نبودِ امنیت شور نیست! تلخه!
نگاه به این عکس خودش آرامش میاره. نگاه به این عکس خودش افتخار و عزت میاره. نگاه به این عکس خودش خیلی پیام داره! اونجایی اهمیتِ این عکس بالا میره که متوجه شی این افراد اروپایی هستند. جایی که میفهمی یه پدر به همراهِ دختر و پسرِ خوشگلش خوشحال و شاد و جذاب دارن لذت میبرن. یکم که دقیق شی میفهمی جایی که دارن توش به این شیکی لبخند میزنن و بدون استرس و ترس و تهدیدِ جانی و مالی، میخندن و حالشون خوبه ایرانه! درست زمانی که کلِ خاورمیانه دغدغه شون اینه صبحِ روزِ بعد زنده میمونن یا نه و یا اینکه وقتی دارن میرن سیب زمینی گوجه فرنگی بخرن یه وقت کسی خودش رو منفجر نکنه، این خانواده ی اروپایی به ایران اومده و داره لذت میبره از فضای امنِ ایران تو قلبِ منطقه ی بی ثبات و جنگ زده ی خاورمیانه! خانواده ی اروپایی ای که دیگه تو خودِ اروپا هم نمیتونن جوری که تو ایران راحت و امن قدم برمیدارن، بدون ترسِ از انجام عملیاتِ تروریستی قدم بردارن و نفس بکشن! فرانسه، انگلیس، بلژیک، آلمان، امریکا و ... دیگه مثل قبل امن نیستن! اینو همه میدونن! بهتر از ما خودِ غربی ها مطلع هستن از این عدم ثباتشون! اونوقت یه عده که معلوم نیست تو کدوم دبه ی خیارشور اقامت میکنن یا تو کدوم حوضچه ی آب نمک ریلکسیشن میکنن، میان و امنیتِ ایران رو تو جُک های مسخره شون به سخره میگیرن. بعد بهانه شون هم اکثرأ بحران های اقتصادی و رفاهی تو ایرانه. آخه چوب شور! خیار شور! پفک نمکی! یه نگاه به اطرافت بنداز! یه نگاه هم به اروپا و امریکا! خوب نگاه کن چه خبره! ببین که علاوه بر اینکه دارن با مشکلات اقتصادی مثلِ بیکاری و فقر و رکود و تورم دست و پنجه نرم میکنن، قبلش نگرانن و استرسِ انفجار های تروریستیِ جدید رو دارند! قبلش نگرانن که باز قراره کجا بمب باران شه! یعنی فردا زنده میمونم؟! پدر و مادرم چی؟! بچه هام! اونا چی؟! رفقام الآن زنده ان؟! وقتی که کشورت جنگ زده یا تروریست زده شه، اولویت هات از قیمتِ گوشتِ مرغ و گوسفند و دلار و بلیط کنسرت و قیمتِ ماشین و گوشی و مسکن و .... تغییر میکنه! اینا همه ش میره اولویت های بعدی! اونجا فقط آرزو میکشی یه روزی بیاد که دیگه بوی مرگ هر لحظه به مشامت نرسه! هر ثانیه خبرِ مرگِ رفقات بهت نرسه! هر ساعت صدای لا اله الا اللهِ تشییع جنازه به گوشت نرسه! اونجا دیگه فقط میخوای پدر و مادر و بچه هات رو به آغوش بکشی، که ممکنه آخرین آغوشی باشه که پیشت هستن! شاید دیگه نباشن! من نمیگم مشکلات اقتصادی نیست و حالا که هست اصلأ مهم نیست و نباید ازشون حرف زد! چرا اتفاقأ باید حرف زد! با صدای بلند هم باید حرف زد و اعتراض کرد! ولی به چه قیمتی؟! به قیمتِ زیر پا گذاشتنِ خونِ هزاران نفر که پر کشیدن و رفتن که ما بمونیم؟! ما بمونیم و امنیتی که بابتش رفتن رو مسخره کنیم و هار هار بخندیم؟! راهش اینه؟!
من به شخصه ایرانی آباد میخوام! آباد شدنِ هر جایی، لازمه ش امنیتشه! اگه امنیت نظامی و مرزی نباشه، امکان نداره رفاه و امنیت مالی بوجود بیاد! اگه امنیت مالی و اقتصادی نیست، دلیل نمیشه امنیت نظامی و مرزی هم نباشه!
من نمیخوام ایرانم رو اینجوری ببینم:
همونطور که دوست ندارم ایرانم رو با بحران اقتصادی ببینم! دوست ندارم ببینم پدری شرمنده ی بچه ش باشه! دوست ندارن ببینم یه زوجِ عاشق بخاطر پول مشکل بیفته تو زندگیشون! دوست ندارم ببینم جوانانمون بخاطر پول نتونن ازدواج کنن! من خوشم نمیاد فقر ببینم! فقر هم مثل جنگ لعنتیه! جفتشون سختن! ولی جنگ تلخ ترین نفرینی هستش که میتونه دامنِ یه کشوری رو بگیره! جنگ خیلی لعنتیه! هنوزم که هنوزه یه سریا دارن تاوانِ نفرینِ سی و چند سال پیش تو جنگِ 8 ساله رو میدن! داغش هنوز واسه خیلیا تازه س! خیلی از جانباز هامون هنوز زنده ان! بعضیاشون فقط زنده ان! فقط میتونن نفس بکشن! بهش میگن زندگیِ نباتی! غذا رو بهشون تزریق میکنن! خیلی از خرابی های جنوب هنوز آباد نشده! خرمشهر هنوز خرم نشده! هنوز داره پیکر های شهدامون از زیر خاک بیرون کشیده میشه! خیلی تلخه! خیلی!
پس برادرِ من! خواهرِ من! عزیزِ من! جانانِ من! داغان! بیشور! چلغوز! یالغوز! مفلوکی که میگیری جک میسازی درمورد امنیت ایران، لطف کن نمکِ تصفیه نشده ت رو ببر خالی کن تو توالتِ خونه تون! دمت گرم!
در آخر هم یادی کنیم از چند تا از اسطوره های رفعِ سایه ی جنگ! یک پکِ سایه رفع کنِ واقعی! نه فِیک:
- ۹۶/۰۳/۱۱