روزانه نویسی رو به حاشیه نویسی!
اول کار نوشت:این نوشته مخاطب خاصی نداره و نظر و عقیده ی شخصیِ نویسنده س!
لطفأ به دل نگیرید!
همیشه برخلاف نظر خیلی ها که میگفتن و میگن روزانه نویسی تو وبلاگ هیچ فایده ای نداره،معتقد بودم و هستم اینطور نیست و از دل خیلی از روزانه نویسی ها میشه خیلی نکات مهم و با ارزشی برداشت کرد!
ولی خب چند وقتیه دیگه اینطور روزانه نویسی کم شده و درحال انقراضه!حداقلش من تو خیل عظیم وبلاگ هایی که سر زدم،چنین چیزی خیلی کم شده که بشه از روزانه نویسیِ شخصی،چیزی یاد گرفت!
البته نه که نشه چیزی فهمید،میشه!
مثلا میشه ساعتِ کلاس های ویولون و گیتار و شنا و ایروبیک و زومبا و نقاشی و زبان رو از توی این روزانه نویسی ها متوجه شد!
یا حتی میشه کل کل ها و دهن به دهن گذاشتن های فرد بلاگر با معلم زبان و سخت گیری هاشو فهمید!
یا حتی میشه فهمید رنگ لاکِ روزِ بلاگر چه رنگیه و کی و واسه چی ازش استفاده کرده و حتی کی واسش زده!حتی این آپشن رو هم در اختیار داری که در مورد رنگ لاک و این که به طرف میاد یا نه،نظر بدی!خیلیه ها!اسم عطر و ادکلن و اینا هم ک بماند!
به همینجا ختم نمیشه قضیه!میشه فهمید در چند روز گذشته،بلاگر چند عدد سوسک رو کتلت کرده و عکس سوسک رو از نواحی مختلف هم ببینی و لذت ببری!
حتی میشه نوع بستنی و نوشیدنی نوش جان شده ی بلاگر رو در طول هفته فهمید و از تجربه ی شهربازی رفتن بلاگر هم استفاده کرد!
تجارب خیلی مهمی هستن در نوع خودشون ها!اینکه من بخوام لاغر کنم کدوم باشگاه برم،یا رفتم بستنی فروشی چی بخورم؟یا رفتم شهر بازی کدوم وسیله رو برم خیلی اهمیت داره دیگه!دیگه حرفی از تجربه ی کتلت کردن سوسک و نحوه ی خریدِ گرون قیمت ترین مانتو و شلوار و تیشرت های خفن هم چیزی نمیگم!
کاری هم با رل زدن ها و کات کردن ها و گریه و عر زدن ها و خیره به دیوار و افق موندن های بعدش ندارم!
بعضیا هم که اونقدر طولانی مینویسن که مورد داشتیم خواننده ی پست مورد نظر،صبحانه و نهار و شامش رو سر خوندن پستِ طرف نوش جان کرده و سر بر بالین گذاشته!چند مورد فوتی و نابینایی و آرتروز گردن هم گزارش شده!
خب دوست عزیز،درسته کنتور نمیندازه واست،ولی خب به فکر چشم و گردن و جون مخاطبات هم باش!
خلاصه که خدا میدونه من عاشق روزانه نویسی های معقول و باحالم!اینایی هم که گفتم اشتباه نیستا!من چون نمیتونم چیزی ازشون یاد بگیرم، واسم جذاب نیستن و نظر شخصیم بود!به نظرم این مسائل جاش تو اینستاس!نه وبلاگ!نظر منه البته!
بعضیا جوری اتفاقات روزانه ی زندگیشونو مینویسن که آدم لذت میبره از خوندش و کلی چیز جدید میفهمه ازش!به نظرم اصل روزانه نویسی هم همینه و غیر این باشه بهتره رمز دار بشه پست تا وقت مخاطب گرفته نشه!
امیدوارم کسی ازم دلگیر نشه،چون واقعأ شخص خاصی مد نظرم نبود و اصلِ روزانه نویسی واسم مهم بود که داره نوع و جنسش تو وبلاگ ها تغییر میکنه!
پ ن:اگر کسی روزانه نویسِ خوبی سراغ داره معرفی کنه؛خوش حال میشم : )
- ۹۵/۰۶/۱۳