Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

سکونِ انجماد

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ب.ظ


اینجا زمین٬سیاره ی تنهایی های شلوغ.

دوستی های سرد و بی فروغ.

ساعت ۳:۳۳ دقیقه به وقت سکوت.

دما منفی یک درجه ی حسیوس.

به سردی درونم٬قلبم سرما خورده از سردی.

به سردی روابط صوری امروزی٬

که تنها حافظشان٬منافع گره خورده بهم افراد است.

به سردی مغز منجمدِ خود مغز پندار ها.کسانی که خود را عقل کل٬و دیگران را  نعل اسب هم نمیدانند.

به سردی اعتقاداتِ بهشت رفتگان پیش از موعد.توهم معصومیت‌،اعتقادشان را لکه دار کرده.

به سردی نفسِ تَرَک خوردگانِ احساس. که با حرف هایشان٬روح دیگران را منجمد میکنند.حرف هایی که زخمشان، مانا تر از زخم چاقو است.

راستش،اینجا هوا خیلی سرد تر از  خود سرد است٬سرد به عمق انسانیت یخ زده.انسانیتی که سرما خورده و آنفلونزای حسی گرفته. سیستم دفاعی اش عاری از عاطفه شده.ولی نابود نشده...

هنوز هم میشود در حین آدم بودن٬انسان بود.هرچقدر هم هوا سرد و آلوده باشد.

دماسنج هم خسته شده از سکون.

سکون انجماد.

ولی این دما٬مطلق نیست.

طلوع نزدیک است.

خورشید می آید.

نور و گرما در راه هستند.

نوری که میتابد به جاهلیت خاموش٫و گرمایی که حرارت میدهد به انسانیت یخ زده.

این وعده ی خداست.

مگر شک داری؟


  • ۹۵/۰۶/۲۵
  • Neo Ted

نظرات (۱۳)

نور و تاریکی، هیچکدوم بدون اونیکی معنایی نداره (:
پاسخ:
شاید
چقـــــــــــدر با خوندن این پست حس سردی کردم:(
واقعا جایی که ما توش زندگی میکنیم اینه و حواسمون نیست:/
پاسخ:
هیییع
ینی فهمیدم عشق پارادوکسی 
احسن احسن واقعا قلم زیبایی داری 
ادامه بده 
پاسخ:
مخلصم
قلمتون زیباست 

موفق باشید
پاسخ:
ممنونم 
عمق نفوذ کلمه ب کلمه این پست خیلی زیاده .. و البته قسمت آخر زیباتر هم کرده ..
تصویر با متن خیلی خوب هماهنگی داره . آدم احساس میکنه از ی زاویه خاصی نگاه شده و میخاد تندی ها رو تلنگر بزنه و خیلی هوشمندانه وعده امید میده :)
"طوری ک میشد خوشی ها رو گفت و تلنگر نزدیک بودن تندی ها را زد ."
پاسخ:
خیلی ممنون ک با دقت میخونید و کامل نظر میدین : )
جای هیچ حرفی باقی نمیمونه :)
پاسخ:
سپاس :)
  • پریســآتیـــس (:
  • نه شڪ ندارم (:

    ولی شاید خیلی طول بڪشه !
    پاسخ:
    همون ک شک ندارین خیلیه :)
    چقد خوب بود این پست :) مثل اینکه بخواد درون آدما ی تلنگر بزنه ب خودشون و بیدارشون کنه هآ :))
    پاسخ:
    چ قدر ممنونم از شما : )
    این پست واقعا عالی بود...
    بهترین نوشته ای بوده که تا حالا توی وبلاگ شما خوندم....
    پاسخ:
    چه خوب : )
    ممنونم
    چی بگیم...
    پستی بود بسی خوب...و کامل...

    منفی یک درجه ی حسیوس...
    پاسخ:
    هرچه دل بزرگتان میخواهد :)
    مچکرم.
  • •°*”˜♫ raha ♫˜”*°•
  • شکی نیس ... فقط کاش زودتر برسه اون طلوع ... 
    پاسخ:
    امیدوارم باشیم : )
    من که شک دارم...
    و همین ناامیدی بهتر از یک امید واهیه...

    ولی عالی نوشته بودید متنو ^_^ لذت بردم
    پاسخ:
    امیدِ واهی واسه وقتیه ک به خدا و وعده هاش ایمان نداشته باشیم.
    من ترجیح میدم به خدا و وعده هاش اعتماد کنم و امیدوار زندگی کنم و آرامش خاطر و قلبی هم دارم : )
    ممنون ک خوندید : )
  • دخترِ انار :)
  • وَالضُّحَى ... عااالی بود نوشته یه توصیف بی نقص و یه پایان بندی امیدار کننده :)
    پاسخ:
    مچکرم : )