Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

شین مثل شجاعت...

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۲۰ ب.ظ

تاریخ کشور ما پر است از زنانِ شجاع و جسوری که پا به پای مردان، تاثیر گذار و ارزشمند بوده اند، حتی اگر آنطوری که باید، به حق‌شان نرسیدند و گم‌نام ماندند. گم‌نام ماندند و در حقشان جفا شد، ولی چیزی از درخششِ گرما بخششان در آسمانِ پر ستاره‌ی تاریخ کم نمیشود! که خیلی های‌شان ستاره بودند و بسانِ مردان، پای به پای، جنگیدند، و عده‌ای هم خورشید بودند و از قِبل‌شان، آسمانی گرم و روشن شد. تهمینه و آتوسا و ماندانا و کاساندان و الخ در تاریخ کهن کشورمان، و اختر نیازپور و سید زهرا حسینی و ناهید فاتحی در تاریخ معاصر درخشیدن و نام‌شان ( امیدوارم ) جاویدان است. هنوز حماسه سازی دختران فوتسالیست‌مان در مسابقات آسیایی را فراموش نکرده‌ایم. ( امیدوارم ) این ها را نوشتم که بگویم زنان و دختران ما ترسو نیستند! از زمانِ هخامنشیان پِی‌اش را بگیرید تا قبل انقلاب که زیر شکنجه‌های ساواک نماد مقاومت بودند، و یا بعد انقلاب و جنگ هشت ساله که نشانِ شرافت و شجاعت بودند. و یا الان که در سخت ترین شرایطِ اقتصادی، داریم زنان و دخترانی که سرپرست و نون آور خانواده‌شان هستند. زنان و دختران ما شجاع هستند و همیشه بر این ادعا مهرِ تایید زده‌اند. در جنگ با خون‌شان و در برابر عُرف های نشات گرفته از تعصبات کور، با تابو شکنی های جسورانه. زمانی که خیلی ها معتقد بودند جنگ کار زن نیست، در جنگِ هشت ساله مبارزانِ زن داشتیم. در دوره‌ای که عده‌ای با ادعای غیرتِ بی معنی، زنان را از کار منع میکردند، حصارِ توهماتِ واهی را شکستند و وارد بازار و مسائل اقتصادی و اداری شدند. در برابرِ ظلم و بی مهری هایی که بر حق‌شان روا میداشتند، سکوت نکردند و حق‌شان را مطالبه کردند. زنان و دختران ما سال هاست دیگر راکد و ساکن نیستند! به سادگی از حق‌شان نمیگذرند و سکوت نمیکنند! در این میان یک مسئله در رابطه با حقوق زنان همچنان مسکوت مانده است. مسئله‌ای دردناک و پر از فریاد های مظلومانه. تجاوز همیشه وحشتناک بوده است. عملی وحشیانه و به دور از چهارچوب و مرز بندی های انسانیت. هرچند یک حیوان هم آنقدر پست نمیشود که به زور و بر خلافِ خواستِ حیوانی دیگر، آن را مورد تجاوز قرار دهد. ولی این خاصیت انسان است. انعطاف از پست ترین موجود جهان تا اشرف مخلوقات. و دختران و زنانی که اسیرِ پست فطرتیِ وحشیانه‌ی انسان‌ نماهایی میشوند که به جنون رسیده و از مرتبه‌ی انسانیت نزول کرده و پست تر از هر موجود دیگری شده‌اند! تجاوز دردناک و وحشت‌آور است، ولی درد آور تر از تجاوز، خفقان و سکوتِ دختران و زنانی است که مورد تجاوز قرار گرفته اند. خفقانی که در اکثر مواقع از سمتِ جامعه و تعصباتِ سرچشمه گرفته شده از عرف و قوم و قبیله‌ای بوده است. این حسِ سرکوب و خفقان از درون به جانِ قربانیان تجاوز می‌افتد و گاهی آن ها را تا آغوشِ سردِ مرگ میکشاند! چند روزی میشود که مسئله‌ی تجاوز به دخترانِ ایرانشهری مطرح شده است و فارغ از صحت و سقمِ تعدادِ قربانیان، یک مسئله روشن است و آن نیازِ دوباره‌ی دختران و زنان ما به شجاعت! شجاعتی که سبب شود بار دیگر تابو شکنی کنند و این‌ بار سد و حصارِ محکم و بی رحمانه‌ی نادرستِ عرف و تعصباتِ غلطِ مذهبی و قومی-قبیله‌ای را بشکنند و باز هم سربلند شوند! راهی را به دادگاه‌ها باز کنند که هزاران نفر از هم‌جنسانشان به دنبالشان فریاد جنایتی را سر دهند که بر جسم و روحشان خدشه انداخته است. این سکوت و خفقان جهانیست! تمام زنان و دختران دنیا درگیر این سکوتند! توجیهی که مرز نمیشناسد آبروست! آبرو برای همه مهم است و غلط هم نیست! ولی چیزی که اشتباه است، گره زدن حق‌جویی و مجازاتِ پست فطرتانِ متجاوز به آبروست؛ که جز ادامه‌ی این خفقانِ مرگ آور و رشدِ درختِ کثیفِ تجاوز با میوه‌های سمی، ثمره‌ای ندارد!

  • ۹۷/۰۳/۲۸
  • Neo Ted

نظرات (۵۱)

  • آفتابگردون ...
  • فقط گفتنش راحته. کسی که بخواد این کارو بکنه اول از همه از خانواده طرد میشه (البته اگه زنده به گور نشه!) بعدم از همه جامعه.
    در بهترین حالت ک طرد نشه و همه جامعه روشن فکر بشن لااقل تا ابد باهاش عین اشغال رفتار میکنن عین تفاله. هرجا بره پچ پچ راه میفته و همه با انگشت بهم نشونش میدن. یه جوری که انگار مقصر ایشون بوده که این اتفاق افتاده ن اون مرد وحشی...
    پاسخ:
    حرف جدید بزنید. این حرفای تکراری و نا امید کننده که یه جاهایی درست هم هست، هیچ فایده‌ای جز انتشار ترس و وحشت و قبح این مسئله نداره! همه‌ی ما این فضای حاکم بر جامعه رو میدونیم. بهتره حرفای جدید و امیدوارانه بزنیم! مسئله‌ی کار زنان و خیلی از مسائل دیگه هم همینقدر دور از واقعیت بود! ولی الان خیلی چیزا فرق کرده! و لازمه خیلی چیزای دیگه هم فرق کنن! انرژی منفی ندیم بهتره. 
    شاید اگه دختر بودید اینقدر راحت نمی‌گفتید باید مشکلش رو فریاد بزنه.
    پاسخ:
    ربطی نداره خانم. کلاً خیلی غیر منطقی و جسارتاً مسخره‌س این دلیل که چون پسری پس نمیتونی! دختر نیستم، آدم هم نیستم؟ دخترا آدم نیستن؟! چیه این حرف وجدانا؟! همین چیزا باعث این خفقان حاکم شده.
  • آسـوکـآ آآ
  • ببخشید ببخشید ببخشید
    ولی وضعیت ما دخترا در حده عُقه و بس!

    پاسخ:
    نه اینطور نیست.
  • آسـوکـآ آآ
  • کاملا همینطوره
    این رو یه دختری بهت می گه که هم کارخونه رفته هم تو محیط آموزشی بوده و هم درس داده و هم درس خونده...
    متاسفانه تو جهنمی که هستیم هی هیزم میریزن تا بیشتر بسوزیم

    پاسخ:
    ربطی نداره. دلیل میشه این قضیه ادامه داشته باشه؟! کسی که راضی به این جهنمه‌، لایق این‌جهنم هم هست.
    باشه شما راست می‌گی
    پاسخ:
    مشخصاً
    اگه فقط جامعه نگاهش به یه سری چیزا مثلِ دخترِ موردِ تجاوز‌قرارگرفته تغییر کنه، همه چیز درست می‌شه. :)

    این لایکِ لعنتی کجاست؟ :|
    پاسخ:
    حرف منم همینه. همه باید کمک کنن. ولی اون جلوعه جلو خود دخترا واستادن که باید با شکایتشان دست قانون رو برای مجازات اون متجاوز باز کنن.


    تمام کردیم.
  • آسـوکـآ آآ
  • خیلی حرفت عجیبه :)
    خیلی :)
    بیرون گودی داداش من :)
    پاسخ:
    عجیب اینه که یه دختر، خودش داره حرفی میزنه که فرق زیادی با هیزم ریختن تو این آتیش نداره! وقتی خود شما دخترا اینجوری گارد دارین در برابر این قضیه‌ و اینقدر نا امیدین، چه انتظاری از بقیه میشه داشت؟
    چون توی گودم اینقدر آتیش‌ گرفتم!
    بلاخره من از شما یاد می‌گیرم که وقتی یه نفر چندان با نظرم موافق نیست، مثلِ چی تسلیم نشم :)
    ببین کِی گفتم...این خط این نشون...
    پاسخ:
    بشین اون گوشه یاد بگیر فرزندم :)))) 

    جدای از شوخی، همیشه درمورد تفکراتتان فکر کنید! خیلی خوب! و وقتی بهشان ایمان آوردید، هیچ جوره عقب نکشید! مگر اینکه باز بهتان ثابت شه اشتباه کردید.

    همین ترسِ اینکه نکنه اشتباه کردم باعثش می‌شه. 
    جدا از داغان بودنتون سخت‌ترین الگویی هستید که تا حالا داشتم :)
    ولی خیلی خیلی و جداً ممنان :)

    قسمت سومم :دی
    پاسخ:
    پس رو درست بودن فکرتان بیشتر کار کنید. هرچقدر مطمئن تر بهتر :))

    نوش‌جان :))
    بحرف آسونه جناب تد
    این چیزا حداقل شاید برای نسلهای بعد من و شما عملی بشه
    که یاد بگیرن حرف بزنن.. فریاد بزنن و حقشونو بگیرن
    نه برای خوانواده های الان.
    که همیشه این حرفو تو گوشمون فرو کردن که "هیس.. دخترها فریاد نمی زنند!"

    پاسخ:
    ای باباع :)) 
    این حرفا‌ رو دوستان زدن و منم جواب دادم. حرف جدید ندارین؟!
    نظر بچه ها رو بعد از ارسال کامنتم خوندم.
    چون درد، درد مشترکه و جالبه همه کامنت گذاران هم دخترن.

    شما کوتاه بیا : ))
    پاسخ:
    درد مشترک، اراده و شجاعت مشترک هم مخواد. نه اینکه همه نا امید و شکست خورده باشن! مشکلی حل نمیشه اینطوری! بدتر میکنه قضیه ر.

    کوتاه بهم نمیاد :)))
  • آسـوکـآ آآ
  • من مخالف فریاد زدنم؟ اصلا! اصلا!
    ولی اینکه یه سری افراد نمیتونن فریاد بزنن عمل بقیه رو توجیه می کنه؟
    کیا فریاد بزنن؟
    میدونی اونجا چه خبره؟
    نمیدونی که دخترای اونجا چه بلاهایی سرشون میاد و این فقط یه چشمشه
    کیا باعث شدن این دخترا سکوت کنن؟
    پدراشون، برادراشون، همسراشون!
    کجا فریاد بزنن؟ پیش کی شکایت ببرن؟ یقه کیو بگیرن؟ کی پشتشونه اصلا؟ شما پشتشونی؟ شما میری به باباش بگی دخترت بی گناهه؟ شما میری بگی تقصیر اون نیست؟ میتونی قول بدی نکشنش؟ میتونی قول بدی فریاد زدنشون مساوی با تموم شدن زندگیشون نیست؟ کی ضمانت می کنه؟
    دیگه چند نفر باید هیس دخترها فریاد نمی زنند بسازند که زنگ خطر به صدا در بیاد؟ یعنی هنوز هم سر و صدا لازمه؟
    یعنی ما واسه چیزی که حقمونه باید این قدر عذاب بکشیم؟
    باید حنجره مون رو پاره کنیم که فلانی ها بشنوید ما اسباب بازی نیستیم؟
    اینقدر راحت ازش حرف نزنید
    به جاش مراقب دخترای اطرافتون باشید
    شما معترضید به اینکه در حق ما اجحاف شده؟
    از خودتون شروع کنید
    شما اینجوری نباشید
    بقیه بلد نیستن شما به دخترای اطرافتون حس امینت بدید
    چیزی که ماها نداریم


    پاسخ:
    مخالف نیستی؟! پس این ساز مخالفت چیه؟!
    یه چیزی اشتباهه، یه عده دارن اشتباه میکنن، کورن، دلیل میشه بقیه هم اشتباه کتن و کور باشن و این قضیه‌ رو ادامه بدن؟! این خفقان تا کی باید ادامه داشته باشه؟ تا کی باید یه عده جانی قسر در برن؟! 
    مملکت قانون داره خانم. تا یه حدیش برمیگرده به فرهنگ‌ سازی، یه حدیش هم قانون! قانون ضامن احقاق حق این قربانی هاست. الان به پای این دخترا افتادن که شما فقط بیا شکایت کن! ولی طرف نمیاد! وقتی بیاد شکایت کنه و قضیه کاملا روشن شه، خانواده چرا باید از مجازات اون متجاوز ناراحت شه؟! وقتی قربانی خودش یه جوری عقب میشینه و نسبت به حق و احقاقش گارد داره، و نمیذاره قضیه توسط قانون رسیدگی و شفاف شه، چه میشه کرد؟! 
    شما نگران بنده نباش. 
    بهتره بجای این نگرش منفی و نا امیدانه، یه خورده مثبت تر به این قضیه نگاه کنیم. تا وقتی دخترای ما اینقدر از این قضیه بترسن و نسبت بهش گارد داشته باشن و نا امید باشن، چیزی حل نمیشه! فکر کنی بقیه نمیخوان درست شن! شما یه حرکتی بزنید! 
    خیلی سخته ها ولی موافقم ..همچین پست فطرتایی باید هزار بار مجازات بشن چون این دخترا شاید از این به بعد هم  زندگی خوبی نداشته باشن و احتمالا بیماری های روحی روانی شدیدی پیدا می کنن :(
    پاسخ:
    درسته
    یه سوال می پرسم خدا وکیلی درست و واضح جواب بدین.
    خودتونو گذاشتین جای اون دختری که بهش تجاوز شده؟
    واکنشتون بعد از اون حادثه، اتفاق یا هر اسمی که بشه روش گذاشت چیه؟
    پاسخ:
    قطعا سکوت نمیکنم. به جان خودم. بخاطر خودم هم نباشه، بخاطر مجازات شدن اونی که تجاوز کرده سکوت نمیکنم.
    اگه دخترهای آسیب‌دیده برن پیشِ پدرانشون بگن بهمون تجاوز شده می‌خوایم شکایت کنیم فکر می‌کنید چند درصدشون دخترشون رو همراهی می‌کنند؟!
    پاسخ:
    چیزی که باید بهش توجه کنیم اینه، خانواده ها خیلی بهتر از گذشته با این قضیه برخورد میکنن. پیشرفت خیلی خوبی داشتیم. اگه یه سری از جاهای محروم و قبیله‌ای رو کنار بذاریم که هنوز به خوبی این قضیه توش جا نیفتاده، وگرنه بطور کلی نگاه ها مثبت تر شده. و اینکه گیرم پدر نذاره، خود دختر به تنهایی میتونه بره دنبال حقش. وقتی حقانیتش ثابت شه، پدرش هم مثل قبل به قضیه نگاه نمیکنه!
    خونوادتون چقدر پشتتونه؟

    +باور کنید به حرف آسونه..

    ++جونتون سلامت.
    پاسخ:
    ای خخخخدا! من از خانواده‌م مطمئنم‌. از خانواده‌مم نباشم، به خودم ایمان دارم.
    من فقط با بخشِ نگاهِ خانواده مشکل دارم. خانواده بپذیره و پشتِ آدم باشه حرفِ بقیه مهم نیست. باید زنده موند که بشه شکایت کرد یا نه؟! بعضی خانواده‌ها بخاطرِ آبروشون حاضرن دخترِ پیچاره رو بکشن.
    پاسخ:
    اولا که این مورد این روزا خیلی کمه! ینی بخوایم نسبت بگیریم به کل، به شدت ناچیزه! ولی در برابر این مسئله هم میشه مستقیماً به قانون پناه برد! به جان خودم میشه.
    پدر بخواد نذاره نمیشه کاری کرد. دیده شده پدری که دخترش رو توی زیرزمین حبس کرده! به مرگِ دخترش راضی بوده.
    پاسخ:
    گفتم تو کامنت قبل
    نتیجه:
    اگه از نوعِ برخوردِ خانواده مطمئن نیستیم مستقیم شکایت کنیم و پناه ببریم به قانون. اینطوری خوبه؟!
    پاسخ:
    آره دقیقا! 
    فرض کنید همه چی عالی پیش رفت و اون بی‌شرف دستگیر شد. به نظرتون میشه راحت برگشت به آغوشِ خانواده؟! راستش خودم نمی‌دونم.
    پاسخ:
    یه چیزی رو مطمئنم! و اون اینه نباید گذاشت اون بی شرف قسر در بره! این خیانت به خود و باقی دختراس.
    شما روی یه مسئله پافشاری می‌کنید که درسته اما من دارم به همه‌ی جوانبش فکر می‌کنم. به مرحله مرحله‌ش. به کلِ زندگی.
    پاسخ:
    حق! من دوست ندارم حقی زیر پا گذاشته شه.
  • آسـوکـآ آآ
  • با کی میجنگی اوه؟
    خودت تو الان تو همه کامنتا زدی تو برجک دخترا که همه تون غلط میگید
    بعد دختره بره با باباش بجنگه؟
    فرهنگ مردم شمال رو با مردم جنوب مقایسه میکنی؟
    تو همین شهر ما اگه دختر 10 شب بره خونه اسم روش نمیذارن ولی آیا تو اون شهرها هم همینطوره؟
    میشه بره بخونی تو اون شهرها دخترها تو چه وضعیتی ان؟
    میشه بری یه روز از یه دختری که این بلا سرش اومده بپرسی کی پشتته؟
    تورو خدا برو بخون که تو شهرهای محروم خونواده ها چه بلاهایی سر دخترا میارن
    میگی قانون؟ شکایت؟قبوله
    اما جریمه ش وقتی یه ماه حبسه و 80 ضربه شلاقه که با پول عفو میخوره
    کسی متنبه میشه؟
    کی میترسه؟
    کی قراره درست بشه؟
    با ما نجنگ
    لطفا!
    همین خودت نمیذاری ما حرفامون رو بهم اینجا بزنیم
    بعد انتظار داری بقیه بشنون؟
    پاسخ:
    کلاً من رو نشناختی.
    حرفی نیست دیگه.
    حرفِ شما درست اما هر کسی باید به خودش هم فکر کنه دیگه. به بعدش. به این که عاقبتش چی میشه. شما جوابی نداری! فقط می‌گی حرفم درسته. بله درسته ولی تهِ زندگی قراره چی بشه اگه خانواده بگه برو همون گوری که تا حالا بودی؟!
    پاسخ:
    من عادت ندارم به سیاه ترین احتمال ممکن فکر کنم. به اندازه کافی دلیل آوردم و حرف زدم.
    متاسفانه حقیقته و شما نمی‌تونی نادیده بگیری حتی اگه سرنوشتِ فقط یک نفر همین باشه. نمیشه که یک نفر تا هر چند نفر رو قربانی کرد. فکر نکنید. اهمیت ندید به اون سیاه‌ترین نقطه. همینطوری کوبنده ادامه بدید و برید جلو. من ترجیح میدم به همه‌ی دخترهای قربانی و شرایطشون فکر کنم و قطعاً این به معنای سکوت کردن در برابرِ این جنایت و ترسیدن نیست.
    پاسخ:
    من حرفامو زدم.
    نه شما از یه جایی به بعد دیگه جوابی نداشتی. شما نود درصد رو می‌بینی فقط. من به اون ده درصد هم فکر می‌کنم.

    در کل بحثِ خوبی بود. خوشحالم که همچین دغدغه‌هایی دارید.
    پاسخ:
    بله بحث خوبی بود. تشکر.
  • آنیا بلایت
  • دلم میخواد یه کامنت خیلی طولانی بذارم و توضیح بدم چرا با پستتون کاملا موافقم ، ولی به‌شدت درس و مشق دارم  و بدبختم :'| 
    لایکم که نمیشد بکنم :'| به خاطر همین اعلام موافقتم توی دلم به‌شدت مونده بود:'| گفتم اینجوری کامنت بذارم حداقل :'| :)) 
    پاسخ:
    همه جوره ارادت :))
  • بهارنارنج :)
  • چجوری میگی فریادش بزن؟!
    بنظرت کدوم مردی دلش دختری رو میخواد که معصوم ترین بوده ولی بهش دست درازی شده؟؟فریاد زدنش جز به ضرر اون دختر نیست،
    گاهی نمیدونی تو جامعه بودن و اومدن و رفتن برا یه دختر چقدر سخته
    چقدر گاهی با چیزایی که میشنوی با ترس و لرز باید بری بیای!که هربار میشنوی مو به تنت وایمیسته،و میترسی
    پاسخ:
    نگاهت به این قضیه و مرد ها خیلی منفی و یه طرفه‌س
  • بهارنارنج :)
  • البته که سکوت هم احمقانه است،یه بازی دوسر باخت که اون دختر داره،فقط با بیانش شاید بتونه جلو کثافت کاری چهار نفردیگه رو هم بگیره وگرنه خودش که دیگه واقعا زندگی جالبی نخواهد داشت
    پاسخ:
    گفتم که
  • مریــــ ـــــم
  • تکبیرررررر
    :|


    باشه بر فرض من برم بگم
    مامانمو چیکار کنم
    بابامو
    دوستامو
    خواهر و داداشم
    همسایمون
    ؟
    بلاخره دختره داره بااینا زندگی میکنه دیگه
    نیاز به حمایت داره
    خودش بااون اتفاق اینقد شکسته که دیگه تاب تحمل سرزنش و نگاه متفاوت بقیه رو نداشته باشه
    قبل اینکه ما شجاعتشو پیدا کنیم 
    باید خونواده ها این مسئله براشون حل شه
    من کاملا با حرفت موافقم
    ولی منکه دخترم
    میدونم سخته برای یه دختر
    اون که امریکا بود هیچ اعتقاد مذهبی وجود نداشت
    هیچ نگاه مذهبی وجود داشت
    جامعه و خونوادشون نگاهشون یه چیز دیگه بود
    دیدی که چقد برای جسیکا اون اتفاق سخت بود
    از مایی که با این اعقادات و تفکرات و جامعه ی این شکلی بزرگ شدیم چه توقعی داری
    پاسخ:
    توقع دارم اینقدر نا امید و بسته به این قضیه نگاه نکنید! وقتی بقیه کاری نمیکنن، شماها یه کاری کنین.
    اکثر اونایی که چند وقت اخیر بهشون تجاوز شده،سنشون کم بوده...نمیتونستن از خودشو دفاع کنن یا حداقل اونایی که من شنیدم اینطور بودن...مثلا معاون پرورشی ای که تو یکی از مدارس راهنمایی غیر دولتی تهران به چند نفر از بچه ها تجاوز کرده بود،خیلی از بچه ها افسرده شده بودن و حرف نمیزدن،واسه همون روانکاوی میشدن ببینن چه اتفاقی افتاده!پدر و مادراشون خیلی پیگر بودن اتفاقا،ولی متاسفانه سر ثابت کردن این اتفاق درگیری داشتن،قطعا متهم گردن نمیگیره و یه سریا هستن که ازش حمایت میکنن،ولی چون طرف آقازاده بوده بیخیالش میشن(البته مطمئن نیستم )،به نظر منم باید علنی بشه،مثلا أخبار باید اعلام کنه ،مجلس یه فکری کنه!دولت باید جدی باشه و حمایت کنه تا کسی که بهش تجاوز شده جرئت پیدا کنه و بیاد جلو!بترسونن این آدمای بی وجودو...همه که خانواده ی روشن فکر نداری! همه که خانواده نداری! 
    جالب اینجاست که اکثرا این آدمای متجاوز متاهل هستن،ینی نمیشه ربطش داد به بالا رفتن سن ازدواج !تا وقتی فامیل بازی و پارتی بازی رایج باشه نمیشه کاریش کرد!مگه مملکت اسلامی نیست،باید قوانین اسلام و اجرا کنن،چند روز پیش تو شهر ما یه خانمی به همسرش بدجور خیانت کرده بود،چیکارش کردن؟هیچی یه شب تو بازداشتگاه بود بعد با سند اومد بیرون،باید سنگسارش میکردن،همون طور که پیامبر گفته!
    باشد که هدایت شویم...!
    پاسخ:
    آخرین موردی که من میدونم ۲۴ سالش بود. اون مدرسه هم دبیرستان پسرانه بود تا جایی که من میدانم. و خود اون‌ معاون به کسی تجاوز نکرده بود. بلکه دانش آموزا رو تحریک به تجاوز همدیگه کرده بود.
    اصولاً اثبات تجاوز مسئله‌ی مهم و سختیه. حساسیت های خاص خودش رو داره. ولی پزشکی قانونی به راحتی میتونه اثباتش کنه.
  • آنیا بلایت
  • خب من نتونستم هیچی نگم :'|
    از اونجایی که منم دخترم میدونم شکایت کردن و پیگیری کردن چنین چیزی چقدر میتونه سخت باشه حتی اگه خانواده‌ی آدم هم پشتش باشن و حمایتش کنن، باز هم کسی نمی‌تونه جلوی پچ پچ بقیه جامعه رو بگیره!
    تقریبا همه قبول دارن که تجاوز چه کار وحشیانه‌ای هست و اگه فرصتش پیش بیاد مثل من و شما کلی ابراز انزجار میکنن و لعنت می‌فرستن به متجاوز. تا اینجای قضیه خیلی خوب و انسانی به نظر میاد. یعنی مردم ما می‌دونن چجور باید با متجاوز برخورد کنن، اما این قضیه یه جنبه‌ی دیگه هم داره که مربوط میشه به کسی که بهش تجاوز شده. مشکل اصلی ما الان اینه که مردم نمیدونن یا نمیخوان بدونن اون فردی که بهش تجاوز شده هیچ تقصیری نداشته و حتی اگه بدونن هم بازم یه سری قضاوت های اشتباه درمورد اون فرد میکنن یا به قول بعضیا اون فرد رو مثل کسی که یه مشکلی داره میبینن که واسه همیشه آبروش لکه دار شده. من نمیدونم چند سال بعد از زمان غار نشینی و انسان اولیه بودن مردم برخورد درست با متجاوز رو یاد گرفتن، ولی میدونم با اینکه خیلی از اون سال‌ها گذشته و هواپیما و ربات و غیره و غیره اختراع شده، خیلی ها هنوز برخورد درست با کسی که بهش تجاوز شده رو بلد نیستن. به نظرم اینکه بخوایم این مشکل رو به مذهبی بودن جامعه ربط بدیم وحشتناک ترین کار ممکنه! اگه این جامعه مذهبی بود و اعتقاد درست دینی داشت هیچوقت کسی رو به خاطر گناهی که مرتکب نشده و دفاع از حقش در برابر ظالم مقصر نمی‌دونست... این طرز رفتار جامعه با کسی که بهش تجاوز شده دقیقا مثل خیلی رفتار های اشتباه دیگه، چیزی بوده که خیلی قبل از اسلام و مسیحیت و غیره و غیره و غیره توی ذهن مردم نشسته و نه اسلام و نه حتی هواپیما  و ربات (!) و نه هیچی بعد از این همه سال باعث نشده این عقیده‌شون رو تغییر بدن و در حد همون غار نشینی موندن. چیزی که ازش مطمئنم اینه که متنفر بودن از متجاوز قطعا زمان برده؛ بی تقصیر دونستن کسی که بهش تجاوز شده هم زمان میبره.
    در اینکه فریاد زدن و اعتراض کردن به تجاوز کار درستیه هیچ شکی نیست. در اینکه کار سختیه هم شکی نیست. اما سوال من اینه که کجا نوشته که کار درست باید کار آسونی باشه؟!  کجا نوشته دفاع کردن از حق و طرف حق بودن کار آسونیه؟ درست مثل همون مثال هایی که شما اول این متن از شهادت و ایثارگری های خانم ها در مواردی زدید که اصلا کار آسونی نبوده ولی کار درست بوده.
    نظر من اینه که اعتراض به ظالم واجبه. کجای اون مذهبی که ما مقصر سکوت در برابر تجاوز می‌دونیمش گفته که در مقابل ظلم سکوت کنید؟ اصلا یه قسمت این قضیه حق الناس هست! اونی که بهش تجاوز میشه و سکوت میکنه، یه مریض روانی رو توی جامعه آزاد میذاره و بهش میفهمونه که کارش هیچ عاقبت بدی نداشته و به این وسیله برای بقیه هم مشکل ایجاد میکنه! اصلا ممکنه باعث بشه اون شخص متجاوز ازش به خاطر ترس از آبرو باج بگیره و بازم مجبورش کنه به این کار! این آبرو و ترس از پچ پچ مردم به نظر شما اینقدر مهمه؟ اینکه یکی از روی ترس از آبروش دیگه با میل خودش مورد تجاوز قرار بگیره ولی سکوت کنه و زمینه‌ی گناه کردن بیشتر متجاوز رو فراهم کنه  و خودشم این وسط بیشتر از قبل از درون بمیره ولی بقیه تصورات قشنگ و گل و بلبلی ازش داشته باشن؟
    غیر از اون اگر به کسی تجاوز شده باشه، آخرش بالاخره یه روزی پدرش یا برادرش یا همسرش متوجه این مسئله میشن. خصوصا اگر اون شخص دختر بوده باشه توی این جامعه‌ی گل و بلبل عاشق آبرو. اون موقع اون دختر چجور باید از خودش دفاع کنه؟ کی حرفش رو باور میکنه که بهش تجاوز شده؟ آخرش پدر و برادر و غیره‌ش به خاطر اینکه شکایت نکرده دخترشون رو می‌بوسن و میگن آفرین تو خیلی خوبی؟ یعنی تمام مشکل اون پدر و برادر و غیره با شکایت کردن و فریاد زدن بوده؟! حتی اگه پدر و برادر های یه فردی اونقدر که دوستان توصیف کردن وحشی باشن، مشکلشون شکایت کردن طرف نیست. مشکلشون اینه که به طرف تجاوز شده. خب این واقعیت رو چجور میشه تغییر داد؟ منطقی که بخوای بهش فکر کنی اون‌چیزی که باعث وحشی‌گری‌های پدر یا برادر های طرف میشه با شکایت نکردن هیچوقت برطرف نمیشه! قضیه شکایت کردن یه چیز جدا از این قضیه‌س!
    و در آخر مگه همه‌ی ما نمی‌نالیم که چرا بعضیا از کسی که بهش تجاوز شده حمایت نمی‌کنن و مقصر می‌دوننش؟ پس چرا هیچ اقدامی برای منقرض کردن این افراد و عقیده‌شون نمی‌کنیم؟! به جاش میگیم که "کی دلش میخواد با دختری که بهش دست درازی شده ازدواج کنه؟" خب عزیز من، امیدوارم سر به تن اونی که یکی رو مقصر کاری که نکرده میدونه نباشه. چه برسه که بخواد یه روزی ازدواج کنه و بچه‌هایی با همین عقیده به وجود بیاره! اگه همسر کسی قرار باشه کسی رو به خاطر کاری که نکرده مقصر بدونه دیگه چه همسریه؟!!
     خوبه اصلا همه مرد های جامعه با کسی که بهش تجاوز شده حاضر نباشن ازدواج کنن؟ اصلا مگه ازدواج کردن چه هدف بلند مرتبه‌ای هست که به خاطرش سکوت کنی و هیچی نگی!!!=))
    اصلا باشه! ازدواج کردن مهم ترین و بهترین هدف زندگی!  اگه یه دختری به این هدف و غایت مهمِ ازدواج کردن با یه احمق دست پیدا کنه و بعد از ازدواج بهش تجاوز بشه یا حتی بعد از ازدواج همسرش بفهمه قبلا به این دختر تجاوز شده ،اون احمق بیشعور باز هم اون دختر رو به خاطر کاری که نکرده مقصر میدونه و مطمئنا طلاقش میده یا ترکش میکنه یا سرزنشش میکنه یا هر چیزی که در وهله اول به خاطرش سکوت کردن رو منطقی می‌دونستید!
     پس به خاطر ترس از ازدواج نکردن به هیچ وجه منطقی نیست که سکوت کنیم! چون همونطور که گفتم آدم احمق ، احمق میمونه!
    اصلا مگه شما نمیگی پدرا و برادر ها باید پشت کسی که بهش تجاوز شده باشن و اذیتش نکنن؟ پس چجور چنین مردی که فکر میکنه کسی که بهش تجاوز شده کثیفه یا مشکل داره رو لایق این می‌دونید که بعدا پدر دخترتون بشه؟ چجور میخواید تضمین کنید که فردا چنین مشکلی برای دخترتون یا حتی پسرتون پیش نیاد؟ اون موقع راضی هستید زجر کشیدن و ذره ذره آب شدن بچه‌تون رو ببینید و باز هم سکوت کنید؟
    چیزی که خیلی واضحه اینه که نه تنها وقتش رسیده اینجور سکوت کردن ها تموم بشه ، بلکه خیلی خیلی هم دیر شده. باااااید تک تک افراد جامعه ترس از قضاوت شدن توسط افراد احمق رو بذارن کنار و قبول کنن که کار درست قرار نیست کار آسون باشه! همیشه دفاع کردن از حق آسون نیست، وگرنه چه فرقی بین انسان حقگرا و باطل طلب هست؟ چه فرقی بین مسلمان و کافر هست؟ 
    خلاصه که اعصابم ریخت بهم و اگه کسی جراتش رو داره کام عان اند پروو می رانگ :| حیف که وقتش رو ندارم وگرنه خیلی بیشتر از این و بهتر از این می‌نوشتم.
    پ.ن: برم سر درس و مشقم :'))) 
    پاسخ:
    اول اینکه ممنون بابت وقتی که گذاشتید و وسط درس آمدید و نظرتان ر دادید :) 
    و بعد اینکه کامنت شما خودش اندازه یه پست مستقل محتوا و پیام داره و امیدوارم همه با دقت مطالعه‌ش کنن.
    خیلی تشکر.
    به نظرم به جای دخترا که در اون شرایط شکننده تر از همه روزهاشون هستن، این قضیه رو باید از پدر دخترا شروع کنیم که مثل کوه پشتشون باشن. پس پستتون رو خطاب به آقایون بنویسید که لااقل در نسل بعد اصلاح بشه
    پاسخ:
    من مبنا رو بر این گذاشتم که طبق معمول کسی قرار نیست کاری کنه! پس چرا خود افرادی که قربانی شدن پا پیش نذارن و جلو این اتفاق نایستند؟! چرا شما دخترا پشت این افراد نایستید و ازشون حمایت نکنید و بهشون دلگرمی ندین؟!
    نه با همه حرفاتون موافقم نه با همه کامنتای مخالف. 
    شما راحت از تغییر و شجاعت حرف میزنی. در حالیکه زنان کشور من اصلا شجاع نیستن عموما. عموما توی افکار عقب مونده خودشون زندانی ن. توی جمع های زنانه نبودین احتمالا که حرفهایی بشنوین که مختون سوووت بکشه. شما میگی تجاوز. مگه تجاوز فقط تجاوز جنسیه. به روح و روان ما تجاوز میکنن، حقوق اولیه مونو نادیده میگیرن. خیلی بهتر شده نسبتا به صد سال قبل ولی برچیده نشده. من هنوز باید به مادر خواستگارای محترم توضیح بدم که من دارم درس میخونم و می خوام کار کنم ینی چی. هنوز این حقوق رو زن ها به راحتی بدست نمیارن. به قیمت های گزافی یه زن میتونه توی جامعه حضور داشته باشه. مثل اینکه بچه شو مجبوره بذاره مهد چون سرکارش هیچ انعطافی برای مادر های شاغل نشون نمیده و شوهرشم میگه به وظایف توی خونه ت (!) نباید لطمه بخوره اون وقت میتونی بری بیرون کار کنی. این میشه که سه برابر مردها کار میکنه و جیکشم در نمیاد چون نمیخواد بیشتر از این بهش زور بگن. خلاصه اینکه واقعیت اینه که شما این موضوعو از همه جنبه ها بررسی نکردی. زنان ما شجاع نیستن. مادر شجاعت اینو نداره که به پسرش یاد بده این اداب و رسون غلطن. دختر ها شجاعت اینو ندارن که زیر بار حرف زود جامعه نرن. مادر شجاعت نداره به دخترش اداب درست رو یاد بده و همون قدیمیا رو مدام تکرار میکنن.  
    حالا یه کاره میگین یه عده توی یه نقطه خیلی محروم که تفکراتی که برای ما پوسیده س هنوز توشون رواج داره دخترایی که مورد تجاوز قرار گرفتن با شجاعت داد بزنن. بله من ازین قضیه حمایت میکنم. باید ببینی مادرشم ازین قضیه حمایت میکنه؟‌ بعد شما میدونی وقتی یه نفر مدام ازت بپرسه واقعا خودت نمیخواستی؟! چه حسی داره؟ میدونی تو این شرایط این دخترها با اینکه مقصر نیستن از خودشونم بدشون میاد و نیاز جدی به مشاور دارن که بتونن به زندگی برگردن؟
    دخترامون شجاع نیستن + تو اون شرایط اصلا نبودین که بتونین خودتونو جاشون بذارین ولی خب راه حل داره و کار فرهنگی طولانی می طلبه. اینا معنی ش این نیست که ما نباید برای از بین رفتن این مشکل تلاش کنیم. فقط نباید قضاوتشون کنیم و باید سعی کنیم درکشون کنیم.

    پاسخ:
    نظر شما محترم. ولی من مخالفم. شما هم دارید حرفای بقیه رو میزنید. من تو این جامعه ام. دختر و زن هم اطرافم زیاد دارم و دیدم. بقیه جاها رو هم تا حدودی در جریانم. نمیدونم قضیه چیه که انقدر اصرار دارید واقعیت رو سیاه تر از خودش جلوه بدید! این همه پیشرفت و سد شکنی های این چند سال اخیر زنان و دختران‌ رو به راحتی ندید میگیرید و بارها و با قاطعیت از ترسو بودن زنان حرف میزنید. خیلی جالبه! خیلی جالبه که یه دختر اینقدر منفی به شجاعت های هم جنس های خودش نگاه کنه و به سادگی نادیده‌شون بگیره. کسی منکر کوتاهی ها و سیاهی های موجود نیست. مسئله‌ی اول اینه واقعیت رو با گذشته مقایسه کنیم! اینکه الان چی هستیم و قبلاً چی بودیم! و متوجه شیم‌ جامعه و زنان دارن یه مسیر رو به پیشرفت رو طی میکنن که یقیناً آینده‌ی روشنی داره. تو همه زمینه ها نگاه ها بهتر شده. خیلی بهتر و باز تر! شما قفل کردید رو اقلیت ها! ولی من دارم یه حرکت مثبت حداکثری رو در غالب جمعیت میبینم که داره سال به سال بهتر میشه و نگاه معقولانه تری نسبت‌ به مسائل داره. 
    این نگاه نا امیدانه و سیاه شما و دوستانتان اصلاً جالب نیست و نه تنها مشکلی رو حل نمیکنه، بلکه بد تر هم میکنه! 
    داشتم نظرات و جوابها رو میخوندم.خیلی جالبه دخترها هم نظرن و تو یه نفر پسر عقیده‌ات فرق میکنه!
    ببین من سر این چیزها با مردهای دور و برم بحث کردم و با دوتا واژه روبرو شدم"آبرو"و " غیرت"، اکثریتشون هیچ تعریف درستی از این واژه‌ها هم ندارن و فقط میگن وقتی اتفاقی برای یه دختر بیوفته به هر دلیلی چه خواسته و چه ناخواسته میشه بی‌غیرتی و بی‌ناموسی پس باید به هر طریقی این ننگ نباشه راه‌حلی که اکثریت میدن میشه: مخفی کاری! 
    الان میتونی بگی نه، میتونی بگی دید جامعه عوض شده میتونی بگی خانواده‌ها باهاش راحت‌تر کنار میان،میتونی بگی تقصیر خود دخترهاست و ... اما حقیقت اینه که اره تو ذهن و شعار مردم خیلی چیزها عوض شده اما تو عمل و واقعیت و بطن زندگی اکثریتشون تغییری نکرده، بهش فکر کن چرا اون دخترها حاضر نیستن برن شکایت کنن؟مرض دارن یا اینکه میتونن تحملش کنن و نمی‌خوان بانیش مجازات بشه یا اصلا حوصله‌ی شکایت رو ندارن؟ هیچ کدومش برعکس میشکنن و گاهی تا ته عمرشون با وجود نفس کشیدن می‌میرن اما حرفی نمی‌زنن چون نگاه‌ها عوض نشده، چون شعارها جون‌دارتر شده اما تفکرات هنوز تغییر نکرده و اون دختر چه تو خانواده و چه تو اجتماع همچنان طرد میشه.
    منم باهات موافقم که باید قانونی پیگیری بشه تا اتفاقی برای بقیه نیوفته باید درس عبرت بشه برای بقیه و ... اما یه دختر جوون که همچین بلایی سرش میاد به اولین چیزی که فکر میکنه اینه که من‌ میخوام تو این جامعه و بین این مردم زندگی کنم و تا بخواد حرفش ثابت بشه که خودش تو این کثافت کاری دست نداشته، که فقط یه قربانی بوده و تابوش تو ذهن آدم‌ها بشکنه که اره یه آدم بی‌گناه قربانی شده دیگه جونی‌ برای اون دختر نمی‌مونه.
    قبول کن این چیزها رو دخترها که دارن تو شرایطش زندگی میکنن خیلی بهتر درک میکنن تا یه پسر که فقط به دید منطقی بهش نگاه میکنه و این آسیب ها و محدودیت‌ها و تفکرات رو به عینه کمتر لمس کرده، همیشه فقط تئوری‌ها و نظریه‌های منطقی پاسخ‌گو نیست‌ و مسئله خیلی پیچیده‌تر از چیزیه که تو میبینی.
    پاسخ:
    خب طبق معمول خبری از حرف جدید نیست و میتونی جواب کامنتت رو تو کامنت ها پیدا کنی.
    ممنون از نظرت.
    خب پس به دید ارمان‌گرایانت ادامه بده فرزندم:)
    پاسخ:
    آرمان گرا بودن بهتر از سیاه بین بودنه! آرمان گراها هستن که دنبال حل مشکلن! نه سیاه بین ها! نا امید ها فقط قضیه رو پیچیده و سیاه تر از حدش میکنن. جوری که هیچ جوره نشه حلش کرد. نه برای خودشان و نه برای بقیه. اگه با این تفاسیر من آرمانگرا هستم، بهش افتخار میکنم مامانی.
  • 1 بنده ی خدا
  • درست ولی چیزی که شما میگید تو جامعه ی ایران که هنوز بافت سنتی داره خیلی ایده آل محسوب میشه.تو شهرای بزرگ و به اصطلاح مدرن مثل تهران و اصفهان هم هنوز چنین وضعی برقراره،حالا شما حساب کن جایی مثل ایرانشهر،یه فرهنگ کاملااا سنتی و برپایه ی آبرو. که اگر به دختر من تجاوز شد،این ننگه برای من و خانوادم.متوجهین؟ و این تابو شکنی دو روزه اتفاق نخواهد افتاد.نمیگم نمیشه و فلان،میگم برای این نسل انتظار فریاد در این حجم نداشته باشید.همه چیز دست دختر نیست،تو این مورد جامعه و خانواده بسیاااااااار موثرن
    پاسخ:
    ولی با چیزی که من دارم از بازخورد های شما و دوستانتون میبینم، حالا حالا ها قرار نیست اتفاقی بیفته! چون در وهله‌ی اول اقدام و شجاعت و جسارت شماها لازمه واسه تغییر و تحول! که با این نگاه های تیره هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و ما همچنان شاهد چرخش این چرخه‌ی تجاوز و سکوت و خفقان و قربانی خواهیم بود! قربانی ها روز به روز بیشتر و بیشرف های متجاوز وقیح تر! 
    خیلی از مسائلی که الان واسه جامعه جا افتاده، یه وقتی خنده دار و ترسناک بود! ولی یه افراد ایده آل طلبی پیدا شدن و تابو شکنی کردن و چه بسا هزینه‌شو هم دادن! ولی راه رو واسه بقیه باز کردن.
    خب پس خوشبحالت حتما جایی که زندگی میکنی رنگش روشن‌تره چون ما روشنی چیزی که تو میگی رو ندیدیم، دید منطقیش رو ما هم مثل تو قبول داریم ولی وقتی تو بطن جامعه نگاه کردیم فهمیدیم خیلی فاصله هست بین نظریه تا اجرا.
     چند دقیقه فکر کن که چرا تقریبا همه‌ی دخترها اینجا نظرشون باهات مخالفه، یعنی میخوای بگی هیچ کدوم از ما به این مسئله فکر نکردیم و هممون اشتباه میگیم؟که مشکلات و معضلات سر راهمون رو بهتر از خودمون درک میکنی؟که هممون سیاه‌بینیم؟ چنین توقعی ازت ندارم واقعا!
     ارمانگراها چیزی رو درست نمیکنن این واقع‌بین‌ها هستن که اول وضعیت رو می‌بینن و درست قبولش میکنن بعد دنبال راهی برای حل کردنش می‌گردن،چون تا وقتی مشکل رو نفهمی نمی‌تونی راه‌حلی براش پیدا کنی، من شاید سیاه‌بین باشم اما مطمئن باش تو هم جزء واقع‌بین ها نیستی:)
    +امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشی:)
    پاسخ:
    مشکل اینجاست که دنبال راه حل نیستی! صرفاً اومدی کل کل کنی. و منم دنبال بحث بیهوده نیستم. دخترای اینجا مخالفت میکنن، چون  شاید سخته واسشون تابو شکنی! چون شاید شجاعتش رو ندارن. شاید حالشو ندارن! و هزار احتمال دیگه! از اکثربت انتظاری نمیره هیچ وقت! همیشه حداقل ها اومدن جلو خط شکن شدن. 
    آدم اگه دل به واقعیت ببنده و مثل شما نا امید و به ته خط رسیده باشه به هیچی نمیرسه! باید یه آرمان و هدفی واسه خودت تعیین کنی که واسش فداکاری و گذشت کنی! واسش برنامه داشته باشی. اگه بازم این آرمان گرا بودن بده به نظرت، من با شدت بیشتری به خودم افتخار میکنم. و منم متقابلا از امثال شما انتظاری واسه تابو شکنی ندارم! امیدم به حداقل هایی از هم جنس های شماست که همیشه به دادتون رسیدن و منتظر شماها نایستادن.
    + ناراحت چرا؟ داریم بحث میکنیم دگه :)) آدم از حرفای مادر خودش که ناراحت نمیشه :)))
  • 1 بنده ی خدا
  • حرف همه ی ما اینه تابو شکنی قربانی میخواد.و خیلی فراتر از چیزی که شما میگید شجاعت میخواد.من اگر این اتفاق افتاد واسم،یا خانوادم پشتمن و حق و زندگی دخترشون مهم تراز حرفای مردمه و میرم شکایت میکنم و تمام و بقیه ی مسیر فقط باید اونقدر قوی باشم که باحرف مردم بتونم کنار بیام.یا هم نه،خانواده هم هنوز تفکر متعصبانه و سنتی داره که اینجا دوتا اتفاق ممکنه بیوفته،یا اونقدری قوی هستم که بتونم از خانواده و فامیل و همه ی کسایی که منو میشناسن و ارتباط دارم باهاشون و این مدلی(سنتی،مورد تجاوز قرار گرفتن بی آبروییه) فکرمیکنن، بکنم و به زندگیم در شرایط جدید و با صبر جزیل ادامه بدم، یا اصلا در خودم توانایی این مدل زندگیو نمیبینم و سکوت میکنم.
    حالا چیزی که من میگم برای شهرهای عادی و نیمه مدرن ایرانه،حالا خودتون اوضاعو واسه جایی تو سیستان بلوجستان یا جاهای مشابه تصور کنین. 
    و اینکه حقیقتا بیاین قبول کنیم جایی که شما زندگی میکنید از لحاظ فرهنگی بسیااار بازتراز بقیه جاهاست
    پاسخ:
    کامنت قبلی و جوابش رو بخوانید لطفاً! من از اکثریت انتظاری ندارم.
  • 1 بنده ی خدا
  • شما مقدار زیادی دارید در برابر حقیقت جامعه مقاومت میکنید.ما هیچکدوممون نمیگیم فریاد زدن در برابر متجاوز غلطه.ولی میگیم کسی که تو این جامعه بخواد با "عدم حمایت خانواده" اینکارو بکنه، قربانی این قضیه میشه زندگیش.و البته که تابو شکنی قربانی لازم داره ولی شجاعتش لازمه اش شاید ده برابر چیزی باشه که شما متصور میشید.و حقیقت اینه که این شجاعت رو کمتر کسی داره.
    پاسخ:
    حقیقت جامعه لازمه‌ی تغییره و لازمه این تغییر، دختران و زنان شجاع تری هستن که طبق گفته ی شما و واقعیت موجود، کم هستن! این افراد همیشه کم بودن. ولی بودن.
    از کل‌کل کردن باهات چه سودی به من میرسه؟ یعنی واقعا فکر میکنی من خوشم میاد کل‌کل کنم یا الان حرف‌هام کل‌کل کردنه؟ خب اگه اینجوری فکر میکنی جواب تمام خط‌های بعدیت رو بدم هیچ سودی نداره چون صرفا به چشم غرض ورزی کودکانه میبینیش نه چیز دیگه‌ای، اما اون کلمه‌ی امثال شمات اصلا واژه‌ی قشنگی نیست میدونی که بار معنایی این کلمه تحقیر آمیزه؟ بهتره به استفاده از واژه‌هات بیشتر دقت کنی فرزندم:)
    + آفرین فرزندم:)
    پاسخ:
    نه والا. چیز نا زیبایی نمیبینم توش. صرفاً حقیقت رو گفتم. طبق حرفای خودتان. اینکه انتظاری ازت نداشته باشم، اونم طبق حرفای خودت، کجاش زشته وجدانا؟ تحقیر کجاشه دقیقا؟! چرا با واقعیت کنار نمیای؟! اینکه جزو اکثریتی و اون حداقل لازم نیستی تحقیره؟! نه این تحقیر نیست. این یه انتظار و توقعه که هرکسی ازش برنمیاد. شما بیخودی پیچیده‌ش نکن لطفاً. 
    ببین از بیخ حرفهام رو نمی‌فهمی حتی اینکه من منظورم کاربرد کلمه‌ی امثال شما بود نه اقلیت یا اکثریت بودنم رو هم نفهمیدی فلذا به اینجا میرسیم که این بحث بی‌فایده و تمامه و ادامه دادنش دور از عقل :)
    پس موفق باشی
    پاسخ:
    مشکل اینه از بیخ دنبال بهانه‌ای که از حرفای من تحقیر و توهین بکشی بیرون و من‌ یه ساعته ماندم که دقیقاً از کدام بخش حرفام این چیزا رو کشیدی بیرون :))
    من خوب میفهمم چی میگم. شما هم سعی کن بفهمی چی از این بحث میخوای. چون حرفت مستقیما برمیگرده به اینکه اکثریتی! نه حداقل! و کلا از بیخ قضیه مورد داره. 
    زنده باشی.
    یا حضرت عباس 
    کامنتا رو O_O حرفام یادم رفت اصن 
    بعضی وقتا هم انقد کودک هستند که صدایی برای گفتن ندارن 
    و تنها چیزی که باقی میمونه ازشون یه ذهن مریض و روح له و لورده است
    این تابو شکنی از بقیه تابو شکنی ها به مراتب سخت تره 
    پاسخ:
    بله درسته
    ولی درنهایت
    من تابو شکنی کردم
    شروعش از دوسال قبل بود :)
    میخوام بگم خیلی سخت بود‌. سخت تر از چیزی که شما گفتید و نوشتید
    پاسخ:
    در سخت بودنش شکی نیست. ولی مهم اینه انجامش دادی!
  • آفتابگردون ...
  • همه کامنتا رو خوندم. یه نکته رو توجه کن لطفا این که بچه ها میگن تو پسری و درک نمیکنی نسبت به دخترا منظورشون درک پایین نیست، منظورشون تفاوت عمیق بین جنس زن و مرد هست. خانوما در عین منطقشون، ده ها برابر عاطفی تر و سرشار از احساس هستن. یکمسئله ساده از نظر دو جنس کاملا میتونه متفاوت باشه. تا وقتی تفاوتا رو درنظر نگیری نمیتونی نظر دقیقی بدی. نگاه جامعه رو بذار کنار اصلا. اگه به مرد تجاوز بشه خیلی متفاوته تا یه زن. نحوه برخورد جنس زن کلا فرق میکنه. دوز افسرگی و سرخوردگی و فروپاشی روانیش برای زن به توان میرسه. بعد همین زن که حالت عادیش ریحانه و لطیف بوده ببین تو شرایط جدید به چه میزان توجه و دلجویی و حمایت عزیزاش نیازش بیشتر میشه. بیا واقع بین باشیم الان پدر یا همسر دستمونو نمیگیرن که قامت راست کنیم به اعتراض. پس چه کنیم؟ راس میگی هم تو هم بچه ها. تو از دید مردونه میبینی حقم داری اگه فک کنی بچه ها دارن زیاده روی میکنن. تو برای مدت کوتاهی باید زن باشی ک بتونی دقیق تر قضاوت کنی!
    تو این شرایط بحرانی ک ببشتر از هروقت زن به حمایت قانون و محبت عزیزانش نیاز داره و از نظر روانی قطعا باید دومی باشه که بتونه اولی رو انجام بده؛ در این شرایط داری میگی بره مستقیم سراغ اولی که در نود درصد موارد با نابودی محبت خانواده و عزیزاش همراهه. بره چون اون ادم کثیف باید حذف شه. بره چون این رسم غلط باید شکسته بشه. و بره چون بالاخره خانوادش به عنوان یک عضو بازم دوستش خواهند داشت! ممکنه اینطور که میگی بشه اما ممکنه هم نشه و تا اخر عمر انواع انگ ها و بی محبتی ها منزویش کنن... شبیه کسیه که داره میره جبهه ممکنه به شهادت برسه ممکنه برگرده و خانوادشو کشته باشن. فقط نیت نگاه اون بالایی و گذشتن از همه چی بخاطر احیای سنت درست اسلام میتونه انگیزه همچین قیامی به ادم بده ولاغیر. کسی که دست به همچین کاری بزنه فقط خدا میتونه براش جبران کنه چون تقریبا همه چیزو با هم از دست خواهد داد.... ابرو. مهر خانواده. جایگاه اجتماعیش. و اینده خوبشو
    نسل های بعد هم ممکنه به عنوان قهرمان اسمشو بشناسن 
    پاسخ:
    خوب نخواندی دگه :| :))
    درصدی از حرفات واقعیته. ولی مربوط به چند درصد جامعه؟! الان اوضاع بهتره. خانواده ها با این قضیه کنار میان و اتفاقاً به شدت پیگیر احقاق حق و مجازات اون متجاوزن. این بخش از خانواده ها که به کنار. بخش دیگه ای خانواده ها هم هستند که نسبت به این قضیه گارد دارن و در حال حاضر واقعا تعدادشون کمتره! ولی هستند به هر حال. در این خانواده ها هست که خود شخص باید یه کاری کنه. جوری که از حرفای شما میاد این افراد باید همه‌ی درد و غم و فشار این مسئله رو بریزن تو خودشان و تا ابد تحملش کنن! که چی؟! که یه وقت از سمت خانواده تحت فشار قرار نگیرن! اینجوری که خیلی بد تره! هم تحت فشار روحی روانی اون اتفاق هستن، و هم اون متجاوز به زندگیش‌ به راحتی ادامه میده، و هم اینکه این چرخه و اتفاق تلخ ادامه پیدا میکنه! آدم اگه قراره تحت فشار هم باشه بهتره اینجوری تحت فشار باشه. هم حداقل پیش خودش وجدانش و درونش آرامش نسبی پیدا میکنه و سبک میشه، و هم اون شخص به جزای عملش میرسه‌، و هم درس عبرتی میشه واسه باقی جامعه!
  • آنیا بلایت
  • من یه سری سوال واسم پیش اومده که دوست دارم خیلی منطقی جوابشون رو از هم جنس‌های خودم بگیرم.
    اول اینکه، در شرایطی که تجاوز توی چارچوب خانواده و توسط محارمی مثل پدر یا برادر اتفاق بیوفته و مثل خیلی از مواردی که دیده شده ادامه پیدا کنه و چندین بار تکرار بشه، اون شخص باید بازم از ترس آبرو و اینکه پچ پچ پشت سرش نشه و یا اینکه از خونه بیرونش نکنن سکوت کنه؟ یعنی واقعا به نظر شما اینکه یکی دائم روحش و جسمش تیکه تیکه بشه احساس راحتی بیشتری نسبت به وقتی داره که دیگه تجاوز براش اتفاق نیوفته، چون بی خونه میشه یا کشته میشه یا پشت سرش حرف درمیارن؟! یا مثلا یکی از ترس آبرو و اینکه خانوادش نکشنش یا بیرونش نکنن سکوت میکنه و متجاوز چندین بار دیگه هم سراغش میاد و تهدید میکنه که اگه طبق میل اون رفتار نکنه آبروش رو میبره و اون شخص هم مجبور میشه بار ها و بار ها تجاوز رو تحمل کنه. [ اینایی که میگم ماجراهای فیلمای ترسناک یا افراد کشورای دیگه نیستن، اینا یکی از معمول ترین تجاوزای ممکن توی جامعه مون هستن متاسفانه]
    اگه بحثِ ترس از کشته شدن هست، باید بگم افسردگی شدیدی که افرادی که بهشون تجاوز میشه حس میکنن، هزار برابر خطرناک‌تر از یه پدر و برادر متعصب و عصبانی و بی درکه! هزار برابر افکار سوسایدال ( خودکشیانه؟) و آرزوی مرگ توی فرد ایجاد میشه و کلی از همین قربانی ها خودکشی های موفق و ناموفق داشتن :) و واقعا ترس از مرگ  چیزی نیست که این قربانی ها رو حتی نصف تجاوز اذیت کنه...
    اگه بحث بیرون شدن از خونه هست، کسی که محارمش بهش تجاوز میکنن، اون خونه واسش جهنمه. اصلا اون خونه با آوارگی مطلق چه فرقی براش داره؟
    اگه ترس از بقیه‌ی مردم هست، در بدترین حالت که همه ازت متنفر باشن، از کجا مطمئنی که تا ابد توی همون شهر قراره بمونی؟
    اگه ترس از اینه که هیچ کس حاضر نمیشه با قربانی ازدواج کنه، که توی کامتت قبلیم فکر میکنم به اندازه کافی توضیح دادم.
    غیر از اینا یه بحث دیگه هم هست. منظورتون از پنهون کردن قضیه چیه؟! پنهون کردن قضیه از خانواده؟ بنظرتون ممکنه؟ اگه شخصی که بهش تجاوز شده ازدواج نکرده باشه، تبعات جسمی این اتفاق خودشون رو نشون میدن و آخر سر همون خانواده‌ی ترسناکی که توصیف کرده بودید که میکشن طرف رو یا از خونه بیرونش میکنن باز هم همین کار رو تکرار میکنن! اون خانواده وحشتناکی که توصیف کرده بودید، به نظرتون واقعاااااااا اینکه یکی با میل خودش رابطه نامشروع داشته باشه رو بدتر میدونن یا اینکه بهش تجاوز شده باشه؟!! حتی اگر فکر کنن اون دختر مقصر بوده که بهش تجاوز شده باز هم با یه رابطه نامشروع برابرش نمیدونن! اگر اون دختر سکوت کنه و چندین سال بعد جوری به نظر بیاد که انگار خودش رابطه نامشروع داشته چی؟! کسایی که ناخواسته به خاطر تجاوز باردار میشن چی؟ اگه برای سقط جنین دیر بشه چی؟ اگه یه بچه‌ی بی‌گناه این وسط بدبخت بشه چی؟ یه شکم گنده مگه بالاخره به خانواده طرف نمی‌فهمونه که به دخترشون تجاوز شده؟
    چیزی که واضحه اینه که نمیشه اکثر اوقات نمیشه تجاوز رو از خانواده های متعصب پنهون نگه داشت! اون خانواده بالاخره میفهمه و خب اگه بخواد میکشه دختر رو یا بیرونش میکنه یا هر چیز وحشتناک دیگه‌ای. بهتر نیست اون دختر شکایت کنه که از همه این عواقب وحشتناک خودش رو نجات بده؟ اینجوری کشی که بهش تجاوز کرده دیگه نمیتونه دوباره بهش آسیب برسونه. خانواده‌ش عملا نمیتونن آسیبای وحشتناکی که گفتم رو بهش برسونن و احتمالا کمک حرفه‌ای برای درمان افسردگی و بقیه مشکلات روحیش میگیره.
    درمورد مردم شهر و آبرو و پچ و پچ و اینایی که هست هم ته تهش اینه که آدم میره یه شهر دیگه زندگی میکنه! یا اگه حتی اینجور هم نشه بالاخره اگه یکی از اعضای خانواده‌ش اون دختر رو بکشن، یا خودکشی کنه یا بارادر بشه یا موقع ازدواج مشخص بشه بکارت نداره ، یا اگه اون شخص دوباره سراغش بیاد یا بره جار بزنه من با فلانی بودم، آخرش آبرویی که خیلی مهم و حیاتی جلوه میده به خطر میوفته دیگه!
    یکی توی کامنت ها گفته بود که شکایت کردن باعث میشه فقط دخترای دیگه‌ای قربانی نشن و اونی که بهش تجاوز شده به هر حال بازی رو باخته... در صورتی که خیلی وقت ها متجاوز برمیگرده و به اون شخص دوباره حمله میکنه!
    یا اصلا تصور کنید بر نمیگرده و دخترای دیگه رو اذیت میکنه یا مثلا افراد دیگه‌ای از اینکه اون کارش بی جواب نمونده الگو میگیرن و این کار رو تکرار میکنن و افراد دیگه واستون اهمیتی ندارن مثلا! اگه اون افراد دیگه خواهرتون یا دخترتون یا مادرتون باشه چی؟
    اصلا تمام این کامنت ها با فرض این نوشته شده بود که یه دختر توی یه خانواده‌ی ترسناک وقتی بهش تجاوز میشه چه تصمیمی میگیره. من حالا میخوام‌یه چیز دیگه رو تصور کنید. فکر کنید توی یه خانواده ترسناک و یه شهر خیلی کوچیک و پچ پچ کننده زندگی میکنید و متوجه میشید به یکی از اعضای خانواده‌تون یا کسی که خیلی دوسش دارید یک یا چند بار تجاوز میشه. هنوزم به نظرتون عواقب سکوت کمتره؟ هنوزم حاضر میشید سکوت‌ کنید؟ هنوزم راضی هستید اون شخص رو به سکوت کردن دعوت کنید؟ به نظرم سکوت کردن هزار برابر وقتی این اتفاق برای خود آدم بیوفته راحت تر از وقتیه که برای یکی از عزیزانش بیوفته... پس لطفا همه جوانب رو ببینید!
    کامنتایی که اینجا دیدم وحشتناک بودن! میدونم خیلی هاش وقایع جامعه بود و خیلی ها تصور شما از این بود که اگه جای یه چنین دخترایی بودید چه واکنشی با وجود اون محدودیت ها نشون میدادید، ولی واقعا امیدوارم کسی که غم اینکه بهش تجاوز شده رو پنهون کرده هیچوقت اینا رو نخونه که بخواد حتی یک درصد بیشتر از قبل دلسرد بشه از شکایت کردن... توی کامنت قبل گفتم و بازم میگم. کار درست قرار نیست کار آسون باشه. مشکلی که ما داریم اینه که فکر میکنیم سکوت کردن با وجود وحشتناک بودنش آسون‌تر از شکایت کردن هست و تنها فایده‌ی شکایت کردن اینه که طرف مقابل مجازات میشه! ولی باور کنید ، باور کنید ، باور کنید ، باور کنید این تنها فایده‌ش نیست! اینکه شما دوباره مورد سواستفاده قرار نگیری، اینکه عزیزانت مورد سواستفاده قرار نگیرن، اینکه سلامت روحی و جسمیت رو بدست بیاری، اینکه برگردی به زندگی،  اینکه باعث یه رفتار وحشتناک مثل قاتل شدن خانواده‌ت نشی [ توی خیلی از موارد خانواده طرف تصمیم میگرن خودشون انتقام بگیرن از متجاوز] ، و خیلی چیزای دیگه ثمره اون شکایت کردنه هست.
    خیلیا یه جوری نوشته بودن بقیه‌ی عمر کسی که بهش تجاور شده حروم میشه و این یه بازی دو سر باخته که انگار هیچ راهی واسه‌ی برگشتن به زندگی عادی نیست و مرگ برای اون طرف بهتره!  یه جورایی مثل همون پدر و برادر خشمگینی که گفته بودید میگیرن‌ دختره رو میکشن فکر کرده بودن!  اونوقت انتظار حمایت خانواده رو دارن... بابا شما خودتون هرکدوم عضو یه خانواده‌اید! حتما لازم‌ نیست پسر باشید تا جرات دفاع کردن از حق یه دختر رو بهش بدید!  بابا خوبه اصلا آبرو همه چیز باشه؟ اگه اینقدر آبرو واستون مهمه اون تلاشی که میخواید صرف سکوت کردن و بدبختی کشیدنو دوباره مورد تجاوز قرار گرفتن و درگیری با افسردگی بذارید رو صرف مهاجرت به یه شهر دیگه کنید!
    میشه به جای اینکه هر کدوممون دلیل برای اینکه بهمون ظلم بشه بتراشیم [ می دونم که این دلیل ها چقدر وحشتناکن! میدونم واقعی‌ان! میدونم ترسناکن! ولی در مقابلش دلیل‌های قوی دیگه‌ای هم هستن برای اینکه سکوت نکنیم و اتفاقا اونا هم واقعی‌ان!] و بقیه رو از حرف زدن بترسونیم و به متجاوز ها مجرم ها جرات بیشتر واسه این کار وحشتناکشون بدیم، مراقب اطرافیانمون باشیم، مراقب خودمون باشیم و بدونیم اینکه به یکی تجاوز بشه به معنی آخر زندگیش نیست؟! میشه دیگه به این قضیه نگید بازی‌ای که در هر حالت بازنده‌ش کسیه که بهش تجاوز شده؟! میشه باور کنید سکوت کردن عواقبش بدتره ولی آسون تر به نظر میاد در صورتی که دقیقا برعکسشه؟!
    یه پدر از دخترش حمایت نمیکنه؟ چرا مادرش حامیش نشه؟ برادرش حامیش نمیشه، چرا خواهرش حامیش نشه؟ یا خاله‌ش یا عمه‌ش یا هر زن دیگه‌ای توی زندگیش! چرا اینقدر خودمون رو دست کم میگیریم؟
    شما همه یکی از دلایلتون برای راحت جلوه دادن سکوت کردن‌این بود که دخترید! منم دخترم و هیچ فرقی با شما ندارم و منم تمام چیزایی که میگید رو درک‌ میکنم و به اندازه شما احساساتی‌ام و به اندازه شما توی جامعه بودم. به نظر من سکوت کردن به هیچ وجه آسون نیست و چه بخواید چه نخواید پچ پچ کردنای مردم همیشه هست. نمیدونم اسمش رو چی میذارید، تابو شکنی، سنت شکنی، جسارت ، شجاعت ، هر چی که هست لازمش داریم! اونم به مقدار خیلی زیاد!
    پاسخ:
    تلخ و حق
  • آنیا بلایت
  • این چیزی که اسمش رو آبرو میذارن و به خاطرش تمام این سختی ها منطقی جلوه میکنه حالم رو بهم میزنه.
    اینکه خودمون هم اعضای جامعه هستیم و میگیم بقیه به قربانی تجاوز نگاه بد دارن و ای کاش نداشتن ، ولی هنوزم خودمون نگاه بد به قربانی تجاوز داریم حالم رو بهم میزنه.
    اینکه مرگ و افسردگی و خودکشی رو لیاقت قربانی تجاوز می‌دونیم حالم رو بهم میزنه.
    اینکه با اطمینان میگیم شکایت کردن واسه نسل های بعد عادی میشه ولی واسه ما نمیشه و انتظار داریم یهو یه غول چراغ جادو توی یک ساعت شکایت کردن رو واسه نسل های بعد عادی کنه ، حالم رو بهم میزنه.
    اینکه فکر میکنیم چون تو امریکا یا هر جای دیگه چیزی به اسم اسلام وجود نداره پس سکوت نکردن واسشون راحته حالم رو بهم میزنه. چون اگه قرار بر اسلامی بودن این جامعه بود که دیگه دفاع از حق تابو حساب نمیشد! 
    اینکه ترسو بودن رو یه جز خیلی بزرگ از دختر بودن میذاریم عمیقا درونم رو به آتیش میکشه...
    پاسخ:
    متاسفم واقعاً و کار دیگه‌ای ازم ساخته نیست در حال حاضر
    و فقط یه حرف دیگه 
    من نمیدونم چرا دارن به این شکل از خوشبختی ای صحبت میکنن که اگه سکوت کنن قراره بیاد. و خیلی چیزای دیگه که خوندم. راستش حرفاشون خیلی ذهنم رو درگیر کرد وگرنه واقعا دلم نمیخواد راجع به این موضوع خیلی حرفی بزنم
    فقط بدونن اگه یک روزی دختری داشتن و خدایی نکرده همچین چیزی براش رخ داد به هر صورت ازش انتظار نداشته باشن که بیاد و باهاشون درمیون بزاره.
    پاسخ:
    منم‌ چند ساعته‌ همین ر میگم
    من عمرا این همه رو بتونم بخونم :|
    از همه ی اونایی که گفتن خانواده حمایت نمیکنه،قانون رسیدگی نمیکنه،آبرومون میره میخوام که حتما برن و دو پست آخر گلی رو بخونن،واقعا لذت بردم از شجاعتش...بیاید یاد بگیریم ازش
     http://goli76.blog.ir/1397/03/30/اتفاق-بد-2#comments
    وبلاگ" گلی مینویسد"
    پاسخ:
    تشکر از شما بابت لینک
    خواهش میکنم
  • جامانده از قافله عشق
  • سلام  عالی بود
    حوا جان
    همیشه همه چیز اسون نیست سخته گفتن یه همچین چیزی ولی یه مسئله ای رو ما کلا بد گرفتایم این که دختری که بش تجاوز شده بی ابرو شده نخیر بی ابرو نشده بلکه حرمتش شکسته شده و دست نخورده بودنش رو از دست داده اما نه به میل خودش پس دلیلی نداره که بقیه به اون زن به چشم یه ادم بی ابرو نگاه کنن
    تقصیر عموم مردم هم هست که بعضی از قربانیان سکوت میکنن ولی خب باید یکی بلند شه و این پرده غفلتو پارش کنه دیگه
    پاسخ:
    سلام
    مچکرم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی