خشونت علیهِ انسانیت
مثلِ همیشه روزِ جهانیِ خشونت علیه زنان شد و موجی از اعتراضات و نظریه های نوین علیه جامعه ی مردان و نظام و اسلام در صفحاتِ مجازی شکل گرفته. اعتراض علیه معضلاتِ اجتماعی حقِ هر آدمیه و زن و مرد هم نمیشناسه. ولی در راستای همین روزِ جهانی لازم میدانم چند نکته رو عارض گردم!
یک. اول اینکه چرا خشونت و تبعیض و بی عدالتی و اینجور مسائلِ تلخ رو جنسیتیش کردیم؟! چرا فقط خشونت علیه زنان؟! مردان آدم نیستن یا خشونتی علیه شون انجام نمیشه؟! جالبه که جامعه ی روشنفکرِ ما به استادیوم رفتن و کار کردن و کابینه ی دولت میرسن دم از عدم دسته بندیِ جنسیتی میزنن و میگن زن و مرد برابر هستن و نباید بینشون تبعیض قائل شد، [ که حرفِ حق هم میزنن ] ولی به خشونت علیه زنان و بی عدالتی و تبعیض علیه زنان که میرسه، اصولا مرد ها رو موجوداتی نر با دو پا و دو دست و دو چشم و گوش و دهان و دماغ تصور میکنن و کلأ جزو بشریت به حسابشون نمیارن! کسی نمیگه خشونت و بی عدالتی و تبعیض علیخ زنانِ کشور وجود نداره که هر کی بگه تفِ غلیظ بر دهانش! ولی دوستان! بزرگوارانِ روشن فکرِ مدافع حقوق زنان، به والله! به پیر پیغمبر، حضرت ابلفضلی، به جانِ دختر همسایه مان خشونت و بی عدالتی و تبعیض واسه مرد ها هم هست! فقط نمیدانم چرا ما مرد ها بلد نیستیم جار و جنجال و هشتگ و بلوای مجازی راه بندازیم که حداقل صدامون به جامعه ی بشریت برسه! که ای مردم! ای جامعه ی بشریت! ای جامعه ی جهانی! دیده بانِ حقوقِ بشر که معلوم نیست سرِ شیفتت کجا میری صفا سیتی که سری به ما نمیزنی و فقط سرت تو کارهای زن هاست، بابا دوستِ عزیز! ما هم موشکلِ داریم! دوشواری داریم به مرگِ بان کی مون! ما مرد ها هم حقمونه یه وقتایی مثلِ هوای رشت اشک بریزیم! ولی " مرد که گریه نمیکنه " رو از بچگی کردن تو مغز و گوش و حلق و بینی مون! یه جاهایی درد از درون زوزه میکشید و ما خفه ش میکردیم که مبادا اشک بریزیم! ما هم دلمون میخواد یه جاهایی تو بدبختی ها و سختی هایِ کمر شکنِ زندگی یکی بیاد و دستمون رو بگیره و بلندمون کنه! ولی " ولش کن! پسره! بذار خودش پاشه! باید یاد بگیره رو پا خودش واسته " رو بدجوری تو ذهنِ ما و بقیه جا کردن! دقیقأ همونجا که تو بچگی مثل شتر میخوردیم زمین و کتلت میشدیم و کسی سمتمون نمیومد که مبادا ستون های استقلال و مردانگیمون درست بنا نشه! بابا خوش انصاف! ما هم دلمون میخواد خیلی جاها ابراز محبت و عشق کنیم و بهمون ابراز عشق و محبت بشه! ولی سخته! سختش کردن! چون یادمونه که چجوری تو بچگی خواهر یا دختر آشنامون رو با ماچ میشُستن و به ما محلِ پفک هم نمیذاشتن که مبادا پر رو و بی حیا نشیم! این مسائل و خیلی مسائل دیگه از کودکیِ ما پسر ها میاد و کسی نیست واسشون هشتگ بزنه و جنجال به پا کنه! چون به ما پسرا یاد دادن درد هامون رو تو خودمون بریزیم و قدم بزنیم! گل تو این منطق و استدلال! دم از تبعیض و بی عدالتی علیه زن ها میزنید. حق هم دارید. حقِ هر انسانیه که نوعِ پوشش رو خودش انتخاب کنه و آزاد باشه که محجبه باشه یا نباشه، حقِ همه ی آدم هاس که برن استادیوم و فوتبال ببینن! حقِ یه دختره که طبق خواسته ی خودش و دلش ازدواج کنه و یا اصلأ ازدواج نکنه و کسی بهش انگِ ترشیدگی نزنه و روش برچسبِ هزار جور عیب نچسبونه! اینا و خیلی مسائل دیگه حقِ یه انسان و در مرحله ی دوم یه دختره! ولی چرا جنسیتی کنیم این مسائل رو؟! چرا فکر کنیم فقط خانم ها هستن که در معرض تبعیض و بی عدالتی هستن؟! یکم هم از اونور قضیه رو ببینیم! یه پسر هم حق داره تحصیلش رو بدونِ فشار عصبی و روحیِ کنکور و پیدا کردن کار انجام بده! یه دختر خانم میتونه صد سال بشینه پشت کنکور و کنکور بده! بدونِ کمترین حرف و حدیثی، [ اگه خانواده ش خوب باشن ] ولی یه پسر فوقش بتونه دو سال پشت کنکور بمونه و بعدش خبر دار! الله اکبر! کچل کن بدو برو دفترچه اعزام و خدمت بگیر که افتادی خاش! دو سال از بهترین روز های عمرِ جوونیش رو باید به بطالت محض بگذرونه که کارت پایان خدمت بگیره که یکم آدم حسابش کنن! بعد از دو سال تنهایی و غربت، اگه از لحاظ روحی و روانی و جسمی سالم مونده باشه، باید یا بشینه مثلِ چی درس بخونه که دانشگاه قبول شه که خیلی بعیده قبول شه، یا هم که مثلِ چی تر بیفته تو بازارِ سیاه دنبال کار و یه لقمه نونِ بخور نمیر و کلی سرکوفتِ خانواده و دوست و آشنا که چقدر بدبخت و بی عرضه ای! طیِ همه ی این لحظات کلی نیاز طبیعی هم بهت فشار میاره و نمیتونی دم بزنی! نیازِ مالیت که فراهم نیست، نیازِ عاطفی هم که کشک، نیاز هیجانات جوانیت هم که سرکوب شده و مجبوری یا فحاش شی یا دعوایی و پرخاشگر، نیاز جنسیت هم که کلأ تعطیل و اندازه گوسفند هم واست ارزش قائل نیستن و ممکنه بیفتی تو کارِ فساد و روابط نامشروع و دوستی های چرخشی که دختر های بیچاره رو بدبخت کنی، چون ازدواج نمیتونی کنی! چون نداری! ماهی ده پونزده میلیون تومن در آمد نداری که شرایط خانواده ی عروس خانم رو فراهم کنی! ماشین و خونه ی در خور نداری دوستِ عزیز! تو پسرِ بیل گیتس یا نوه ی استیو جابز نیستی! به سرکوفت های قبلی، سرکوفتِ ازدواج نکردن و زن نگرفتن و اینکه بهت زن نمیدن رو هم اضافه کن! تو این فشار ها داری له میشی که به هر شکلی هست موفق به ازدواج میشی! حالا کلِ فشارِ روحی و روانی و مادیِ زندگی رو دوشِ توعه! چون مرررررردِ زندگی تویی! باید مثل ماشین کار کنی و پول دربیاری که کم نیاری! قدیما مثل خر باید کار میکردی، ولی خر بنده خدا هم خسته میشه دگه! تو باید مثل ماشین کار کنی. چون ماشین طبیعتأ خسته نمیشه! یه جاهایی کم میاری و میخوای گریه کنی! ولی نمیشه! چون بازم مردی! کم میاری و میخوای از یکی کمک بگیری! ولی بازم نمیشه. چون بازم مردی و غرور مزخرفِ مردانه داری متأسفانه! کم میاری و لازمه به یکی تکیه کنی. ولی نه! نمیشه! چون مجددا بازم مرد هستی! نباید به کسی تکیه کنی. تو خودت تکیه گاهی! حق نداری جایی تکیه کنی. تبعیض و بی عدالتی رو جنسیتی نکنیم. بار ها شده که تو اداره یا فروشگاه من و تعدادِ ناقابلی مرد به همراه یک خانمِ به شدت قابل حضور داشتیم. ما مرد پفک هم فرض نشدیم و اون خانم از خاویار هم خاویار تر فرض شد. هرچند این مسائل نسبی هستند و خیلی جاها هم خانم ها رو پفک فرض نمیکنن و مرد ها رو خاویار فرض میکنن؛ ولی میخوام بگم این قضایا رو دسته بندیِ جنسیتی نکنیم! خشونت و تبعیض و بی عدالتی داره علیه انسانیت اعمال میشه، نه فقط و صرفأ علیه زنان!
دو. مسئله ی بعدی محدود کردن خشونت و تبعیض و بی عدالتی و تعرضِ جنسی و مزاحمت علیه زنان در کشورِ ایرانه. به این شکل که دسته ای از خانم ها ایران رو جرثومه ی فساد و کمینگاهِ خوک های هیز و آماده به جفتگیریِ زوری و مردانِ ایرانی رو بی غیرتِ و بی ناموس و بیمار حادِ جنسی، و مردانی از دیارِ شیک پوشان و متمدنان و فاخرانِ اروپا و غرب رو مردانی چشم پاک و پاکشلوار و غیرتی و اهل ناموس و خانواده و یوزارسیف صفت میدونن! و در صدد هستن که از این خراب شده ی فساد گرفته فرار کنن و آینده ی خودشون و فرزندانشون رو در غربِ رام و آرام و فرهیخته، امن و تضمین شده میبینن! گویی که اصن اونجا خبری از آزار و اذیت و تعرض و تجاوزِ جنسی علیه کودکان و زنان نیست! مثلا تو لاس وگاس همه ی آقایون دست به سینه و سر به زیر و ذکرِ پدر، پسر، روح القدوس بر لب یاد و خاطره ی حواریون رو زنده نگه میدارن و ولشون کنی میتونی در کلیسا یا پایگاه بسیجِ آرنولد شوارتزنگر و هیئتِ محبانِ پولِس و اردوهای جهادی در سواحل اوهایو پیداشون کنی! ولی خب حقیقتِ امر اندکی متفاوته! من نمیگم اینجا مزاحمت خیابانی نیست یا تعرض و تجاوز نداریم؛ از اول پست دارم میگم این مسائل رو داریم! ولی نباید یه چیزی مثلِ بی عدالتی و تبعیض و خشونت رو مطلقأ علیه زنان بدونیم! و الآن هم میخوام بگم نباید تعرض و مزاحمت و تجاوز رو مختص ایران و مردانِ ایرانی بدونیم! چه بسا که این مسائل در غرب و اروپا که به اصطلاح مهدِ تمدن و فرهنگ و مدرنیته و آزادیه، شدتِ بیشتری هم داره! و اینو من و امثالِ من نمیگن! آمارِ خودشون میگه! چندتا لینک میدم که خودتان مطالعه کنید:
1. کلیک
2. پلیک
3. تلیک
4. کلیچ
5. کلیت
6. کلیخ
7. کچیک
8. کچلیک
اینا فقط گوشه ای از کثافت کاری های غربِ شیک بود که از سران کشور ها و هالیوود افشا شده. اشاره ی زیادی به عوام و مردم عادی نکردم که اون خودش یه پست ها میطلبه! غرب خیلی تمیز و شیکه! ولی زیرِ پوسته ی قشنگ و مدرنش، یه اتفاقاتی در جریانه که تهوع آور ترین حس رو به نسبت بهش به آدم القا میکنه. ما فقط پوسته رو میبینیم معمولا! ولی وقتی تو یه سری مسائل مثلِ همین رسوایی های اخلاقیِ سران سیاسی و فرهنگی که بهشون اشاره کردم و سرانِ مذهبی مثلِ کشیک های کلیسا ها که بهشون اشاره نکردم و میتونید با یه سرچ ساده بهشون برسید و یا حتی همین جمعه ی سیاه [ Black Friday ] و هجوم وحشیانه ی مردمِ فرهنگی و متمدنِ غرب به فروشگاه ها و دعواهاشون سرِ اجناس، گوشه ای از حقیقتِ غربِ وحشی رو ببینید!
سه. اعتراض نسبت به معضلاتِ اجتماعی خوبه کلأ! ولی اعتراضی که فایده داشته باشه. فکر نکنم جایی تو جهان، شخصی تنها با نشستن پشتِ صفحات موبایل یا کامپیوتر و لپ تاپ و تبلت و ... و ترندِ جهانیِ توییتر شدن و پست های جنجال آمیز اینستاگرام و وبلاگ و غیره و ذالک به چیزی که واسش اعتراض کرده رسیده باشه! معمولا واسه رسیدن به چنین اهدافی تحصن و تظاهرات و جمع آوری امضا و تعطیلیِ اصناف مختلف و گرسنگی و تشنگی و ... رو در دستور کار قرار میدن! اکثر زنان جامعه ی ما بطور خاص و جامعه ی ما بطورِ عام فقط بخشِ اولِ کار رو انجام میدن! معترضانِ صرفأ مجازی! متوهمانِ اعتراض.
چهار. جای خالیِ اولویت بندی برای اعتراض و انتقاد هم به شدت حس میشه در اعتراضاتِ جامعه ی زنان و بطورِ کلی جامعه ی ما! مسئله ای مثلِ استادیوم رفتنِ خانم ها طبیعتأ حقِ خانم هاست! ولی یعنی واقعأ مسئله ای مثل استادیوم رفتنِ خانم ها، ارزش و اولویتِ این حجم از اعتراضات رو داشت؟! تمام مشکلات جامعه ی زنان حل شده و استادیوم نرفتنشون مونده؟! مشکلاتِ مهم تر و همه گیر تری گریبان گیرِ جامعه ی زنان نیست که لایقِ این حجم از اعتراض و زمان باشه؟! قضاوت با خودِ شما خانم ها!
- ۹۶/۰۹/۰۴
مهم آزادی فکر و اندیشه اس ، نه مانتو جلو باز و اینا :|
من حمایت کامل میکنم ازین پست گربه شرودینگر :|