Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

پروازِ دوباره

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۰۲ ق.ظ

یادمه اون زمانی که میرفتم مدرسه، دبیرستان بود فکر کنم، یه روز تصمیم گرفتم بر خلافِ همه ی روزهای گذشته و ذاتِ خودم، خیلی رسمی و خشک و جدی باشم. بخاطرِ همین بطورِ جدی و رسمی طور واردِ مدرسه شدم و قصد داشتم دیگه مثلِ همیشه نخندم و شوخی نکنم و شاد نباشم و شاد نکنم! در بدوِ ورودم به مدرسه، دوستام رو دیدم که مثلِ همیشه روی سکو نشسته بودن و حرف میزدن. رفتم و بهشون پیوستم؛ با همون حالتِ جدی و شیک. هنوز پنج دقیقه نگذشته بود که دیدم دارم قهقهه میزنم و شوخی های همیشگیمو میکنم. یادمه برگشتم بهشون گفتم: نگاه کنید خداییش! اجازه نمیدید آدم یه روز جدی باشه! 

از اون روز تا به وقتی که راه های ارتباطی رو بستم، هیچ وقت دیگه تصمیم به جدی بودن نگرفته بودم؛ چون فهمیدم که ذاتِ من با جدی و خشک و رسمی بودن تضاد داره! ولی تو این مدت دوباره به خودم و ذاتم شک کردم که نکنه دارم اشتباهی میرم! نشستم و دوباره با خودم فکر کردم و به نتیجه رسیدم نح! ذاتِ من مشکلی نداره؛ ذاتِ من نه! خنده و شوخی و شادی مشکلی نداره! مشکل تو مغزِ اون افرادیه که چشمِ شاد و خوب بودنِ حالِ هم نوع هاشونو ندارند! به این رسیدم که من مسئولِ کثیف بودنِ تراوشاتِ مغزهایی نیستم که تو فریزر نگهداری میشن! به این رسیدم که واسه خاطرِ چند تا احمق خنده و شادی رو از خودم و بقیه دریغ نکنم. به این نتیجه رسیدم که اگه چند نفر به واسطه ی من تو این قضیه رنجیدن و حالا بعضیاشون مستقیمأ و بعضیا هم غیر مستقیم بهم فهموندن این رنجش رو، کلأ قطعِ دنبالشون کنم و سمتشون نرم که مبادا بخاطرِ من آزرده خاطر شن و این کار واسه خاطرِ اوناس! 

من برگشتم که دوباره پرواز کنم. اونم نه تنهایی! با شماها پرواز کنم. اومدم که دوباره شاد باشیم و بخندیم؛ اونم نه تنهایی! دورِ همی! امیدوارم اون تعدادی که تو این مدت ذره ای نگران و یا عصبی شدن از کارم، منو ببخشند و درک کنن اون حال و روزم رو و خیلی هم ممنون از دوستانی که بطورِ غیرمستقیم و از پست هاشون لطف داشتن به بنده و حتی مورد داشتیم از روی ایمیلم به آی دیِ تلگرامم رسیدن و کشفش کردن به نوعی و بنده رو شرمنده کردن با این لطف و سعی کردن قانعم کنن که برگردم. خیلی ممنون از همه تون. 

راستی! هنوز اون ده نفری که به شکلات پشمکیِ حاج عبدالله دیسلایک دادن رو هضم نکردم :|| امیدوارم هیچ وقت نشناسمشون :|| وگرنه یکی از وعده های غذاییم خواهند بود :|| #خرس_ها_خشن_میشوند

چند کلامی هم داشته باشم با احمق هایی که امیدوارم بخونن این پستُ:

ببین احمق جان! اسمت روته! پس بطورِ کلی نمیشه ازت انتظارِ فهم و شعور و درک داشت. پس نمیخوام وقتِ خودمو تلف کنم. فقط یه چیز!! من بعدِ عمری میفهمم با چه کسی و چه نوعی و حدی حرف بزنم و شوخی کنم. خدا رو شکر اونقدرا هم حالیم هست که بفهمم فرقِ شوخی رو با بی ادبی و بی احترامی! پس لطفأ برو مغزتو از فریزرِ یخچالتون در بیار و بندازش تو چاه توالت که هم یخش باز بشه و هم بویی که باید بده رو بده!!


  • ۹۶/۰۱/۲۴
  • Neo Ted

نظرات (۴۳)

من هنوز پست رو نخوندم فقط خواستم بگم سرد و بی‌روح و بی‌حال بود اونجوری. ان‌شاءالله دیگه اینجوری بمونه. :)
پاسخ:
خیلی بد بود. خیلی...
ان شاءالله : )

به نتایجِ خوبی رسیدین!
۲۰۰ تایی شدن تون هم مبارک :)
پاسخ:
ولی سخت بود : ))
الآن همه قطع دنبال میزنن :)))) 
ممنون
  • 💖 miss fatemeh 💖
  • الان لال بشم؟؟ :)))
    خعلی خوش برگشتین
    خعلی شیک و کوبنده هم همینطور!!
    ایشاالله موندگار باشین :)))
    دم اون دوستایی که اون کارایی که گفته بودین رو براتون کردنم گرم :)))
    خوشی هاتون مستدام و اینا
    پاسخ:
    لال چرا حالا :))) کور نمیشه؟؟ :))))
    خیلی ممنون از شما :)) 
    لطف دارید.
    ان شاءالله : )
    دمِ همه گرم
    تشکر
    عه! چقدر خوشحال شدم بلاخره کامنتدونیتونو باز میبینم : )
    هنوز نخوندم 😐
    پاسخ:
    خودمم خوشحالم : )
    خا :/ :))
    مونوکسیدکربن :|
    می رود در افق محو بشود...
    پاسخ:
    همینه ک هست :/ 
    خاع :))
  • 💖 miss fatemeh 💖
  • نه دیگه من همینجوریش عینکیم کورم که بشم دیگه تو بیان رام نمیدن :)))
    شما به همون لال شدن راضی باش :)))
    پاسخ:
    دلم سوخت دیگر :))
    قبول :))
    کلا نباید به کامنتای منفی طور توجه کرد چون خودتونو اذیت می کنین و ( دودش تو چش ماها میره 😒)
    خوشحالم میبینم دوباره وبلاگ سناتـــــــــــــــــــــــــــــــور تد (خرس بیان  😀) به روال عادیش برگشت
    پاسخ:
    میدونم. ولی حاج عبدالله خطِ قرمزِ منه :/ :)))

    خیلی ممنون
    سلام 
    ببخشید اینجا وبلاگ تد هست ؟! 
    عاخه یه مدتی کامنتدونی نداشت الان شک کردم نکنه اشتباه اومده باشم :/
    پاسخ:
    سلام
    نح
    اینجا وبلاگِ محمود احمدی نژاده :))) 
    چــــــــه عجب بالاخره این قسمت کامنت باااز شد:/ 
    خیلی حرص میخوردم نمیشد حرفی زد زیر پستا!
    ایشالا دیگه تو این حس و حالا نرید!
    اصولا سعی میکنم در این مواقع مزاحم کسی نشم وگرنه ایمیل هم میزدم:)))
    پاسخ:
    دگه دگه :))
    من معذرت میخوام : ) الآن میتونید برید کامنت بذارید واسشون
    ان شاءالله
    میزدید هم فرق نداشت! چون من اصولأ ایمیل نمیخونم :)))
    اصن محمود کی هست ؟! ( سوت زنان صحنه را ترک میکند)
    پاسخ:
    محمود خزائی :))))
    محمود داغان نژاد :)))
    به جان خودم من دیسلایکتون نکردم .. اتفاقا منم میدوستم (آیکون دختری که نزده همه چی رو لو میده :/ )
    پاسخ:
    خلاصه حواستون باشه :/ :))
    راستی مگه خرس هام اونم از نوع گریزلیش بالِ پرواز دارن؟! 😕
    پاسخ:
    بله ک دارن :/ البته اگه به یه حدِ زیادی از کمال برسن!
  • مـــهــر بــانـــو
  • منم مثله شمام هزار بار تصمیم گرفتم ک نخندم ...
    شاد نباشم ...
    ولی دیدم نمیشه ...
    خیلیا بخاطر مهربونیم احمق فرضم کردن و بخاطر خاکی بودنم ..منو حقیر حساب کردن 
    اما مشکل از اوناس 
    نه من درسته ...مستر تد؟:)
    پاسخ:
    اگه به چیزی ک اونا میگن درست باشه جهان میشه جایی که دیگه.جای زندگی نیست! همه باید بشینیم دورِ هم گریه کنیم : ) اونموقع همه عاقلیم!

    باز نیامده تهدیداتانه شروع کردِن؟ : )))) 
    عجب...
    پاسخ:
    ها :)))
    چند وقت نبودم حواستان پرت شده :)))
  • خانومِ حدیث :)
  • دیگه نکنید این کارا رو! وبلاگای بی کامنت خیلی حرص درارن  =[
    پاسخ:
    ان شاءالله تکرار نمیشه :")
    خوش برگشتین. یک
    سکوی مدرسه خاصیتش اینه که ادما پخش و پلا بشن روش قه قهه بزنن اصلا. دو
    شکلات پشمکی رو آدم هرسری میخوره دوباره سورپرایز میشه از طعمش. البته اونی که روکشش کاکائوییه بهتره. سه
    پاسخ:
    خوش آمدید :)) یک
    عالیه بی صاحاب :))) دو
    نح!! فقط روکشِ شیری :))) سه
    برگشتتون مبارک:-) 
    تا میتونید خودتون باشین و بخندین همین
    پاسخ:
    تشکر : )
    اوهوم : )
    ای بابا مگه جنگل بی خرس میشه آخه؟؟ اه اه میخایین حلالتون نکنم؟؟ اصلا عاقتون(درسته؟؟) کنم؟؟ 
    شما لطفا رو تعدادی متمرکز شین که دوست دارن تو این لبخندت و شادیا سهیم باشن مطمئنا همینا موقع سختی هم هستن :)
    خوش اومدین ..
    پاسخ:
    :| عاق روی خرس ها تأثیر نداره خانم :)))
    ان شاءالله دیگه همه چی خوبه : )
    خوش باشید
    پیشتح
    پاسخ:
    :||
    گربه با خرس اصولأ متفاوت هستن :||

    اعتراف میکنم یکی از کسایی که دیسلایک زد به پست پشمک حاج عبدالله من بودم(:


    پاسخ:
    شما رو واسه شامِ امشب انتخاب میکنم :|| وصیت نامه تونو بنویسید :| 
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • ای بابا پس برا این کامنت هاتو بسته بودی؟
    ما همش فکر کردیم خدایا این سناتور دم انتخاباتی چش شده که همه راه های ارتباطی رو بسته :)
    خوب شد که کامنت ها رو باز کردی. 

    اصلا یکی از ویژگی های خوب وبلاگت اینه که غمزده نیست. چون وبلاگ نویسی تبدیل شده به یه ژانر غم انگیز. شبیه آهنگ یکشنبه غم انگیز شده. اتفاقا مشخصه اصلیشه که خندونه. من نمی فهمم چرا باید کسی از این بدش بیاد که کسی بخنده و شاد باشه. 
    همیشه بخندی و همیشه بخندیم :)
    پاسخ:
    عاری : ) 
    متأسفانه یه عده خیلی احمقن! خیلی!
    خیلی ممنون : )
    پست رو که باز کردم اولین چیزی که نگاه کردم این بود که نظرات باز شده یا نه:)
    یعنی بخاطر حرف چند نفر این همه مدت نظرات بسته بود؟ چقدر حال داری که به اینا توجه میکنی!!!:)
     خوشحالیم که مثل همیشه پر انرژی و سرحال برگشتی:)
    اها راستی روزتون هم پساپس مبارک
    یاعلی
    پاسخ:
    من خودم مهم نبودم. بقیه داشتن اذیت میشدن.

    خودمم خوشحالم بسی : ))
    خیلی مچکرم : )
    عجب! واسه خاطر یه مشت بوق این همه خودتو اذیت کردی ؟ چقدر تو لطیفی پسر!؟ :)
    +سلام سناتور 
    پاسخ:
    بخاطرِ اذیت شدنِ بقیه توسطِ یه عده بوق
    + سلام رفیق
  • هانیه شالباف
  • خوش‌حالیم که برگشتین :) 

    یکی از اونایی که به اون شکلاتِ‌پشمکی دیس‌لایک داد من بودم؛ حالا امری هست؟ :D
    پاسخ:
    لطف دارید : )

    شما هم واسه نهارِ فردام انتخاب شدید :|| وصیت کنید :|
  • هانیه شالباف
  • خوش‌حالیم که برگشتین :) 

    یکی از اونایی که به اون شکلاتِ‌پشمکی دیس‌لایک داد من بودم؛ حالا امری هست؟ :D
    میبستی راحت میشدیم!
    پاسخ:
    شرمنده ت شدم دگه
    سلام سناتور.
    خوب شد که کامنتدونی رو باز کردید.وبلاگتون رفته بود تو کما و الآن که به هوش اومده باعثِ خوشحالیه. :))
    امیدوارم همه همیشه شاد باشن و بخندن.
    وقت خوش.
    باشد که رستگار شویم. :)

    +با اون دو موردِ آخر تو بخش حالِ من شدیدا موافقم...خجالتم خوب چیزیه!!! :))

    ++و همچنین با تخمه ژاپنی...زیادی خوشمزس :))
    پاسخ:
    سلام
    خیلی تشکر
    خودمم الآن بهترم

    + والاع
    ++ عالی :))
  • •✿ آرورا ✿•
  • آخیشششش احساس خفقان گرفته بودم :|
    پاسخ:
    عخخیی :))
    حالا چ خوب قبلش زیاد کامنت نمیذاشتید :/ :)))
    سلام:) بسی خشنودیم بابت این پرواز دوباره:)
    شادی کردن حق همه ست و کور شود هر آنکه نتوان دید:)
    البته منم هروقت تصمیم میگیرم جدی باشم در حد چند ثانیه است و بعد بکلی فراموش میشه:)
    بنده بدلیل میونه ی خوبی نداشتن با انواع و اقسام شکلات، کاکائو و ..... میتونم یکی از اون ده نفر باشم😂
    و باز هم تبریک بابت این پرواز:)
    پاسخ:
    سلام
    خیلی ممنون
    نمیشه از ذات فاصله گرفت!
    :|| 
    تشکر
    مگه رفته بودین ؟:دی کنکور است دیگر دیر به دیر سر زدنما ببخشین 
    منم تاحالا چندین بار این تصمیما گرفتم ولی باز نشد فک کردم فقط خودم اینطوریم :)
    ولی کلا این رفتنا مثه تصمیم به جدی بودن جدی نیست (خودمم نفهمیدم چی گفتم )
    پاسخ:
    نح! کامنتا رو بسته بودم
    خواهش میکنم
    نمیشه خوشبختانه : ))
    :| :))
  • •✿ آرورا ✿•
  • من کلا فقط در مواقعی که حس کنم حرفِ خاصی دارم حرف میزنم واسه همین راجع به حدودا یک دهم پست هایی که میخونم نظر میدم:)) ولی اینکه بهم بگن نمیتونی حرف بزنی سختم میشه :))
    پاسخ:
    بخاطرِ اون یک دهمِ خفقان بر شما مستولی گشته بود؟؟ :))
    ولکام بک :) از این موردا واسه منم پیش اومده یکی بهم گفت روزانه هام خیلی شاده خیلی. منم گفتم همینه که هه :/
    شمام بگو همینه که هه
    پاسخ:
    تنکس :))

    والاع! همینه که هِ
    واااااااااااای داخاننننن سلاااااااام^_^
    پاسخ:
    واهاهااااهااحااایی داغان :| :))) علیکِ سلام
    سلام سِنی! خوبی؟
    چرا میبندی خا، یک ذره آزادی بیان قائل شو واسه خواننده! بیخیالِ یه عده!
    در مورد بند آخر حال من بگم که امروز صبح زود با هزار امید و آرزو از خواب پا شدم سریع رفتم دکه سر خیابون دیدم در عین ناباوری هیچ کدوم از روزنامه ها تیتر نزدن "آن مرد آمد" :((((((
    اصلا از مملکت ناامید شدم :(
    پاسخ:
    سلام :))) سِنی :/ :)))) الحمدالله خوبیم
    شد دگه! الان بازِ بازه :))

    ان شاءالله رد میشه : ) نگران نباش. فقط ذاتشو نشون داد به همه.

    چرا ناشناس طور میای؟؟ :/
    خوب شد که کامنتا رو باز کردین اون جور خاموش خوندن اصلا خوب نبود :/

    +جواب کامنتتون رو دادم اون جور که فکر میکردین نیست 
    پاسخ:
    خیلی بد بود :/ میدانم

    + خیلی ممنون
    الان واقعا چجوری روت میشه تو چشای ما نگا کنی؟؟؟؟؟؟ :/
    پاسخ:
    من انقدر پر روأم ک نگو :))))
    شوخی میکنم. من به شدت خجالتی ام. معذرت خواستم ک. ببخشید دیگر.
  • هانیه شالباف
  • وصیتی ندارم؛ جز این‌که از اون شکلات‌پشمکی‌ها نخورید :))
    پاسخ:
    :|||

    :)))))
    هووووف دوباره  کامنتش  بازشد خخخخخ

    خب چرا  کامنتاتو می بندی دوست  عزیز خخخخ
    پاسخ:
    : ))

    گفتم ک
    جالب بود:)))
    پاسخ:
    جالبی از خودتونه
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • روایت داریم از غیرمعصوم: خرس ها زیاد جدی نباشن بهتره! اونا آفریده شدن جهت شادی و شاد کردن!
    بازشدن پنجره ها مبارکه!
    پاسخ:
    خرس ها گاهی خسته میشوند دیگر : )
    خیلی تشکر
    کی گفتی  کامنتاتو می بندی ؟
    پاسخ:
    غیر مستقیم گفته بودم :))
    نمی دونم چرا  حس پاندا بودن رو نسبت بهت دارم تا خرس خخخخ
    پاسخ:
    :||
    همه از این تصمیما میگیرن :D
    من تصمیم گرفتم بارها اعتماد نکنم به کسی و لی باز ضربه نوش کردم :|

    پاسخ:
    :)))
    عادت شده اصن :)) ذاتیه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی