12 متر تنهایی
پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۵۸ ق.ظ
بیش از نیمی از تعلقات و امکانات و وابستگی های زندگیِ من، گره خورده به وجود و حضور بقیه؛ و این یعنی اگه بقیه نباشن و تنها باشم، زندگی برام به مراتب خلوت تر و جمع و جور تر و ساده تر از چیزی میشه که الآن هست. اگه بخوام یه آینده ی تنها واسه خودم متصور بشم، قطعأ یه خانه ی ویلاییِ 300 متریِ بالای شهر با امکانات فوق العاده و مدرن مثل تلویزیون چند صد اینچِ چند بعدی و کنسولِ بازیِ PS4 و کف پارکت و دیوار های پر از تابلوهای نقاشی با سبکِ رئالیسم و آشپزخانه ی لوکس با یخچال چند دره ی خفن که توش پر از میوه های نوبرانه و آب میوه های گرون قیمت و یه کِیک خامه ای دست نخورده و ژله ی ترسوی پرتقال و کلی غذای شیکِ گرم و سرد که اسم بعضی هاشونو نمیدونم حتی، قطعأ این خانه و تشکیلات توی آینده ای که بخوام توش تنها باشم جایی نداره؛ توی تخیل و رویا. هر چند اگه تنها هم نباشم حالم بد میشه از این حجم از تشریفات و زرق و برق. آینده ای که بخوام توش تنها باشم، یه آپارتمان جمع و جور سه در چهار متریه؛ بدون آشپزخانه و دستشویی و حمام؛ من تو تنهایی فست فود رو ترجیح میدم؛ پیتزا و سوسیس بندری. دستشویی رو میرم توالت عمومی یا دستشویی پارک یا مسجد. حمام رو هم اگه خیلی وضع و اوضاعم بد شد و داشتم کپک میزدم، میرم حمام عمومی؛ چون من تنها خودم واسه خودم زیاد مهم نیستم! رو هر یکی از چهار تا دیوارِ اتاقم هم پوستر فیلم هایی رو میزنم که قراره ببینم. یه لپ تاپ و یه دسته و اینترنت هم دارم؛ با چند تا کتابِ فوق العاده خوب، ترجیحأ جزء از کل و مردی به نام اوِه و ناطور دشت و 1984 و پیرمردی که از پنجره ... نت رو هم واسه فیلم و بازی و وبلاگ. یه تلویزیون کوچیک سیاه سفید هم لازمه؛ که دنیا رو با رنگِ واقعیش ببینم؛ سیاه و سفید، خاکستری. کفِ اتاقم رو هم یه فرشِ 12 متریِ خوب میندازم. آدم باید روی یک سطحِ با کیفیت زندگی کنه و بخوابه و بیدار شه؛ من رو زمین میخوابم، نه تخت! حتی اگه تنها باشه. راستش این آینده ی تنها واسم ترسناک نیست، اگه بخوام تنها باشم، این زندگیِ دلخواهِ منه؛ چون منِ تنها زیاد واسم مهم نیست. چیزی که بخواد من رو مهم کنه، یکی دیگه س! منِ تنها تو همون 12 متریِ خلوت و ساده خوشحالم، مگر اینکه یکی باشه که اونقدر واسم مهم باشه که من رو از اون 12 متریِ ساده و خلوت بِکَنه!
- ۹۶/۰۶/۳۰