عشقِ سینمایی|چشم هات جذاب ترین فیلمِ عمرم بودن|
هیچ وقت فیلم باز نبودم؛ در حدی که معروف ترین بازیگرها و کارگردان هایِ جهان رُ نمیشناختم. سینما واسم تو فیلم هایِ درِ پیتِ شبکه سه خلاصه میشد؛ اوجِ لذت و خوشحالیم هم واسه فیلم دیدن، همون شبِ چهارشنبه سوری بود که جدیدترین فیلم های دنیا رُ پخش میکردن. هیچ وقت سینما رفتن رُ درک نمیکردم و اونُ کاری بیهوده و وقت تلف کن میدونستم! «آخه چه کاریه بریم سینما وقتی دو روز دیگه فیلمش میاد تو اینترنت.» هم استدلالم! تا روزی که به واسطه ی بهترین دوستم که تازه از آلمان برگشته بود و رویِ حسابِ رفاقت و تعارف که فلانی تازه از اروپا برگشته و بهت رو انداخته که بعدِ n سال دوری از وطن و فیلمِ ایرانی ندیدن تو سینما، بیا بریم یه فیلم ببینیم، راهیِ سینما شدیم!
اینکه اون روز چه فیلمی اکران شد و بازیگرها و کارگردانش کیا بودن و چه استقبالی ازش شد، مثل همیشه اصلا مهم نبود! مهم ترین اتفاقِ اون روز، چرا اون روز؟ مهم ترین اتفاقِ عمرم چشم های تو بود!
+ادامه داره...
ولی مخاطب نوچ D:
- ۹۵/۰۸/۲۷