Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

هر سال این موقع های سال که میرسه همه یه حال و هوای خاصی داریم و مدام به سالی که گذشت و قول و قرارهایی که ابتدای سالِ گذشته به خودمون دادیم، فکر میکنیم و یه حسرتِ نسبتأ عمیقی نوشِ جان میکنیم که حدودِ 366 روز گذشت و هنوزم که هنوزه همون آدمِ ناقص و پر غلط غلوطِ سالِ گذشته ایم و هیچ خبری از تغییر و تکامل نیست که نیست! و جالب اینجاس که این چرخه سال ها داره میچرخه و هر سال این وقتِ سال همون حس و حالِ حسرتِ کارهای نکرده و امید و حرارتِ تغییر و تحول واسه سالِ جدید سراغمون میاد و قطعأ این حال و روزِ اسفندِ 96 هم خواهد بود و در این شک نکنید که این چرخه بنزین سوز نیست که متوقف شه از تموم شدنِ سوخت، این چرخه دستی کار میکنه و نیازی به سوخت نداره! پس تا ابد به همین روال خواهد چرخید و هر سال راکد تر از سالِ گذشته اسفند رو فروردین و فروردین رو اسفند خواهیم کرد! مگر به یک شرط! اونم اینه که اینبار، یعنی اسفندِ 95 - فروردینِ 96 عمیقأ و ارادتأ و فانوسأ یه عهدی با خودمون و خدای خودمون ببندیم که اِی تِدِ راکد! تو رو به جانِ زنبورهای عسلِ کندوهای عسلت که هم ارزش با جانت هستن، بیا و این باهار با باهارِ سالِ پیشت یه فرقی داشته باشه! این تصمیم و اراده ای که داری استارتشو تو سالِ جدید میزنی یه تفاوتی با سالِ پیشت داشته باشه! ناقوسأ این تو بمیری ها از اون تو بمیری ها نباشه که تا یکی دو ماه از سالِ نو گذشت، کلأ یادت بره چه عهد و قول هایی با خودت و خدا بستی و بشی داغان تر از سالِ گذشته و باز اسفندِ 96 یادت بیاد که آخ! چرا من هیچ تغییری نکردم! چرا دارم درجا میزنم؟! چرا اینجوری شد؟! چرا اونجوری نشد؟! و هزارتا چرایِ بی جوابِ دیگر!

پس بیاید با هم یه قول و عهدِ متفاوت با سال های گذشته با خدا و خودمون ببندیم که خودمون متوجه تغییر و تحولِ خودمون بشیم و اسفندِ 96 شرمنده ی خودمون و خدامون نباشیم.

پس اسفندتو خاکستر کن

ققنوس شو

دوباره متولد شو

پرواز کن به سقفِ اراده ت.

  • Neo Ted

عرضِ سلام و ادبی داشته باشیم خدمتِ اون آقا پسرِ خوشتیپ و مو قشنگ و سیکس پک دار و هیکل رو فرمه باحالی که در عراضیِ کوچه و خیابان ها کمین نموده و به محضِ مشاهده ی یک تا چند عدد دختر با حجم و ابعادِ وصف ناپذیری در پوستِ خود نگنجیده و میمون وار از کمینگاهِ خویش جهش نموده و ترقه یا نارنجک و یا هر کوفت و زهرِ مارِ قابل انفجاری رو در مسیرِ عبور همون یک دختر یا دخترها قرار داده و همچون اورانگوتانِ آمازونی، لبخند زنان از مکان دور شده و الاغ ذوق به دنبالِ سوژه ای دیگر میگردد! 

سلام رامبو!

سلام آرنولد!

سلام نجاتِ سرباز رایان!!

سلام بیگ بنگ تئوری!!!

سلام داغانِ کبیرِ دختر ندیده ی عقده ای!

  • Neo Ted

این مجمع الداغانین زن ها و سوگولی های ناصرالدین شاهِ داغان هستند! به قولی کویین ها و پرنسس ها و باربی های اون دوره! ینی ناصر وقتی میخواسته صداشون کنه میگفته: کویینم! بیا در بَرَم که شوریده و شیدای ابرو و دماغِ لهیده ت شدم من! 

یا وقتی میخواسته لوسشون کنه میگفته: پرنسسِ ناصر کیییییهه؟؟!!

یهو از چهار جهت چهل تا کویین و باربی و پرنسسِ قاجار طور میریختن سرش با همین قیافه و حجم و ابعاد!

بعد حالا شما تصور کنین چه بلایی سرِ سلیقه ی ما پسرا آوردن که اینا اون دوره کویین و سوگولی و پرنسس و تاپ های جامعه محسوب میشدن و الآن نگاهشون میکنیم خنده مون میگیره!!  

نفرینِ مارهای آناکاندا بر مسببانِ این قضیه!! 

از اینا گذشته اونایی که دورشون خط قرمز کشیدم یه نگاهِ خاصی دارن! کویین طور نگاه میکنن :)))

  • Neo Ted



  • ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۳۷
  • Neo Ted
من باشم با نگاهِ ماتم
تو باشی و چشمات؟!
بی انصاف چند نفر به یه نفر؟!
+ خبری نیست :/
  • Neo Ted

سلام

بحثِ این هفته درموردِ نقد و انتقاده! ولی اینبار نه از شخصِ دیگه ای! بلکه اینبار میخوایم منتقدِ خودمون باشیم. بخاطرِ همین ازتون درخواست میکنم در صورتِ تمایل پنج تا نقد نسبت به رفتار و اخلاق و ویژگی های خودتون مطرح کنید و از اونجایی که نقدِ سازنده اونیه که در کنارِ نقدِ بجا، راهکار هم میده، شما هم در صورتِ امکان، واسه نقد هایی که به خودتون دارید راهکار ارائه بدید تا اگر یه روزی تصمیم به تغییر و تکمیلِ رفتارتون گرفتید، راهکارهاتون رو عملی کنید تا اگه خدا خواست و خودتون هم مصمم بودید، کامل تر و بی نقص تر از گذشته زندگی کنید. 

اول از همه خودم:

1. بد اخلاقی های مقطعی :|

2. به شدت اهمیت دادن به اتفاقات و بحران های اطراف و بی تفاوت نبودنِ شدید

3. سادگی و خوب فرض کردنِ همه

4. رو دادن به بچه ها و خندیدنِ بیش از حد به اونا که موجب همون پر رویی میشه :|

5. به شدت بیخیال و ریلکس بودن

خب حالا راهکارهایی که خودم به خودم میدم:

1. یه وقتایی به شدت بد اخلاق و به قولی خرس اخلاق میشم و راهکاری که میتونم واسه این وقتا داشته باشم اینه که به سرعت یه مکانِ خلوت و دنج پیدا کرده که ترجیحأ تاریک هم باشه که چشمامو ببندم و موزیک گوش کنم و باز ترجیحأ از محسن چاوشی باشه!

2. اینکه بی تفاوت نباشی به اتفاقاتِ اطرافت بد نیست! ولی من شکلاتشو در آوردم دیگه! یعنی امکان نداره یکی یه چیزیش بشه و من نخوام خوبش کنم و حالشو تغییر بدم و این یه وقتایی باعثِ سو برداشت از طرفِ مقابل میشه. واسه این اخلاقمم خیلی تمرین کردم و تازگیا بهتر شدم و فهمیدم من مسئولِ خوب کردنِ حالِ بشریت نیستم. یه دایره ی محدودی از دوستان هستن که فقط به همونا خیلی اهمیت میدم دیگه.

3. واسه این اخلاق هم تازگیا ریز بین تر و سخت گیر تر شدم و مثلِ قدیم اجازه نمیدم از این اخلاقم سو استفاده شه.

4. بچه ها خیلی خوبن! ولی تا وقتی که جلوشون یه ذره ابهت داشته باشی. وگرنه اگه مثلِ من در حدِ خودشون بچه شی و باهاشون راه بیای، خیلی پر رو میشن و حالتو میگیرن :)) واسه این ویژگی هم تازگیا سعی میکنم خلقِ ابهت کنم. هرچند کم نتیجه میده و 5 دقیقه نگذشته ِکروکدیل وار از خنده دهانم باز میشه و باهاشون میخندم؛ ولی بهتر از گذشته شدم و میشم بازم!

5. این ویژگی رو خیلیا میگن بده، ولی خودم به بد بودنش معتقد نیستم! ولی به احترامِ پدر و مادرم تو لیست گذاشتمش تا روش کار کنم یکم! اینکه اگه کاری رو خواستم انجام بدم سریعتر و مصمم تر انجامش بدم و اینکه اون کارو با جدیت انجام میدم در ظاهر هم دیده بشه! تو باقیِ مسائل همچنان بیخیال و آروم ادامه خواهم داد البته!


:: خب دوستان! حالا نوبتِ شماس : )

منصفانه خودتونو نقد کنید و مطرحش کنید. شاید خیلی از ویژگی های به نسبت بدمون مشترک باشه و بتونیم از راهکار های هم استفاده کنیم. اگر هم خواستید میتونید تو وبلاگِ خودتون اینکارو کنید و دوستانتون رو هم به این بحثِ چالش طور دعوت کنید تا ویژگی ها و راهکارهای متنوع تر و گسترده تری داشته باشیم و از طرفی فرهنگِ نقدِ درست و نقدپذیری رو هم از خودمون شروع کنیم. اینطوری نقد و نقدپذیری بیشتر و بهتر واسمون جا میفته.

:: اگه تو وبتون شرکت کردید لطف کنید لینکش رو هم بفرستید تا بذارمش همینجا تا همه استفاده کنیم : )

:: لزومی نداره حتمأ پنج تا نقد باشه. بیشتر هم اگه خواستید میتونید.

پس بسم الله

  • Neo Ted

همه چیز از اون روز شروع شد که برای اولین بار در عنفوان کودکی، بخشِ پایانیِ ماهیچه ی رانِ پام درد گیریفت و از شدتِ تعجب به نزدِ مادر شتافتم تا ازش دلیلِ این درد رو بپرسم:

بنده: مامان! اینجای پام [اشاره به همونجای پا] درد میکنه.

مادر: کجاش؟!

بنده: اینجاش [اشاره ی مجدد به همونجا]

در این لحظه مادرِ ما لحظه ای در بحرِ مکاشفت فرو رفت و پس از لحظه ای تفکر بگفت:

چیزی نیست پسرم! ماشاءالله هزار ماشاءالله چشمِ حسود بترکه استخونات داره کِش میاد و قدت داره بلند میشه! بیا من بوست کنم قربونت برم!

بعد من درحالی که با دُمم کندوی عسل میشکافتم [ در راستای ضرب المثل با دم گردو شکاندن از شدت ذوق و شوق ] از گوشه ی سمتِ چپِ کادر خارج شدم و برفتم پِیِ کارم.

چند وقتی گذشت دوباره باز همونجای پام درد گیریفت! دوباره رفتم پیشِ مادر:

بنده: مامان! اینجای پام [ همونجای سابق ] درد میکنه!

مادر: گفته بودم بهت که! قدت داره بلند میشه! اصن واستا من اسپند بیارم دود کنم واست قربونِ قد و بالات برم من!

مجددأ چند وقتی گذشت و اینبار یه بخشِ دیگه از پام درد گیریفت و طبقِ معمول به نزد مادر رفتم:

بنده: مامان ایندفعه اینجای پام [ یه جایی به غیر از اونجای سابق] درد میکنه!


مادر: [ پس از اندکی تأمل ] عِی باباع! تو چقدر قدت بلند میشه پسر؟! بیا برو اون اسپند دود کن رو بیار! دیروز خانمِ اهع اهع یجورِ خاصی نگاهت میکرد! چِش نزنتت بیفتی بمیری!

این قضیه هر چند وقت یه بار تکرار میشد:

+ مامان! زانوی پام درد میکنه!

- قدت داره بلند میشه!

#

+ مامان! ساقِ پام کبود شده!

- چیزی نیست! داری قد میکشی باز!

#

+ مادر! قوزکِ پام تیر میکشه!

- قدت پسرم! قدت داره بلند میشه!

#

+ مامان :| تاندونِ پام به فنا رفت!

- عه؟! تو باز داری قد میکشی که! نگران نباش!

#

+ مان :|| پایِ چپم قطع شد!

- قدت! 

#

+ سرم درد میکنه!

- قد!

#

+ تخمِ چشمم میخاره!

- قد!

#

+ لوزالمعده م ورم کرده :||

- قد :||

#

+ جزایرِ لانگرهانسم :||

- قدددد :|||

#

+ مِری :||

- مجددأ قد :|||

#

+ دندانِ عقل :||

- قدددددد :||||

#

+ مهره ی هشتمِ ستونِ فقرات از سمتِ بالا :|||

- بازم قدت :||

#

+ قسمتِ شمالیِ روده ی کوچیکم :||

- فقط قد :||

#

+ من دارم میمیرم مامان :||

- چیزی نیست پسرم! عوارضِ بلند شدنِ قده! فوووووووت! اللهم صل علی محمد و آل محمد!


:||||||||

:))))))


مادر است دیگر...

گاهی اوقات این مدلی دوست داشتنی میشود.


* متن با اندکی! فقط یه کوچولو اغراق نوشته شده :)))) به همین کیبورد :)))



  • Neo Ted

بخند..

بیخیالِ اخمِ کثیفِ دنیا...

  • Neo Ted

+ مگه داریم این همه عاشقو مجنون؟! 

.

- آره داداش! داریم!

.

+ مگه داریم؟! 

.

- آره دیگه محسن :| داریم

.

+ مگه داریم؟!

.

- محسن :|| کَری مگر؟! گفتم داریم دیگه!

+ کاری به روز و شب و هفته و هر سال نداریم! هر دقیقه بیقراریم!

.

- اینجور شخصیتایی هستیم ما بلاگرا

.

+ مگه داریم این همه عزیزتر از جون؟! 

.

- داریم :|| 

.

+ مگه داریم؟

.

- :||| [اره برقی را نوازش میکند]

.

 + مگه داریم؟!

.

- محسن جان؟! میشه بیای اون پشت؟!


[محسن خود به خود و بطورِ کاملأ اتفاقی و 11 سپتامبر طور به 18 تیکه ی مساوی و 5 تیکه ی غیرِ مساوی تقسیم میشود و دهانش توسطِ نارجک که آن هم تصادفی در دهان داشت پوکید]

.

محسن درحالی که 23 تیکه ای در گونی قرار گرفته بود [از قضا اینم کاملأ تصادفی] تکانی به گونی داد و نوایی همی رسید:

+ حاله هیچ چی رو به جز حاله همین حال نداریم آره خوب و سر حالیم!!

.

- :||| [ درحالی که به نقطه ای مجهول المکان زل زده، با کندوی عسل خودش را خفه میکند ]

.


* این شوخی با آهنگایی که دوستشون دارم رو خیلی دوست میدارم :)) امیدوارم شما نیز خوشتان بیاید :)) آهنگ پیشنهادی هم قبول میکنیم :))

* اتاق فکر و آواتِد به شب رسانی شد ;))

* موزیکِ مربوطه:


دریافت
  • Neo Ted

سال هاست یک دوستت دارم بندِ گلویم گیر کرده است

لعنتیِ دوست داشتنی، حتی اختلال ایجاد کرده در دم و بازدمم

بیا و با آمدنت، سر و سامان بده به آمد و شدِ نفس هایم...


+ دوستان اون کپسولِ اکسیژن رو دست به دست برسونید به من. قربون دستتون :))

  • Neo Ted