و افق
داشتم میرفتم سمتِ آشپزخانه، چشمم به یه عینک افتاد. بهش میخورد عینک طبی باشه. زدم به چشمم. یه نگاه تو آیینه انداختم؛ دیدم بهم میاد. رو کردم طرف خواهرم. فَکَّم افتاد. برگشتم رو به همون خواهرم با یه حالتِ متحیر شدهای گفتم:
اَااااااااا! چی کیفیتی داره بی صاحاب! مال کیه این؟! لامصب مثل عینک سه بعدیه! انگار همه چی در واقعی ترین و قابل لمس ترین حالت ممکنِ خودشاننند! مگه طبی نیست این؟! چرا انقدر واسه چشم من خوب و با کیفیته؟ تکنولوژی جدیدی بکار رفته توش؟!
خواهرم که داشت از شدت خندهای که تو خودش جمع کرده بود خفه میشد گفت:
اون عینک شیشه نداره داداش!
بعد بلافاصله رفت منفجر بشه از خنده که برگشتم یه نگاه به جمع کردم و دوباره رو به خواهرم انگشتم رو گذاشتم نوکِ بینیم و یه حالتِ خوفناکی دادم به قیافهم و با حالتِ تهدید گفتم:
شششششششش! این قضیه باید بین خودمان بمانه! همین!
- ۹۷/۰۲/۲۲