جوجو
والا طیِ این مدتی که بنده دانشگاه میرم، جو [ joo ] های زیادی دیدم، ولی دانش جو جزوشون نبود. جو هایی مثلِ شماره جو، آی دی جو، دختر - پسر جو، استاد جو، نمره جو، تقلب جو، جوجو و یه چیزایِ دیگه جو هم هست که به تقوای الهی نزدیکتره که نگم تو ملاء عام! خلاصه که روزِ به اصطلاح دانش جو ر تبریک میگم به همه ی جوجوها، نه معذرت میخوام! چیزه! به همه ی دانشجویان اهلِ بلاگ تبریک [ ؟ ] اگه تبریک داره، تبریک میگم! اگه هم نداره که هیچی دگه! مسواک و البته احسان و نیکی به پدر و مادر فراموش نشه! [ آبِ ولرم میخورد و بر روی منبر تکانی میخورد ] فسَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ [ برادر اون چراغ ها ر خاموش کن جمعیت معذب نباشه ] خواهرانِ عزیز، برادرانِ عزیزِ دلِ حاجی، روضه ی امشبِ من یه جمله س! دل بدید که میخوام ببرمتان دانشگاه! [ گریه ی حضار ] آماده ای یا نه؟ [ خنج کشیِ حضار ] بگم؟! [ دو نفر از حال میروند ] دلشو داری یا نه؟! [ هق هقِ حضار و دریدنِ جامه در بخشِ برادران ] یک ماه تا امتحانات پایان ترم وقت داریم! [ با میکروفون بر سرِ خود میکوبد و جمعیتی که کنترلِ خود را از دست داده و بطور ممتد خود زنی میکنند ]
- ۹۶/۰۹/۱۶