Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

لمسِ رویا

سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ

+رویا!

-نیما؟

+یه سوال!

-خب؟

+تو قبل از آشناییمون،شده که خوابِ منو دیده باشی؟

-اوممم!خب نه!من کلأ خواب هامو یادم نمیمونه!

+عه؟

-اوهوم!

+میدونی چیه!من ولی از یه مدتی به بعد،هرشب خوابتو میدیدم!

-سرکاریه؟

+نه به خدا!جدی میگم!

-خب چجوری بود خوابت!

+خواب نبود!یه رویای تکراری بود که هرشب میومد سراغم!

توی یه حبابِ شیشه ای،وسط یه دشتِ پر از گُل،روی یه صندلی گهواره ای نشسته بودم،داشتم آلبوم عکسِ خانوادگیمونو نگاه میکردم و ورق میزدم!از عکس های نوزادیم شروع میشد و تا هیجده سالگیم پیش میرفت!پدر و مادرم و خواهرم هم بودن توی عکس ها!چهار پنج صفحه که گذشت،دیگه صفحه های آلبوم خالی بود!سفید و بدون عکس!چند لحظه سردرگم شدم که چرا این همه صفحه ی خالی داره این آلبوم؟!داشتم فنجون قهوه ای که کنار دستم بود رو به طرف دهنم میبردم که بخورم،یهو حبابِ شیشه ای نورانی شد!دستمو گرفتم حلو چشمام تا چشمام اذیت نشن!یه خورده که گذشت،دو سه ثانیه گذشت تا دیدِ چشمام به حالت عادی برگرده!بعد از این دو سه ثانیه!یه دخترِ سفید پوش رو دیدم که چهره ی مبهمی داشت و یه هاله ای از ابر،جلوی صورتشو گرفته بود!یه قاصدک دستش بود،فوتش کرد به سمتم!اون قاصدک های ریز اومدن و اومدن از اون حباب شیشه ای هم رد شدن تا به من رسیدن!منتظر بودم ببینم چی میشه!قاصدک ها اومدن یکی یکی نشستن رو صفحات خالیِ آلبوم عکس!اولین قاصدک،تصویر تو رو واسم مجسم کرد!دقیقأ با همون مانتو و شلوارِ روز اول دانشگاه!بعد یکی یکی صفحات آلبوم پر شد از عکس های دوتاییمون!خیلی تعجب کرده بودم تو خواب و‌ تپش قلب گرفته بودم!یه خورده که گذشت آلبوم عکس خود به خود بسته شد!صفحه آخرِ آلبوم نوشته بود:«این رویا،قابل لمسِ!کافیه بهش ایمان داشته باشی.»

رویا!من به تعبیرت ایمان داشتم!به حدی که میدونستم روز اول دانشگاه پیدات میکنم و همون روز هم پیدات کردم!همون روزم بهت ابراز علاقه کردم و تو هم منو مورد نوازش قرار دادی!دستت هم خیلی سنگین بود!

-میخنده و سرخ میشه و میگه:وجدانا خیلی بچه پر رو بودی که صاف واستادی جلو دوستام بهم گفتی:«دوستت دارم و اجازه بده زنم شی.»یعنی دوستام جلومو نمیگرفتن،خِرخِره تو میجوییدم!

+پر رو خودتی!خیره!من هرشب خوابتو میدیدم!باهات احساس راحتی میکردم!چه خوابی هم بود!جوووون!

-کوووووفت!بی حیا!مگه چجوری بودن لباسام!!؟

+بی حیا تویی با اون لباسای جلفت!کلأ خیلی راحت بودی تو عکسا!خدا خیرت بده!!

میخندم!

بالشت پرتاب میشه سمتم!

میخنده!

تو فقط بخند لامصب : )


+دلم پیشِ توئه«علیرضا طلیسچی»




  • ۹۵/۰۶/۲۳
  • Neo Ted

نظرات (۱۸)

چقد دلنشین و ملموس :)

رویا خیلی خوبه .. من ی زندگی رویایی دارم توش خیلی خوش میگذره بهم .. وقتاییم ک به خودم میگم دیوونه آخرش ک چی ؟ نهایت میگم خب خیلیم خوبه حداقل اونجا میتونم خودم همه چی رو برنامه ریزی کنم..
پاسخ:
ممنون ک خوندید : )
رویا کلا چیزه خوبیه : )
حداقل حال آدم توش خوبه.
خدا روشکر اینجا دیگه اسم اقدس همسایه نیومد و میتونیم امیدوار باشیم :))

این آهنگ جدا عالیه...منتهی برا وقتیه که آدم حالش خوب باشه :)
پاسخ:
دیگه فکر کردم نیازی نباشه از جون اقدس مایه بذارم :))
هنوز ایمان نیاوردین؟
:))

+اینجور مواقع باید حس و حال مثبت به خودمون تزریق کنیم  :)
  • پآنْـدّآ 🐼
  • خدا ازتون نگذره :/ خعلی خوب بود اصن :/
    پاسخ:
    خدا از خودتون نگذره :)))
    ممنون
    :)
    پاسخ:
    : )
  • بهار مینویسد
  • جلو رو نوشتید حلو :|
    پاسخ:
    خداییش خیلی ضدحالین :))
  • Fatemeh Omidian Nasab
  • خیلی عالی بود واقعا!
    عشقولانه
    طنز 
    باحال
    عصن همه جور
    ^____________^
    آهنگم که دیگه نگوووو :)))
    عالی عالییی
    پاسخ:
    خوشحالم ک خوشتون اومده :)
    روز اول دانشگاه ؟!
    نچ نچ نچ....میذاشتین دو روز بگذره ها !
    عجله کردید اخوی....دی:
    پاسخ:
    نه پس :/
    روز آخر بذارم ک گمش کنم :)))

    والا من هر شب رویای دانشگاه شریفو داشتم بهشم ایمان داشتمD:
     ولی نمیدونم چرا نشد-_- البته هنوز امکانش هست قبول شم ولی خب ۰درصد:|

    واقعا خیلی خوب مینویسیدا خوشبحالتون
    پاسخ:
    ایمان با عمل باید همراه باشه :))
    شریف خبری نیست ک
    جو دادن الکی :))

    واقعأ ممنون بابت نظر لطفتون : )
    :)

    پاسخ:
    :))
    به دل نشست :)
    پاسخ:
    چ خوب : )
    :))))))
    از جمله مسائل ضد حال همینه، که اونی که تو رویاهاته و باهاش راحتی، تو رویاهاش تو رو ندیده !!!
    ولی خب یه ذره مراعات میکردین بد نبود :)))
    پاسخ:
    دقیقأ :))
    رویا ک جا مراعات نیست :())
    عالی بود :)
    موزیک عالی تر :)
    پاسخ:
    خیلی ممنون
    داستان نویس خوبی میشی.
    پاسخ:
    مخلص برار
    ای بابا...چه الکی دلمون خوش شده بودا :/
    دیگه مجبوریم ایمان بیاریم :))

    :: هومممم درسته...
    پاسخ:
    کلا ایمان آوردن خوبه : )
  • پریســآتیـــس (:
  • دل آب ڪُنَڪـه :دی
    پاسخ:
    عخییی : ())
    ببخشید ولی اگه پایان تلخه بگید نخونم! :|
    پاسخ:
    نه
    میگن خوبه : )
    یعنی عمرنات اگه بین اقایون یه همچین فاز سنگین رمانتیکی پیدا بشه!! به جون همون اقدس دختر همسایتون :))))))
    پاسخ:
    عجبا
    مگه آقایون خار دارن؟
    :()))
  • دخترِ انار :)
  • چه عاشقانه :دی من این حجم از رویا رو بر نمیتابم :)) ولی در کل چه خوب میشد اگر واقعا میشد رویا های شیرین ادم یه روزی جلوش مجسم شن حتی فکرشم لبخند میاره به لب آدم چه برسه به حقیقتش :)
    پاسخ:
    ای بابا :)) اینکه دوزش پایین بود :))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی