Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

اندر حکایتِ شیخ و مردی به نامِ اُوِه

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۴ ق.ظ

شیخ الشیوخ، عالمِ ربانی حاج آقا عطار در کتابِ تذکرة الاولیاء میفرماد:

گفتند: ای شیخ، دلهای ما خفته است که سخن تو در وی اثر نمی کند.

گفت: کاش خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار شود!

دلهای شما مرده است.

در همین راستا و طول و عرض، مریدِ شیخ، آن مردِ فرزانه، [ ارتباطی با دختر همسایه مان نداره به حضرتِ نوح ] با خِرد و smart و صاحبِ کراماتِ لاینتهی، دستِ جنابشان را بالا آورده و با انگشت وسط خود رخصتِ سخن گفتن خواست که سریعأ متوجه پفکی که خورد شد و انگشتش را Change نمود و سخنی کاملأ مرتبط با بحثِ جاری و ساری را Open کرد:

یا شیخ! هوا بسی Cold گشته و در تنهاییِ داغان کننده ی خود، دلبری Find نمیشود که ما با Hugش گرم و به زندگی امیدوار شویم! چاره را در چه See میکنید یا شیخ؟! 

شیخ Handی بر محاسنِ بلندِ ناف نوازش کشید و در بحرِ عمیقِ تجارب و علمِ خویش مکاشفتی نمود و Searchی در Ipadش نمود و گفت:

مردکِ موز قامت! House داری؟!

مریدِ اعظم اُوِه: خیر یا شیخ! House که نیکوست! لانه ی مرغ هم ندارم! 

شیخ: مایه چی؟! داری؟!

مرید کبیر اُوِه پوزخندی بزد و همی بگفت: مایه دستشویی گلرنگ، حاوی گلیسیرین و با عطرِ سیب زمینی های بهاری دارم! 

در این لحظه سقفِ مکتب خانه از شدتِ خنده ی حضار ترک برداشت و اُوِه در وانِ آب نمک غوطه ور گردید! شیخ بر میز کوفت و فریاد همی بزد:

کوهِ نمکِ چه کسی بودی You؟! مگر از احوالاتِ دیابتِ بنده بی اطلاعی ملعون؟! کمتر نمک پراکنی کن پلشتِ کج اندیش! Money داری متری یکی دو تومن خانه اختیار کنی؟! 

مریدِ خفن اُوِه: خیر! کَک ها و شپش ها در اعماقِ جیب هایم لیگِ برترِ فوتبال برگزار نمودن!

شیخ: ماشینِ کرک و پر ریز داری؟! Job با حقوقِ ماهیانه چند میلیون داری؟! اگر این ها را نداری، پدرِ پولدار چه؟! داری؟!

مریدِ بدبختِ فلک زدهِ داغان اُوِه قطره اشکی را از گوشه ی چشمش پاک کرد و گفت:

خیر شیخ! خیر! ندارم! به حضرتِ موسی ندارم! به پیر به پیغمبر! به مادرِ طبیعت ندارم! [ شروع به خود زنی با سبکِ شهاب حسینی میکند ]

شیخ که حال و روزِ مرید را دید، رفت و از اتاق پشتی یک عدد پتو و مقدارِ زیادی فلفل قرمز آورد و به مرید داد و لیستِ خریدِ منزل و فیش پرداختِ اقساط و بدهکاری هایش را به مرید نشان داد و گفت: این پتو و فلفل قرمز ر بگیر برو گم شو! کمتر هم Puff بخور! 

  • ۹۶/۰۹/۱۴
  • Neo Ted

نظرات (۳۷)

اندر قصه های یار و این حرفا :دی
پاسخ:
یارِ نداشته و پتوی داشته :))))
من که گفتم باهاش حرف میزنم قبول نکردید خودتان:))))
پاسخ:
خا برید حرف بزنید :)))) خودتان هم پیداش کنید اول :))
اممم
مشخصاتش رو بگید میرم میگردم:))
پاسخ:
دگه خودتان بالاترین استاندارد ها ر در نظر بگیرید :))))
یکم متوقع نیستید اونوقت؟:)))
خودتان هم ان شاءالله در بالاترین استانداردِ یار باشید و اینا:))))
پاسخ:
خیلی سطح پایین و قانعانه حساب کردم تازه :)))

ینی میخواید بگید نیستم؟ :/  دستتان درد نکند دگه :/ :)))
الان میگید بالاترین رو در نظر بگیرم سطحش پایینه؟:/

نه والا اصلا منظورم این نبود:/ :)
پاسخ:
سطحِ توقعات ر گفتم :))) اینی که گفتم زیاد بالا نبود #)))


ماشالا:/
زیاد بالا باشه که دیگه کلا باید دور کلمه یار هم خط بکشید آقا:/
پاسخ:
حالا شوما یکاریش بکن :/ پایتخت کشورید دگه :/ کِیس زیاده :)))))
کیس که زیااااده
باید ببینم کدوم یکم میتونه شبیه معیار های شما باشه:)😅😅🙈
پاسخ:
:))))
تو نماز شب هام دعاتان میکنم 😂😂
بهتریییین کار ممکن رو می کنین:)))
البته اگه به فکر یار خواب نمونید و نماز بخونید😅😂🙊
پاسخ:
نه نه :))) هشدار گوشی ر میذارم :))
خب خوبه اینطوری:)))

#💑   
😂😂😂😂😂
پاسخ:
😂😂✌
  • شادوَرد __
  • چطور میشه این حجم از فازِ عرفانیِ عطار رو یهو نابود کنید اخه؟!
    :|| :)
    پاسخ:
    به سختی :)))
    دیروز چنتا کتاب خریدم که میونشون مردی به نام اوه هم حاضر بود
    بعد تو کتابفروشی حس میکردم شمارو خریدم همش خندم میگرفت  :))
    خلاصه گفتم بگم موقع انتخاب اسم بعدیتون بیشتر دقت کنید که سلامت روان ما در خطر اتهام قرار نگیره بخاطر اسم وبلاگ شما
    پاسخ:
    ما خریدنی نیستیم خانم [ پوزخندِ خفن ] شوما کتابِ ما ر خریدید :/ :))) 
    توصیه میکنم بذاریدش تو اولویت :)) حال میکنید کلأ! 
    +
    این پز دادنِ نامحسوسِ تعداد کتاب های خریداری شده تان ر هم ندید گرفتیم :/ :))))
    بنده الان می‌ترسم چیزی بگم :|
    پاسخ:
    حق دارید
    نخیر نمی‌ترسم :/
    پاسخ:
    به شدت می هراسید :))))
    شما باید بترسید :/
    پاسخ:
    هه
    پس داغان تو که هیچی نداری زن هم نداشته باش دیگه:)))
    برو و به مجردیت قانع باش، انسان با قناعت به جاهای بالا میرسه:)))
    پاسخ:
    به همین نتیجه هم رسیدم دگه :/
  • حامد سپهر
  • در همین راستا :
     روزی شخصی نزد حکیمی رفت و گفت:
    عرضی دارم
    حکیم فرمود:
    عرضت را بگو
    شخص گفت:
    78سانتیمتر
    حکیم فرمود:
    طولت را هم بگو
    و شخص گفت:
    186 سانتیمتر
    و حکیم مساحت شخص را حساب کرد...!

    پاسخ:
    :))))
    هر دو از کوه های نمک منطقه بودن
  • علیـ ـرضا
  • یعنیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی این عرفانتو باید روش ماله بکشیم چاقال :|
    پاسخ:
    برو بچه برو! برو به ما نمیخوری چلغوز! برو یالغوز!
  • حامد سپهر
  • آخه تو اگه پدر دختر باشی دخترت رو به همچین مریدی میدی
    همش که اخلاق و معرفت ملاک نیست:))
    پاسخ:
    اصل همیناس اتفاقا :/ :))
    من همیشه اسم شمارو اَوِه میخونم :/
    اصلا اُوه به دهنم و ذهنم نمیاد!
    پاسخ:
    Ove بنویسید تا بیاد :)))
  • مهــ ـــسا
  • ای مرید YOU رو غلط نوشتندید!
    پاسخ:
    مرید از ابتدا زبانش بد بود :))))
    میتونم پز میدم میتونید پز بدید دی:

    اولیت چیه آقا من فی المجلس میخونم کتاب هام رو مثل شما نیستم که جزء از کل رو تو سه قرن خوندید اونم با نذر و نیاز :)))
    پاسخ:
    همینه! امثال شما هستن که دارن کتاب و کتابخوانی ر هم تشریفاتی و به حاشیه میکشونن :/ نفرین خدایان مصر بر شما باد

    همه که مثل شما بیکار نیستن خانم :/ :))))))) ما کار و زندگی و زن و بچه داریم :))))) یکی باید شکم اونا ر سیر کنه دگه
    وای یکی از کامنتا گفت کتاب شما رو خریده ، اتفاقا چند روز پیش استوری یکی از دوستام بود که چندتا کتاب گرفته بود و شما هم بینش بودید😂😂😂

    چقد زیر این پست من حرف زدم:/😂🙊
    پاسخ:
    بهترین ها همیشه پرطرفدار هستن خانم 😎✌😂😂


    جا حرف زدنه دگه :))
    باز شما به خودتون گرفتید؟:/😂
    پاسخ:
    زن که نمیتونم بگیرم، خودم ر که میتونم بگیرم دگه :/ اختیار خودمانم نداریم تو این مملکت؟ :/
    😂😂😂😂😂
    جدیدا خیلی پی یار هستیدا
    فکر نکنید نمیفهمم😏

    بله بله بگیرید خودتونو😂😂😂😂
    پاسخ:
    :))))))
    چه فایده حالاع؟ فقط 50 درصدِ من اوکیه دگه :)))) اونکه کلا نیست :))))


    خا خا :))
    صبر کنید میاد حالا:))))
    با عجله کار درست نمیشه جناب:))
    پاسخ:
    باشد :))
    حالا خوبه هی از کتاب واینا حرف میزنین دل منا میسوزونید ؟:(((
    جا جناب حدادعادل خالی:))
    پاسخ:
    خیلی خوبه :))))

    عاخ عاخ :))))
    فلقل قرمز واسه چی بود؟!

    در جواب یکی از کامنت ها گفتید که بالاترین استانداردها رو در نظر بگیر!
    خب استاندارد آدما با هم فرق میکنه
    ممکنه استاندارد بالای دیگران با استاندارد بالای شما هم خونی نداشته باشه
    لذا شما باید حدود این استاندارد را تعیین و به سمع خوانندگانِ دنبالِ یار گشتنده برسانید (:
    و من الله توفیق
    پاسخ:
    تنده دگه! میسوزونه گرم میکنه :)))))

    دوستانِ قدیمیم استاندارد های من ر میدونن :)))))
    اوه! از اون لحاظ!

    نمیشه دوستان جدید هم مطلع بشن آیا؟!
    پاسخ:
    بله بله


    میشه :))) باید آرشیوِ وبلاگ ر مطالعه نمایند :))) به علاوه ی کامنت ها :)))
    بخاطر راهنماییتون تنک یو سُ ماچ (:
    پاسخ:
    ماچ چیه خانم :))) قباحت داره :)))))))))


    ولی قابل نداشت #)))
    [در حالی که یک تای ابرو را بالا می برد]:
    خواننده باید عاقل باشه که این ماچ اون ماچ نیست دیگه!
    (:

    ولی بازم تشکر ((:
    پاسخ:
    :))))))) مشکل همینه که خواننده دیوانه است :)))) ولی خا اون Much بود فکر کنم :)))) شوخی میکنم باباع :))) 


    نوش جان




    ما هم عاشق این دیوانگی ها هستیم برادر!
    از قدیم گفتند دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!!
    و آگاهیم که شوخی می باشند این ها!!!
    (چی نوشتم اصلا D: )

    مگه خوردنی بود؟! 0_o
    پاسخ:
    استیو تولتز تو جزء از کل میگه: رهایی در آن است که شبیه دیوانه ها باشی اصن :))


    مگه حتمأ باید خوردنی باشه تا نوشِ جان شه؟ :))
    بله بله صحیح است (:

    الان که فکر میکنم میبینم "نه" جواب کامل این پرسشه D:
    پاسخ:
    تکبیر پس
    تکبیـــر (:
    پاسخ:
    :))
    شیخ و جریاناتش
    ممنونم آمدی ..
    پاسخ:
    مخلصانیم
  • آقای سر به هوا ...
  • پست نابی بود :))))))))))))
    پاسخ:
    نوشِ جانت #))
  • امید چِرَوی
  • سبک جدیدی بود . 
    افرین 👌👏
    پاسخ:
    ممنون
  • آسـوکـآ آآ
  • خدایی عطار اگه تو این دوره زندگی میکرد ته تهش وبلاگ نویس میشد،با خاک یکسان کردیش که:-D
    پاسخ:
    حتمأ یه خیرتی توش بوده  :))))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی