Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

بریم بغلش؟

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۲۳ ب.ظ

همه ی ما آدما یه وقتایی میشه که کم میاریم. واقعأ دیگه نمیکشیم. اونقدر رومون فشار میاد که هرچیزی به ذهنمون میرسه واسه خلاص شدن از اون وضع! حتی خ و د ک ش ی!

 میدونم سخته تحملِ بعضی سختی ها! میدونم گاهی اوقات تحملِ سختی ها و مشکلات و دردهای زندگی، بدجوری قلبمون رو به درد میاره! همه مون میدونیم این درد و سختی واسه هرکدوممون یه جوره! یعنی قرار نیست درد و سختیِ زندگیِ من با دختر همسایه مون «عفت» یکی باشه و این کاملأ طبیعیه که دردِ عفت، واسه اون سختی و فشارِ خاصِ خودشو داره و منِ نوعی حق ندارم قضاوتش کنم که: هه! عفتُ ببین! بخاطر فلان مسئله ی ساده از زمین و آسمون سیرِ و دپرس شده!» من هیچ وقت حق ندارم حالشُ قضاوت کنم و دروغگو و بازیگر بدونمش! 

من فقط دارم میبینم که اون حالش خوب نیست، فقط میبینم که میگه حالم بده؛ دقت میکنید؟ فقط دارم میبینم! پس چجوری به خودم حق بدم در موردِ زندگیِ یه نفر قضاوت کنم؟ مگه میشه دیده هایِ سطحیِ خودمو ربط بدم به حال و روزِ یه آدم؟

حالِ همه بد میشه! همه یه جاهایی نا امید میشیم. دور و اطرافمون رو میبینیم و میفهمیم کسی نیست! نه که کسی نباشه ها! هست! گاهی اوقات خیلی هم شلوغِ اطرافمون. ولی تنهایی رو با گوشت و پوست و خونمون حس میکنیم و گوشه گیر میشیم. ولی این دلیلِ خوبیِ که حضورِ خدا رو ندید بگیریم؟ دلیلِ منطقیه ایِ که بِبُریم از همه چی؟ منطقیه که دیگه تلاش نکنیم واسه خوب شدن؟ دیگه توکل نکنیم به خدا واسه خوب شدن؟ تنها، اون کسیِ که خدا رو نداره! ماها هرچقدرم که بد باشیم، خدا هست! خدا رو داریم؛ اونم هوامونو داره؛ حتی با آغوشِ باز منتظره ماس که بریم و بغلش کنیم؛ ولی خب گاهی اوقات یادمون میره چنین خدایی رو هم داریم؛ یادمون میره منتظرمونِ! ولی اون که یادش نمیره! خدا منتظره خاب! وقتش نیست بریم تو بغلش؟ درسته هوایِ زندگیِ خیلی هامون سردِ، ولی شک ندارم آغوشِ خدا خیلی گرمه! خیلیا! کافیه امتحانش کنیم : )

  • ۹۵/۰۸/۳۰
  • Neo Ted

نظرات (۲۹)

من بنده رو سیاه خدام :) 
پاسخ:
درسته ناشناسی، ولی بدجوری آشنا میزنی :))

روسیاه که خیلیامون هستیم، ولی خدایی که من میشناسم و بقیه هم میگن و جوری که خودش گفته، همین ما روسیاه هارو بیشتر دوست داره و منتظرمونه : )
:)))
پاسخ:
تفسیر این خنده چیه؟ :))
خیلی قبول دارم اول حرفتو 👍 ماها در جایگاهی نیستیم که وزن غم دیگران رو با معیارهای خودمون بسنجیم ... و چه بسا خیلی وقتا پرو پرو به خودمون اجازه میدیم که به طرف میگیم جمع کنه خودشو یا حتی تو روش میاریم که نا امیدی و افسردگی به این دلیل چقد بیهودس .
اینم بنظر من یه فرهنگ خوبه که میشه تو خودمون جا بندازیم !چقدرم که تو وبستان زیادن از این آدما 😕
پاسخ:
سپاس : )
بعضی وقتا خیلی وقیح میشیم متأسفانه :| بلانسب شما و‌ دوستان!
امیدوارم فرهنگش جا بیفته تو‌همه جا!
میشه فقط لبخند بزنم؟!:)
پاسخ:
شما هم دلیل این لبخند رو با رسم تصویر بنویسید :)) ۲ نمره
خنده نبود لبخند بود به خاطر زیبایی متنتون
پاسخ:
اها : ))
لطف دارید پس!
  • بانوی عاشق
  • شما همسایه ما هستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خداییش لطف خدا خیلی زیاده
    اگه درک داشته باشیم متوجه میشیم
    پاسخ:
    شما مگه عفتی؟؟؟ :))

    خداییش کم لطفیم :/
  • بانوی عاشق
  • بله
    پاسخ:
    نه پس! این یه عفتِ دیگه س :/ هیفده هیجده سالشه :))
    عفت:))))))
    بغل خدا بهترین بغل دنیاس:دی

    پاسخ:
    : ))
    اوهوم
    تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟!
    فکر کنم بیشتر از همه ازش دور شدم اونقدر که گاهی به شدت دلم براش تنگ میشه...
    هعی... دنیا انگار داره خدام رو هم ازم میگیره:(
    یاعلی
    پاسخ:
    امیدوارم بتونیم برگردیم بغلش :  )
  • بهار پاتریکیان D:
  • قشنگ بود ، خیلی ..
    :)
    پاسخ:
    ممنون : )
  • 👒فیـــــروزه بانـــــو👒 :)
  • 🙃🙂
    پاسخ:
    : )
    کاش بغلش ملموس بود:دی
    پاسخ:
    بستگی به ما داره : )
    اوهوم هرکسی یه دردی به اندازه خودش داره..........
    این حالو تجربه کردم....ناامیدی.... 
    البته خب گاهی اینکه مثلا به کسی میگیم واسه فلان چیز غصه نخور حالته دلداری داره تا قضاوت. خو ادم چی بگه؟ بگه افرین بشین غصه بخور؟؟؟ 
    آغوش خدا خیلی امنه ^_^ خیلی گرمه ^_^ 
    پاسخ:
    دلداری با قضاوت و تهمتِ دروغگویی و بازیگری فرق داره ها!
    خیلی امن : )
  • گمـــــــشده :)
  • پروفایل نیلوفرو می بینم یاد فاطیما کیان میفتم.
    ++یه دوستی داشتم می گفت وقتی کسی برات درودل می کنه حالش خرابه فقط بگو بیا بغلم. دیگه نمی خواد چیزی بگی
    منتها نمی دونم اگه طرف پسر بود باید چیکار کنم
    :دی
    پاسخ:
    حق دارید چون یکی هستن :))
    ++میتونن از دور ابراز همدردی کنن :))
    عکس منو میگید؟!؟!
    اگه یکی هس پ برم عوض کنم
    پاسخ:
    الساعه اقدام نمایید : ))
    بهتره دیگران قضاوت نکنیم و درداشون.
    خدا اگه هست بغل که هیچی یه اشاره به ما بکنه کافیه اما حیف که فعلا خواب تشریف دارن و شاید هم اصلا نیست
    پاسخ:
    اون کسی که تو خوابِ غفلت و دنیایِ مادیِ انسانِ! خدا همیشه هست و بیدارِ! فقط دل و چشم خدایی میخواد که بشه حسش کرد و دیدش! ک اینم لازمه ش،  بنده بودنِ!
    سلام یعنی عفت الممالک بهارستانی هم به جمعتون اضافه شد ؟


    خدایی خیلی وقتا کم میاریم و یکی نیس بگه چه مرگته و البته حوصله ی توضیح هم نداریم

    همین قدر بی احساس :|
    پاسخ:
    سلام
    عفت االممالک که بود رفیق :))

    خیلی بی احساس :||
    دقیقا من دیشب همچین حسی داشتم... ناامید و خسته دپرس!
    هیچکس هم نبود که تنهاییم رو باهاش قسمت کنم...
    و... آغوش خدا امن ترین جای دنیاست...

    خدایا
    من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که...
    تو
    در عرش کبریایی خود نداری!
    من چون تویی دارم...
    و
    تو
    چون خود نداری!
    پاسخ:
    امیدوارم این آغوش گرم و باز، واسه همه مستتدام باشه : )
    وبتون ۱۰۰ روزه شده جناب تد!
    ۱۰۰ ساله بشه ان شاءالله 😊
    پاسخ:
    خیلی ممنون نسیم خانم : ) خوشحالم که به واسطه ی این وب با دوستای زیادی آشنا شدم : ) ممنون : )
  • خانومِ حدیث ^_^
  • چه خوب نگاشتیدی تد  :))
    خدا اِند عشقه ^_^
    پاسخ:
    خوب خوانیدی حدیث خانم : ))
    تهشه اصن : )
  • یا فاطمة الزهراء
  • حرفای خوبی بود واقعا
    من جداً به این حرفا نیاز داشتم
    پاسخ:
    جدأ خوشحالم که خوشتون اومده : )
    آخ آخ چقدر موافقم باهات
    پاسخ:
    ممنانم : )
    میدونی؟
    اصلا حوصله نداشتم بخونم :/
    بعدا اگه حوصلم اومد میام میخونم!
    ولی میدونم که باهات موافقم :))) 👍
    سلام
    ببخشید که یکی دو روزه اصلا نظر ندادم.درواقع به هیشکی نظر ندادم و بعدا توی یه پست دلیلشو میگم
    اینبار هم میخواستم پست رو فقط بخونم و بعدا نظر بدم.ولی نشد...
    راستش...نمیدونم باید چی بگم...یعنی...هروقت که سعی میکردم مثل بزرگترا رفتار کنم...همه مسخرم میکردن و می گفتن تو هنوز بچه ای...خب...هر بچه ای طبیعتا از یه جایی به بعد بزرگ میشه...نه؟
    الان میخواستم حرف دلمو بنویسم...ولی پشیمون شدم...خب...همه از مسخره شدن بدشون میاد...حتی شما که سناتوری :)
    پاسخ:
    سلام
    امیدوار خیر باشه.
    همه ی ما آدما یه کودک درون خودمون داریم که گاهی اوقات تن رفتار و زندگیمون اثر میذاره! حالا واسه بعضیا زیاد واسه بعضیا کمتر! و این بستگی به خودمون داره که بخوایم بزرگ باشیم و قواعد و قوانینِ بزرگ شدن رو قبول کنیم، یا اجازه بدیم این کودک درونمون بیشتر فعال شه و اثرش رو توی زندگیمون بذاره و شاد تر شیم و حرف و حدیث های بقیه رو هم به جون بخریم! ب نظرم این کودک درون رو باید کنترل و ادبش کنیم! یعنی باشه ها! ولی کنترل شده!

    کودک درون من بیشتر توی ظاهرم هستش...فقط یه نفر از باطنم خبر داره...فقط و فقط خدا
    ای کاش میتونستم راز هامو با کسی غیر از خدا درمیون بذارم...ولی هیجا امن نیست...
    پاسخ:
    ظاهر ینی رفتار یا پوشش؟
    اصل خداس خب. ولی باید همه چیزمون هم با خدا و امرش یکی باشه! هم ظاهر هم باطن : )
    متاسفانه حرفتون درسته. جای امن خیلی کم شده.
    منظورم اینه که در ظاهر یه دختر خیلی شاد و شیطونم.جوری که یه روز دبیرمون علایم افسردگی رو گفت و من خیلی از اونا رو داشتم.وقتی به دوستام گفتم گفتن:به تو یکی اصلا نمیاد افسردگی داشته باشی!

    پاسخ:
    درک میکنم :|
    خیلی هم!
    لطفا...اگر براتون زحمتی نداره پست آخرم رو بخونید: )
    پاسخ:
    چشم : )
    ممنون بابت صحبت هاتون...عاقل بودنتون رو خیلی راحت ثابت کردین :))
    خوش به حال ما که همچین سناتوری داریم 😊😊
    پاسخ:
    کاری نکردم ک. وظیفه بود : )
    عاقل؟؟ من؟؟ شوخیِ قشنگی بود : ))
    شما لطف دارین به سناتور : ))
    درهرصورت به صورت فیزیکی نمیشه حسش کرد که!
    پاسخ:
    فیزیک مهم نیس
    مهم دله! اگه تو دلت حسش کنی از فیزیک هم لذتش بیشتره!