میزِ پادشاهی
ببینید دوستان! اصولاً هیچ اهمیتی نداره میز مربوط به کدام نهاد و ارگان و یا شغلی باشه، اهمیتِ قضیه تو میز بودنِ اون میزه! میز بما هو میز! اون ذاتِ میز بودن مهمه. حالا چه دستای نمایندهی مجلس رو اون میز باشه، یا شهردار و فرماندار، یا سرِ کارمندهای ادارهی آموزش پرورش روش باشه، یا پاهای مسئول امور کلاسهای دانشگاه، و حتی اون میزی که جلو دستشوییهای بینِ راهی تحت اختیار دوستِ عزیزِ مسئولِ شستشویِ دستشویی؛ اصلاً هیچ فرقی نداره میز تحت اختیار چه شخصی باشه! میز بطور ذاتی افراد رو دارای توهمِ پادشاهی میکنه که باعث میشه افراد مراجعهکننده رو به چشمِ رعیت و زیردست و نوکرِ خانهزاد ببینه! بعد یکی نیست بهش بگه آخه پفکمغز! پلشت روی! چاقال صفت! تنها چیزی که باعث شده من واست احترام قائل شم و باهات محترمانه حرف بزنم و انسان حسابت کنم و اون شخصیتِ عقدهای و پر از خلاء های فرهنگی و ادبی و عاطفی و شعوریت رو تحمل کنم و با لگد نیام تو بصلالنخاعت، کاریه که دارم و وابسته شده به توعه داغان! وگرنه که خارج از محدودهی میزِت، اندازه موهای زائدِ تو گوشِ گربهی سرِ کوچهمان هم واسه اشخاصِ عقدهی ریاست و میز و پُستی مثل تو ارزش قائل نیستم! پس از فازِ ارباب-رعیتی بیا بیرون، امضاتو کن بابا! واسه من فازِ امپراطور جومونگ بر ندار! تو یونگپویی بیش نیستی بدبخت!
- ۹۷/۰۱/۳۰