دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۲۰ ب.ظ
تاریخ کشور ما پر است از زنانِ شجاع و جسوری که پا به پای مردان، تاثیر گذار و ارزشمند بوده اند، حتی اگر آنطوری که باید، به حقشان نرسیدند و گمنام ماندند. گمنام ماندند و در حقشان جفا شد، ولی چیزی از درخششِ گرما بخششان در آسمانِ پر ستارهی تاریخ کم نمیشود! که خیلی هایشان ستاره بودند و بسانِ مردان، پای به پای، جنگیدند، و عدهای هم خورشید بودند و از قِبلشان، آسمانی گرم و روشن شد. تهمینه و آتوسا و ماندانا و کاساندان و الخ در تاریخ کهن کشورمان، و اختر نیازپور و سید زهرا حسینی و ناهید فاتحی در تاریخ معاصر درخشیدن و نامشان ( امیدوارم ) جاویدان است. هنوز حماسه سازی دختران فوتسالیستمان در مسابقات آسیایی را فراموش نکردهایم. ( امیدوارم ) این ها را نوشتم که بگویم زنان و دختران ما ترسو نیستند! از زمانِ هخامنشیان پِیاش را بگیرید تا قبل انقلاب که زیر شکنجههای ساواک نماد مقاومت بودند، و یا بعد انقلاب و جنگ هشت ساله که نشانِ شرافت و شجاعت بودند. و یا الان که در سخت ترین شرایطِ اقتصادی، داریم زنان و دخترانی که سرپرست و نون آور خانوادهشان هستند. زنان و دختران ما شجاع هستند و همیشه بر این ادعا مهرِ تایید زدهاند. در جنگ با خونشان و در برابر عُرف های نشات گرفته از تعصبات کور، با تابو شکنی های جسورانه. زمانی که خیلی ها معتقد بودند جنگ کار زن نیست، در جنگِ هشت ساله مبارزانِ زن داشتیم. در دورهای که عدهای با ادعای غیرتِ بی معنی، زنان را از کار منع میکردند، حصارِ توهماتِ واهی را شکستند و وارد بازار و مسائل اقتصادی و اداری شدند. در برابرِ ظلم و بی مهری هایی که بر حقشان روا میداشتند، سکوت نکردند و حقشان را مطالبه کردند. زنان و دختران ما سال هاست دیگر راکد و ساکن نیستند! به سادگی از حقشان نمیگذرند و سکوت نمیکنند! در این میان یک مسئله در رابطه با حقوق زنان همچنان مسکوت مانده است. مسئلهای دردناک و پر از فریاد های مظلومانه. تجاوز همیشه وحشتناک بوده است. عملی وحشیانه و به دور از چهارچوب و مرز بندی های انسانیت. هرچند یک حیوان هم آنقدر پست نمیشود که به زور و بر خلافِ خواستِ حیوانی دیگر، آن را مورد تجاوز قرار دهد. ولی این خاصیت انسان است. انعطاف از پست ترین موجود جهان تا اشرف مخلوقات. و دختران و زنانی که اسیرِ پست فطرتیِ وحشیانهی انسان نماهایی میشوند که به جنون رسیده و از مرتبهی انسانیت نزول کرده و پست تر از هر موجود دیگری شدهاند! تجاوز دردناک و وحشتآور است، ولی درد آور تر از تجاوز، خفقان و سکوتِ دختران و زنانی است که مورد تجاوز قرار گرفته اند. خفقانی که در اکثر مواقع از سمتِ جامعه و تعصباتِ سرچشمه گرفته شده از عرف و قوم و قبیلهای بوده است. این حسِ سرکوب و خفقان از درون به جانِ قربانیان تجاوز میافتد و گاهی آن ها را تا آغوشِ سردِ مرگ میکشاند! چند روزی میشود که مسئلهی تجاوز به دخترانِ ایرانشهری مطرح شده است و فارغ از صحت و سقمِ تعدادِ قربانیان، یک مسئله روشن است و آن نیازِ دوبارهی دختران و زنان ما به شجاعت! شجاعتی که سبب شود بار دیگر تابو شکنی کنند و این بار سد و حصارِ محکم و بی رحمانهی نادرستِ عرف و تعصباتِ غلطِ مذهبی و قومی-قبیلهای را بشکنند و باز هم سربلند شوند! راهی را به دادگاهها باز کنند که هزاران نفر از همجنسانشان به دنبالشان فریاد جنایتی را سر دهند که بر جسم و روحشان خدشه انداخته است. این سکوت و خفقان جهانیست! تمام زنان و دختران دنیا درگیر این سکوتند! توجیهی که مرز نمیشناسد آبروست! آبرو برای همه مهم است و غلط هم نیست! ولی چیزی که اشتباه است، گره زدن حقجویی و مجازاتِ پست فطرتانِ متجاوز به آبروست؛ که جز ادامهی این خفقانِ مرگ آور و رشدِ درختِ کثیفِ تجاوز با میوههای سمی، ثمرهای ندارد!
پاسخ:
حرف جدید بزنید. این حرفای تکراری و نا امید کننده که یه جاهایی درست هم هست، هیچ فایدهای جز انتشار ترس و وحشت و قبح این مسئله نداره! همهی ما این فضای حاکم بر جامعه رو میدونیم. بهتره حرفای جدید و امیدوارانه بزنیم! مسئلهی کار زنان و خیلی از مسائل دیگه هم همینقدر دور از واقعیت بود! ولی الان خیلی چیزا فرق کرده! و لازمه خیلی چیزای دیگه هم فرق کنن! انرژی منفی ندیم بهتره.
پاسخ:
ربطی نداره خانم. کلاً خیلی غیر منطقی و جسارتاً مسخرهس این دلیل که چون پسری پس نمیتونی! دختر نیستم، آدم هم نیستم؟ دخترا آدم نیستن؟! چیه این حرف وجدانا؟! همین چیزا باعث این خفقان حاکم شده.
پاسخ:
ربطی نداره. دلیل میشه این قضیه ادامه داشته باشه؟! کسی که راضی به این جهنمه، لایق اینجهنم هم هست.
پاسخ:
حرف منم همینه. همه باید کمک کنن. ولی اون جلوعه جلو خود دخترا واستادن که باید با شکایتشان دست قانون رو برای مجازات اون متجاوز باز کنن.
تمام کردیم.
پاسخ:
عجیب اینه که یه دختر، خودش داره حرفی میزنه که فرق زیادی با هیزم ریختن تو این آتیش نداره! وقتی خود شما دخترا اینجوری گارد دارین در برابر این قضیه و اینقدر نا امیدین، چه انتظاری از بقیه میشه داشت؟
چون توی گودم اینقدر آتیش گرفتم!
پاسخ:
بشین اون گوشه یاد بگیر فرزندم :))))
جدای از شوخی، همیشه درمورد تفکراتتان فکر کنید! خیلی خوب! و وقتی بهشان ایمان آوردید، هیچ جوره عقب نکشید! مگر اینکه باز بهتان ثابت شه اشتباه کردید.
پاسخ:
پس رو درست بودن فکرتان بیشتر کار کنید. هرچقدر مطمئن تر بهتر :))
نوشجان :))
پاسخ:
ای باباع :))
این حرفا رو دوستان زدن و منم جواب دادم. حرف جدید ندارین؟!
پاسخ:
درد مشترک، اراده و شجاعت مشترک هم مخواد. نه اینکه همه نا امید و شکست خورده باشن! مشکلی حل نمیشه اینطوری! بدتر میکنه قضیه ر.
کوتاه بهم نمیاد :)))
پاسخ:
مخالف نیستی؟! پس این ساز مخالفت چیه؟!
یه چیزی اشتباهه، یه عده دارن اشتباه میکنن، کورن، دلیل میشه بقیه هم اشتباه کتن و کور باشن و این قضیه رو ادامه بدن؟! این خفقان تا کی باید ادامه داشته باشه؟ تا کی باید یه عده جانی قسر در برن؟!
مملکت قانون داره خانم. تا یه حدیش برمیگرده به فرهنگ سازی، یه حدیش هم قانون! قانون ضامن احقاق حق این قربانی هاست. الان به پای این دخترا افتادن که شما فقط بیا شکایت کن! ولی طرف نمیاد! وقتی بیاد شکایت کنه و قضیه کاملا روشن شه، خانواده چرا باید از مجازات اون متجاوز ناراحت شه؟! وقتی قربانی خودش یه جوری عقب میشینه و نسبت به حق و احقاقش گارد داره، و نمیذاره قضیه توسط قانون رسیدگی و شفاف شه، چه میشه کرد؟!
شما نگران بنده نباش.
بهتره بجای این نگرش منفی و نا امیدانه، یه خورده مثبت تر به این قضیه نگاه کنیم. تا وقتی دخترای ما اینقدر از این قضیه بترسن و نسبت بهش گارد داشته باشن و نا امید باشن، چیزی حل نمیشه! فکر کنی بقیه نمیخوان درست شن! شما یه حرکتی بزنید!
پاسخ:
قطعا سکوت نمیکنم. به جان خودم. بخاطر خودم هم نباشه، بخاطر مجازات شدن اونی که تجاوز کرده سکوت نمیکنم.
پاسخ:
چیزی که باید بهش توجه کنیم اینه، خانواده ها خیلی بهتر از گذشته با این قضیه برخورد میکنن. پیشرفت خیلی خوبی داشتیم. اگه یه سری از جاهای محروم و قبیلهای رو کنار بذاریم که هنوز به خوبی این قضیه توش جا نیفتاده، وگرنه بطور کلی نگاه ها مثبت تر شده. و اینکه گیرم پدر نذاره، خود دختر به تنهایی میتونه بره دنبال حقش. وقتی حقانیتش ثابت شه، پدرش هم مثل قبل به قضیه نگاه نمیکنه!
پاسخ:
ای خخخخدا! من از خانوادهم مطمئنم. از خانوادهمم نباشم، به خودم ایمان دارم.
پاسخ:
اولا که این مورد این روزا خیلی کمه! ینی بخوایم نسبت بگیریم به کل، به شدت ناچیزه! ولی در برابر این مسئله هم میشه مستقیماً به قانون پناه برد! به جان خودم میشه.
پاسخ:
یه چیزی رو مطمئنم! و اون اینه نباید گذاشت اون بی شرف قسر در بره! این خیانت به خود و باقی دختراس.
پاسخ:
حق! من دوست ندارم حقی زیر پا گذاشته شه.
پاسخ:
کلاً من رو نشناختی.
حرفی نیست دیگه.
پاسخ:
من عادت ندارم به سیاه ترین احتمال ممکن فکر کنم. به اندازه کافی دلیل آوردم و حرف زدم.
پاسخ:
بله بحث خوبی بود. تشکر.
پاسخ:
نگاهت به این قضیه و مرد ها خیلی منفی و یه طرفهس
پاسخ:
توقع دارم اینقدر نا امید و بسته به این قضیه نگاه نکنید! وقتی بقیه کاری نمیکنن، شماها یه کاری کنین.
پاسخ:
آخرین موردی که من میدونم ۲۴ سالش بود. اون مدرسه هم دبیرستان پسرانه بود تا جایی که من میدانم. و خود اون معاون به کسی تجاوز نکرده بود. بلکه دانش آموزا رو تحریک به تجاوز همدیگه کرده بود.
اصولاً اثبات تجاوز مسئلهی مهم و سختیه. حساسیت های خاص خودش رو داره. ولی پزشکی قانونی به راحتی میتونه اثباتش کنه.
پاسخ:
اول اینکه ممنون بابت وقتی که گذاشتید و وسط درس آمدید و نظرتان ر دادید :)
و بعد اینکه کامنت شما خودش اندازه یه پست مستقل محتوا و پیام داره و امیدوارم همه با دقت مطالعهش کنن.
خیلی تشکر.
پاسخ:
من مبنا رو بر این گذاشتم که طبق معمول کسی قرار نیست کاری کنه! پس چرا خود افرادی که قربانی شدن پا پیش نذارن و جلو این اتفاق نایستند؟! چرا شما دخترا پشت این افراد نایستید و ازشون حمایت نکنید و بهشون دلگرمی ندین؟!
پاسخ:
نظر شما محترم. ولی من مخالفم. شما هم دارید حرفای بقیه رو میزنید. من تو این جامعه ام. دختر و زن هم اطرافم زیاد دارم و دیدم. بقیه جاها رو هم تا حدودی در جریانم. نمیدونم قضیه چیه که انقدر اصرار دارید واقعیت رو سیاه تر از خودش جلوه بدید! این همه پیشرفت و سد شکنی های این چند سال اخیر زنان و دختران رو به راحتی ندید میگیرید و بارها و با قاطعیت از ترسو بودن زنان حرف میزنید. خیلی جالبه! خیلی جالبه که یه دختر اینقدر منفی به شجاعت های هم جنس های خودش نگاه کنه و به سادگی نادیدهشون بگیره. کسی منکر کوتاهی ها و سیاهی های موجود نیست. مسئلهی اول اینه واقعیت رو با گذشته مقایسه کنیم! اینکه الان چی هستیم و قبلاً چی بودیم! و متوجه شیم جامعه و زنان دارن یه مسیر رو به پیشرفت رو طی میکنن که یقیناً آیندهی روشنی داره. تو همه زمینه ها نگاه ها بهتر شده. خیلی بهتر و باز تر! شما قفل کردید رو اقلیت ها! ولی من دارم یه حرکت مثبت حداکثری رو در غالب جمعیت میبینم که داره سال به سال بهتر میشه و نگاه معقولانه تری نسبت به مسائل داره.
این نگاه نا امیدانه و سیاه شما و دوستانتان اصلاً جالب نیست و نه تنها مشکلی رو حل نمیکنه، بلکه بد تر هم میکنه!
پاسخ:
خب طبق معمول خبری از حرف جدید نیست و میتونی جواب کامنتت رو تو کامنت ها پیدا کنی.
ممنون از نظرت.
پاسخ:
آرمان گرا بودن بهتر از سیاه بین بودنه! آرمان گراها هستن که دنبال حل مشکلن! نه سیاه بین ها! نا امید ها فقط قضیه رو پیچیده و سیاه تر از حدش میکنن. جوری که هیچ جوره نشه حلش کرد. نه برای خودشان و نه برای بقیه. اگه با این تفاسیر من آرمانگرا هستم، بهش افتخار میکنم مامانی.
پاسخ:
ولی با چیزی که من دارم از بازخورد های شما و دوستانتون میبینم، حالا حالا ها قرار نیست اتفاقی بیفته! چون در وهلهی اول اقدام و شجاعت و جسارت شماها لازمه واسه تغییر و تحول! که با این نگاه های تیره هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و ما همچنان شاهد چرخش این چرخهی تجاوز و سکوت و خفقان و قربانی خواهیم بود! قربانی ها روز به روز بیشتر و بیشرف های متجاوز وقیح تر!
خیلی از مسائلی که الان واسه جامعه جا افتاده، یه وقتی خنده دار و ترسناک بود! ولی یه افراد ایده آل طلبی پیدا شدن و تابو شکنی کردن و چه بسا هزینهشو هم دادن! ولی راه رو واسه بقیه باز کردن.
پاسخ:
مشکل اینجاست که دنبال راه حل نیستی! صرفاً اومدی کل کل کنی. و منم دنبال بحث بیهوده نیستم. دخترای اینجا مخالفت میکنن، چون شاید سخته واسشون تابو شکنی! چون شاید شجاعتش رو ندارن. شاید حالشو ندارن! و هزار احتمال دیگه! از اکثربت انتظاری نمیره هیچ وقت! همیشه حداقل ها اومدن جلو خط شکن شدن.
آدم اگه دل به واقعیت ببنده و مثل شما نا امید و به ته خط رسیده باشه به هیچی نمیرسه! باید یه آرمان و هدفی واسه خودت تعیین کنی که واسش فداکاری و گذشت کنی! واسش برنامه داشته باشی. اگه بازم این آرمان گرا بودن بده به نظرت، من با شدت بیشتری به خودم افتخار میکنم. و منم متقابلا از امثال شما انتظاری واسه تابو شکنی ندارم! امیدم به حداقل هایی از هم جنس های شماست که همیشه به دادتون رسیدن و منتظر شماها نایستادن.
+ ناراحت چرا؟ داریم بحث میکنیم دگه :)) آدم از حرفای مادر خودش که ناراحت نمیشه :)))
پاسخ:
کامنت قبلی و جوابش رو بخوانید لطفاً! من از اکثریت انتظاری ندارم.
پاسخ:
حقیقت جامعه لازمهی تغییره و لازمه این تغییر، دختران و زنان شجاع تری هستن که طبق گفته ی شما و واقعیت موجود، کم هستن! این افراد همیشه کم بودن. ولی بودن.
پاسخ:
نه والا. چیز نا زیبایی نمیبینم توش. صرفاً حقیقت رو گفتم. طبق حرفای خودتان. اینکه انتظاری ازت نداشته باشم، اونم طبق حرفای خودت، کجاش زشته وجدانا؟ تحقیر کجاشه دقیقا؟! چرا با واقعیت کنار نمیای؟! اینکه جزو اکثریتی و اون حداقل لازم نیستی تحقیره؟! نه این تحقیر نیست. این یه انتظار و توقعه که هرکسی ازش برنمیاد. شما بیخودی پیچیدهش نکن لطفاً.
پاسخ:
مشکل اینه از بیخ دنبال بهانهای که از حرفای من تحقیر و توهین بکشی بیرون و من یه ساعته ماندم که دقیقاً از کدام بخش حرفام این چیزا رو کشیدی بیرون :))
من خوب میفهمم چی میگم. شما هم سعی کن بفهمی چی از این بحث میخوای. چون حرفت مستقیما برمیگرده به اینکه اکثریتی! نه حداقل! و کلا از بیخ قضیه مورد داره.
زنده باشی.
پاسخ:
در سخت بودنش شکی نیست. ولی مهم اینه انجامش دادی!
پاسخ:
خوب نخواندی دگه :| :))
درصدی از حرفات واقعیته. ولی مربوط به چند درصد جامعه؟! الان اوضاع بهتره. خانواده ها با این قضیه کنار میان و اتفاقاً به شدت پیگیر احقاق حق و مجازات اون متجاوزن. این بخش از خانواده ها که به کنار. بخش دیگه ای خانواده ها هم هستند که نسبت به این قضیه گارد دارن و در حال حاضر واقعا تعدادشون کمتره! ولی هستند به هر حال. در این خانواده ها هست که خود شخص باید یه کاری کنه. جوری که از حرفای شما میاد این افراد باید همهی درد و غم و فشار این مسئله رو بریزن تو خودشان و تا ابد تحملش کنن! که چی؟! که یه وقت از سمت خانواده تحت فشار قرار نگیرن! اینجوری که خیلی بد تره! هم تحت فشار روحی روانی اون اتفاق هستن، و هم اون متجاوز به زندگیش به راحتی ادامه میده، و هم اینکه این چرخه و اتفاق تلخ ادامه پیدا میکنه! آدم اگه قراره تحت فشار هم باشه بهتره اینجوری تحت فشار باشه. هم حداقل پیش خودش وجدانش و درونش آرامش نسبی پیدا میکنه و سبک میشه، و هم اون شخص به جزای عملش میرسه، و هم درس عبرتی میشه واسه باقی جامعه!
پاسخ:
متاسفم واقعاً و کار دیگهای ازم ساخته نیست در حال حاضر
پاسخ:
منم چند ساعته همین ر میگم
پاسخ:
تشکر از شما بابت لینک