مخلصِ بیان
يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ ب.ظ
غرض از مراحمت اینکه میخوام چند کلام درمورد بیان و مسائل مربوط بهش بنویسم! تا حدِ ممکن بی پرده و بدونِ تعارف. مسائلی که بطورِ حتم اکثرتان باهاشون مواجه شدین یا حداقل دیدین! بدون مقدمه چینی و فرسایشِ کلمات و حوصله ی شما بریم سرِ اصلِ مطلب:
1. ماورای زمینی ( خطابِ این حرف ها شخص نیست! یه جریان و گروهه ): یه چیزی رو دقت کردید؟! اگه نکردید کنید! جدیداً مادرِ بلاگْ زارج زارج پشتِ سرِ هم داره درویش و عارف و فیلسوف و حضرت و شیخ و مُلّا میزاد! یعنی شما مادرِ حامله ی بیان رو تصور کنید که وقتِ وضع حملشه و دکتر هم بالا سرش! بعد بچه رو جفت پا بطورِ وارونه از شکمِ مادرِ بیان میکشه بیرون. بچه نه گریه ای نه جیغی نه چیزی، نه میذاره نه برمیداره، دست رو به حالتِ تأسف به پیشانی میده و سر رو خم میکنه و با یه مَن ریش و سِبیل خطاب به دکتر میگه: ( آه طبیب! آه! بوسه بر تیغِ بُرّانَت، ولی با خویشتن چرا؟! بنده که در عالمِ ذَر به پروردگارِ جان خاطر نشان کردم جنگاورِ میدانِ کارزارِ این دنیایِ دون و پَست نیستم! طبیبم! ای حبیبم! چرا ما را در عالمی که مالامال از کوته فکری و دشنام و استهزاء غرقه شده دخول کردی؟! وای بر منِ آشفته حال که خویش را آلوده به بن مایه های گره خورده به بن بست های دون مایه و ژنده صفتِ دنیوی میبینم! خیالِ خام مبر و مپندار که خاموشی ام از بهرِ جهالت است! هیهات من الذت! به نیکی آگاهم پشتِ پرده ی این توطئه ی وهم آلود کیست! حقا که هر آنچه میکشیم، از استبداد مغزی و ظلماتِ سید علیست! آن دیکتاتورِ ... ) بیش از این خسته تان نمیکنم دگه! تهش اینه که شما یه راننده تاکسیِ مُلّای دارای کرسیِ مؤثر در سنایِ آمریکا و مجلس خبرگانِ رهبریِ خودمان رو تصور کن که یه جامِ مِی در دستِ راست و یه بسته سیانور هم تو دستِ چپش داره و مُدام یه سری عبارات و جملاتِ گمنام و عجیب و غریب میگه که تو به عنوان مخاطب فقط میتونی بری تو دیوار محو شی و یا بری تو اتاق یا توالت به بدبختی هات فکر کنی! بابا دوستِ عزیز! ای خفن نویس! ای سنگین! ای فاخر و سرآمدِ گنگ نویسانِ عالم! جانِ ارشمیدس! مرگِ ارسطو! به ریشِ رومی قسمِت میدم! یه جوری پست بذار چهارتا آدمیزاد از کنار وبلاگت رد شدن، یا که نه اصلاً! دستشان خورد به کیبورد هدایت شدن به سمتِ وبلاگت، دو خط مطلب بتونن ازت بخوانن! جوری واسه بقیه کامنت بذار که صاحب وبلاگ و مخاطبانش cpu نسوزونن سر هضمِ کامنتت! انقدر با قلنبه سلنبه نویسی و عارف و فیلسوف و ملّا مسلک مآبانه نویسی دور و خیز نکن واسه دور شدن از خودِ واقعیت! انقدر ادا خرج نکن واسه جلبِ توجه و تعریف و تمجید! یا اصلا سواد و پتانسیلش رو داری! درسش رو خواندی! مردِ حساب یه جوری بنویس یه عمومیتی که اعم از اقشار و طبقات مختلف با سطحِ سواد و درکِ متفاوت هستن بتونن حرفات رو بفهمن! اینکه من یه چیزی رو که خودم بلدم بیام هزار دور پیچش بدم و زر ورق دورش بپیچم و چند تا آرایه ادبی و ایسم بهش بچسبونم که کسی جز خودم نتونه چیزی ازش بفهمه که هنر نکردم! هنر رو کسی میکنه که یه مسئله ی سخت و پیچیده رو به عامیانه ترین شکل ممکن ارائه بده تا بجا چهار نفر، هفت نفر بتونن ازش استفاده کنن!
2. تتلوییست: یه عده هستن، تخصصِ خاصِ خودشون رو دارن! یعنی بیهوده و بی خاصیت نیستن واقعاً! ولی اکثر مواقع تو پوستِ خودشان نمیگنجن و علاقه دارن تو مسائلی که اندک فهم و سواد و شعوری درِش ندارن، دخالت کنن! مصادیقِ زیادی داره حالا! ولی چیزی که مدِ نظرِ بنده س، دین و مذهب و سیاسته! قصد و نیتشان هم خِیره از قضا! ولی جوری با ندانم کاری و حماقت هاشون به دین و مذهب و نظام و انقلاب ضربه میزنن، که اگه یه دشمن با برنامه ریزی چند ساله اقدام به ضربه زدن به اون مسائل کنه، در اون حجم و ابعاد که اون مدافع و متظاهر به دفاع از دین و نظام و انقلاب ضربه زده، موفق نمیشه! مصداقِ بارزِ کشوریش زیاده! ولی اونی که همه بشناسنش تتلو! هنر و تخصص داشت یه زمانی! محبوبیت داشت یه زمانی! ولی از وقتی درگیرِ مسائلی که بهش ربطی نداشت شد، همه چیز رو ریخت بهم و الآن به یکی از منفور ترین شخصیت های کشور تبدیل شده! مصداق وبلاگی هم زیاده! ولی اونی که اخیرا زیادی داره پفک و چیپسِ پلاسیده میخوره، یه بنده خداییه که تخصص داره مثلأ! یعنی ابتدا قرار بود فقط رو تخصصش مانور بده و خیلی ها هم به واسطه ی همین مسئله تبلیغش رو کردن که کمکی بهش شده باشه! ولی تا دید چند نفر دورش جمع شدن، اونم به واسطه ی تخصصش صرفأ! دور برش داشت و شروع کرد به تولیدِ اراجیفِ احمقانه! شما فکر کن آخرین شاهکارش توهین و گستاخی علیهِ یه بلاگرِ دیگه بود که نسبت به سوء مدیریت و بی فکریِ مسئولین بابتِ مسئله ی سقوط هواپیما نقد داشت! پست زده که: ( دهنت رو ببند! مزخرف و فلان و بهمان نگو فیلانی! اونایی که مُردن، حقشان بود که مردن! تو تقدیرشان بوده اصن! خدا خواسته بابا! به تو چه فلانی! دهنت رو ببند! ای منافق! ای ابلیس! ای منافق! ای معاند! مرگ بر آمریکا! ) و اس قبیل اراجیف که به حسابِ خودش در دفاع از اسلام و انقلاب و آرمان های امام تولید میکنه! ولی خب داره اشتباه میزنه! بدم اشتباه میزنه! به بدترین شکل ممکن داره به چیزایی که ادعای دفاع ازشون داره ضربه میزنه و حالیش نیست! و یا دوستانی که ادعای اسلام و ائمه دارن و دم از این بزرگان میزنن و یهو پست میزنن که مستقیم و غیر مسقیم اشاره به اعمالی داره که خلافِ اسلام و منشِ بزرگی مثلِ حضرتِ زهرا و امام علی علیه السلام هستش! نمیشه من بگم مسلمان و شیعه و مرید و مطیعِ امام علی هستم و کنارش بیام بگم فلانی هم دوست دخترمه و آره خلاصه! رابطه مون هم طبقِ شرع و چارچوبِ احکامه و کاملأ مواظبیم و کنترل شده س و فلان! حق هم ندارید قضاوتم کنید! نمیشه که من بیام پیش زمینه ی فکری واسه شما ایجاد کنم و باعث شم هزارجور فکر و نظر درموردم تو ذهنتون ایجاد شه و بدون هیچ توضیحی بخوام که قضاوت هم نشم! مثلِ اینه من از استخر بیام بیرون و همه هیکلم خیس باشه، بعد بهم بگن رفتی شنا دگه! بعد برگردم بگم برو از خدا بترس حاجی! استخر چیه؟! استغفرالله! چقدر راحت و وقیحانه قضاوت میکنید؟! من رفته بودم استخر آب بخورم! یهو پام پیچ خورد افتادم تو آب! خیس شدم فقط! دگه نمیبخشمت! خدا هم نبخشتت! نه رفقا! این درست نیست! طبق همون دین و مذهب هم باید مواظبِ رفتار و اعمالمون باشیم که در شرایطِ قضاوت و گمان بد قرار نگیریم! و اگر هم گرفتیم، روشن کنیم همه رو!
همین! تِمام!
- ۹۶/۱۲/۰۶