغ داغان :||
    آها...اگه حوصله دارید تو متن درستش کنید پس.
    پاسخ:
    تشکر.
  • جامانده از قافله عشق
  • اوووق یه معاونی داشتیم منتها اون لال بود
    پاسخ:
    اوووق ینی چی؟!
    دارم فکر میکنم چقدر شما این معاون رو دوست داشتین که یه پست رو اختصاص دادید به ایشون!! 
    پاسخ:
    دوست که نه، بیشتر جالب بود برام.
  • پـــــر ی
  • تو مدرسه جویدن آدامس ممنوع بود. یه ناظم داشتیم که خیلی خشن بود. یه روز جمع شده بودیم و داشتیم حرف می زدیم که ناظمه سر رسید. دوستم داشت آدامس می جویید. هر چی علامت دادیم که دهان مبارک رو نجنبون نفهمید. ناظمه از پشت یه پس گردنی زد بهش و آدامش هفت فرسخ از دهان اون بیچاره جهید بیرون :))
    پاسخ:
    دمش گرم :))
    حق داشت،مدرسه راهنمایی بود؟
    پاسخ:
    بله :|
  • *یه خانوم گل*
  • یه پا مهندس ژنتیک بوده پس😂
    پاسخ:
    پتانسیلش ر داشت!
  • حامد سپهر
  • یه مدیر مدرسه دقیقا با همین خصوصیات داشتیم اونم تکیه کلامش "حیوان لایعلم "بود:)) ولی در کل آدم بدی نبود الان که فکر میکنم میبینم واسه بچه های شلوغی مثل ما همون دیسپلین نیاز بود
    پاسخ:
    آره بابا. بچه ها خیلی پر رو بودن و بی جنبه!
  • آسـوکـآ آآ
  • ما یه ناظم داشتیم تو راهنمایی
    خیلی خشن بود
    به جای شیلنگ خط کش داشت
    رفتیم دبیرستان گفتیم دیگه نمیبینمش
    دقیقا چهارسال آخر قبل بازنشستگیش رو انتقالی گرفت و اومد دبیرستانمون:-| خیلی گیر بود خدایی:-|
    پاسخ:
    بیشتر پیگیر بوده :| :)))
    یادش بخیر...
    در همان دوران راهنمایی یک معلم دینی داشتیم که خیلی محترمانه فحش می داد . آقای خر ، آقای گاو ...
    و از این قبیل آقاها میگفت تا شانمان را بالا ببرد ! :| :))
    پاسخ:
    :)))))
    جای تحسین داشته
    پسربچه های راهنمایی آدم و روانی میکنن:/خدا به معلماشون صبر بده 
    [با عرض معذرت از کاکل زری های هفتم هشتم نهم]
    پاسخ:
    آره! شما خویی اصن! :/ :))))
  • مصطفی فتاحی اردکانی
  • تو راهنمایی یه مدیر داشتیم که یه تیکه کلام معروف داشت که هنوز که هنوزه نفهمیدیم بهمون می گفت "جونور" یا " جون من"
  • پـــــر ی
  • واااااا 
    گفتم الان از این همه خشونت متنفر می شی
  • alirezaaheni 👦👦
  • خخخ ، هی الاغ مگه گاوی ؟؟ همچین مارا می خندانی خخ
  • مریــــ ـــــم
  • دایی منم اینطوری بود
    منتها معاون نبود وجه مشترکش هم قسمت خط اتو بود
    وقتی لباساشو اتو میکردم میگفت طوری باشه که خیارو پوست کنه واِلا گوشاتو میبرم
    منم که متخصص ماس مالی کردن
    گوشامم که نمیتونست ببره 
    خودش مینشست اتو میکرد
    کلا همیشه همیجوری کار میکنم
    پاسخ:
    خداقوت داری وجداناً
  • جـــــــــــواد عــــــــــــلوی
  • بهرام 
    تو یک روز نویسنده ی بزرگی میشی که کشور بشناستت
    پاسخ:
    بهرام :))

    امید به خدا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی