Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

ریشه ی مصلحتی

چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ب.ظ
پسر بچه با لب و لوچه ی آویزان و چشم های درخشان که گویی یک لایه سلفون روی شان کشیده باشند، درحالی که یک ماشین اسباب بازی کوچکِ شکسته شده در دست داشت، به نزد پدرش آمد و گفت:

 واسه مهرداد بود. دیروز ازش گرفته بودم. شکست. شبیه آپتمیپوس پرام بود. باید تبدیل به آدم آهنی میشد. هرکار کردم نشد. فکر کردم باید بهش ضربه بزنی تا تبدیل شه. ولی نشد. شکست. حالا چیکار کنم باباجون؟!

پدر که شیرین زبانی پسر به وجدش آورده بود، لبخندی زد و دستِ نوازشی به موهای پسر کشید و نگاهی به ماشین انداخت و گفت:

پسرم اون تو فیلمه که اونجوری میشه! الکیه! بیرون از فیلم نتیجه ش دقیقأ همینی میشه که میبینی. فیلم ها رو زیاد باور نکن. مخصوصأ تخیلی ها و عاشقانه ها. [ زیر لب با خودش زمزمه میکند: منو ببین دارم به بچه چیا میگم. ] بیخیال پسرم. برو بده بهش ماشینو. این درست بشو نیست.

پسرک درحالی که دستِ چپش را در جیبش گذاشت و با دستِ دیگر پشتِ گوشش را خاراند، دلخور و معترض گفت:

اینجوری که نمیشه بابا. ناراحت میشه. خیلی این ماشینو دوست داشت. باهام قهر میکنه. اون تنها دوستِ منه.

پدر یک جرعه از چایش نوشید و گفت: 

شما بچه ها هم داستانی داریدا! اون دوستی که بخواد بخاطر یه اسباب بازی باهات قهر کنه، همون بهتر که قهر کنه. 

پسر شروع کرد به کوبیدن پایش به زمین و فریاد زد که: 

نمیخوام بابا. نمیخوام. نمیتونم. اون تنها دوستمه. بره تنها میشم. تنهایی دوست ندارم.

پدر چند لحظه مکث کرد و دستی به سیبیلش کشید و گفت: 


خب یه کاری کن. اوممم. بهش دروغ بگو. مصلحتی. واسه اینکه تنها نشی. برو بهش ب ...

پسر لب و لوچه ش را جمع کرد و خوشحال و با چشمانی پر از شوق و ذوق، حرف پدر تمام نشده شروع به دویدن به سمتِ بیرون و مهرداد کرد که نیمه ی راه نرسیده برگشت و نفس نفس زنان گفت:

بابا! یه چیزی فقط! یادم رفت بپرسم. چجوری دروغ میگن؟! 


  • ۹۶/۱۰/۲۰
  • Neo Ted

نظرات (۲۳)

  • آسـوکـآ آآ
  •  مرز بین راست و دروغ باریک شده و از بین رفته
    کاش واقعا همیشه بچه میموندیم
    حداقل سادگیه همون میموند
    به نظرم همه چیز از اون سیب شروع شد
    وگرنه خدا که نمیخواست ما انقد بد باشیم
    پاسخ:
    خدا هیچ وقت نمیخواد کسی خوب نباشه. همه معصوم به این جهان میان و در کنار آدمای همین جهان سرنوشتشون رقم میخوره. سخته آلوده نشدن!
  • یک بلاگر
  • خاک بر سر همچی پدری
    پاسخ:
    خیلیامون آلوده ایم. فقط مقدار و عمقش فرق داره :)
  • یک بلاگر
  • دقیقا همینطوره .
    منم دروغ میگم . همه دروغ میگن . بدترین گناهیه که آدم می تونه مرتکب بشه
    پاسخ:
    خاک بر سرِ همه مون پس :)))))
    تبدیل شوندگان رو بیشتر از حنا دختری در مزرعه دوست دارم! :|
    پاسخ:
    + تبدیل شوندگان جزو پنج فیلمِ مورد علاقه ی تاریخ سینمای منه :| یه چیزِ عجیب غریب!
    امروز شبکه استانیمون چهارش رو پخش کرد. یادمه اولین بار که دیدم همه رفته بودن عروسی من تو خونه این رو می‌دیدم. اینقدر خفن‌انگیزناک‌طور. :|
    پاسخ:
    بهتان نمیاد تخیلی باز باشید :| برید عاشقانه ببینید باباع :)))
    اتفاقاً برعکس. عاشقِ این مدل فیلم‌ها هستم به شدت. از فیلم‌های عاشقانه هم خوشمان نمیاد :/
    پاسخ:
    یه جای کارتان میلنگه پس :))))
  • هویجوری:)
  • آخ اگه جای مامان مهرداد بودم،حال باباهه رو میگرفتم:/ 

    اینو بدید صدا و سیما پیام بازرگانیش کنن:)
    پاسخ:
    دستتان درد نکنه دگه :| در حد صداسیما به ما فحش دادین؟ :| :)))
    وای عزیزمممم
    چقد خوووب بود

    الان من از این اقتباس میگیرم در مورد محیط زیست مینویسم😅😅😂🙊
    پاسخ:
    :))))))
    و جایزه ر خواهید برد
    و اینکه بشدتتتت تبدیل شوندگان رو می دوستم و هر بار هر قسمتش رو میده میبینم:))))
    پاسخ:
    به شما هم میاد فیلم هندی باز باشید :| :))))
  • جواد جواتی
  • پدر یادم رفت 
    چجوری باید رییس جمهور شوم؟
    پاسخ:
    :))))))
    سیاسیش نکن 
    و جایزه رو میبرم:)))
    اتفاقا من از همین تبدیل شوندگان گرفته تا راکی ، سریع و خشن ، بازی ، شعبده باز ، نقشه فرار ، مکانیک ، شغل ایتالیایی و... رو میبینم😏😎😂
    پاسخ:
    خا خا :))) شوما فراستی اصن
    نه نه از اون زیاد خوشم نمیاد:/
    مثلا بگید جیسونی چیزی :دی
    پاسخ:
    اوووپس :)))
    چند جای کار میلنگه :| :))
    پاسخ:
    مجموعه ای از لنگی ها :)))) کلنگ حتی :))))))
  • جواد جواتی
  • پدر یادم رفت بگویم
    من از مهرداد حامله ام  
    پاسخ:
    تو دگه فیلتر لازم شدی :)))))
  • هویجوری:)
  • خب بدید اصغر فرهادی فیلمش کنه😂
    پاسخ:
    دگه بدتر :)))
  • جواد جواتی
  • آه ای پدررر
    پاسخ:
    :|
  • مسـ ـتور
  • انگار پدر یادش رفته بود دنیای بچه ها با دنیای خودش فرق میکنه!
    تو دنیای بچه ها برای شکستن اسباب بازی بهترین دوستشون اینقدر ناراحت میشن و سعی میکنن کاری کنن تا دوستشون ناراحت نباشه و نره ولی دنیای آدم بزرگا اونقدر خشنه که دل عزیزترینمون رو هم میشکنیم و ککمون هم نمی گزه...!
    دروغ هم ابزار دل شکستنه که انگار پدر قصه خوب بلد بوده!
    پاسخ:
    پدر خیلی چیزا رو فراموش کرده!
  • حامد سپهر
  • خب بلاخره باید بچه رو از الان واسه یه دنیای پر از دروغ آماده کنه یا نه
    بچه که نباید پاستوریزه بار بیاد:))
    پاسخ:
    والاع
  • ماهی قرمز
  • با دروغ گفتن هیچی حل نمیشه ...مصلحتی و غیر مصلحتی هم نداره ...پدر اون بچه در واقع با این کارش داره بچشو میندازه تو یه مسیر غلط که هر موقع و هر جا از زندگیش که گیر کرد بگه ولش کن یه دروغ مصلحتی میگم حل میشه میره ...
    البته این قصه بیشتر ادماس 

    انقدر منطقی حرف زدم مهره های کمرم شکست ://///////
    پاسخ:
    منم دگه پاهام ر حس نمکنم :|
  • جواد جواتی
  • آه یوسففففف
    آه ای پدرررر
    یوسفففف
    پدرررررررررررر
    یوسففففففففففففف
    پدرررررررررررر
    پاسخ:
    بدم پوتیفار گردنت ر بزنه
  • لیمو جیم
  • به دنیای بزرگان خوش اومدی :-D
    پاسخ:
    چه ورودِ تلخی هم :|
    لعنتی! اووه، من همیشه میدونستم آپتمیوس پرایم منو تو شکستی :/
    و همیشه میدونستم که در موردش بهم دروغ گفتی! :/
    واسه همین بود که توپت رو پاره کردم و در موردش بهت دروغ گفتم! :|
    پاسخ:
    ای نفرین شده ی لهنتی :| من با اون توپ خاطره داشتم :| از دختر همسایه مان هدیه گرفته بودم.

    + برایت ر دیدی؟ چطور بود داغان
  • بامبـو ❧☘☙
  • چجوری دروغ میگن؟! الان من بهت عملی میگم پسرجون! خوب نگاه کن یاد بگیر:
    [در حالی که سعی می کند چشم های جناب اوه را بیابد تا به آن ها زل بزند و لبخند ژکوندی هم تحویلش دهد] میدونستید خیلی مزخرف مینویسید؟ حالم از نوشته هاتون بهم میخوره، اییییییششش
    پاسخ:
    :)))))
    ملتفت شد ملتفت شد :))) 


    + ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی