Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

تِریلر قسمت جدید ساندارک

سه شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۵۸ ب.ظ

این شب ها، ستاره ها نورانی تر خوش رقصی میکنند و ماه، بسانِ صاحب خانه ای میهمان نواز، آنها را در برِ خود گرفته و سخاوتمندانه، میتابد. میتابد و میرقصند تا گواهی شوند بر زنده به گور نشدنِ نور و روشنایی.


* جدی جدی میخوام بنویسمش دیگه

* رمز تغییر خواهد کرد. هرکسی که دنبال میکنه این داستان رو بگه تا بفرستم واسش. البته فقط به یه عده ی خاص رمز تعلق میگیره. با تشکر


  • ۹۶/۰۷/۱۱
  • Neo Ted

نظرات (۳۴)

چه خبر خوبی :)))
رمز ما فراموش نشهD:
پاسخ:
خوبی از خودتانه
حتمأ
روشنایی زنده به گذر شدنی نیست!
بالاخره بعد چند وقت انتظار قسمت جدید تو راهه ^_^ هووووررررا
منم که حتما رمز تعلق میگیره😆😈
پاسخ:
زنده به گور شدنی نیست واقعأ :))

حتمأ!
زشت نیست من بیام بگم رمز رو برای من هم بفرستین؟! :/
خودتون خودجوش باید بفرستید دیگه.
عه! من دیگه با شما حرفی نداشتم که. :|
پاسخ:
خیلی هم خوشگله :))

پ رمز هم نمیدم بهتان :/ :)))
  • علیـ ـرضـا
  • بی رمز نذاریمون ! :|
  • علیـ ـرضـا
  • بی رمز نذاریمون ! :|
    پاسخ:
    داداش داستان دنباله داره :| نخوندی هیچیشو

    حال و حوصله داری از اول بخوانی؟! :))
    -____-
    بدید آقا بدید. خیلی وقته منتظر بودیم می‌دونید که.
    پاسخ:
    خودتان بدید :| 
    بفرستید :))
    پاسخ:
    :))))
    چقد من منتظر قسمت جدید بودم!
    خیلی کم کار بودید ها :/
    منم رمز بخوام میدید دیگه؟^_^
    پاسخ:
    متأسفانه ذهنم خیلی مشغول بود

    آره. بخواید :))))
  • علیـ ـرضـا
  • تقریبا دارم میخونمش
    ول یه سری هاشون رمز داشت نخوندم :|
    پاسخ:
    کلا دو قسمتش رمز نداشت مؤمن :))) یکیش هم مقدمه بود


    امیدوارم دیگه ذهنتون مشغول نباشه ما ساندارک بخونیم:))
    میخوام پس:)))
    پاسخ:
    آمین
    نمیدم پس :)))))))))

    میفرستم حتمأ
    مبارکا باشه
    پاسخ:
    مبارک صاحابش :))
    به سلامتی! :) حالا چرا اسمش عوض میشه؟ کلا دارید همه چیزو می کوبید دوباره می سازید :)

    من جزو اون یه عده ی خاص که رمز بهشون تعلق می گیره هستم یا نیستم؟
    پاسخ:
    اسمش عوض نشده ک. پسر تاریکی همون ساندارکه دیگه.


    قطعا هستید.
    دوستان گمان بردند اسم ساندراک رو تو این فصل به تریلر تغییر دادید یه اعراب گذاری کنید سوء تفاهم نشه

    بری بگید صاحابش بیاد تبریک بگم بهش
    پاسخ:
    چشم :))

    اومد اومد
    ببخشید یه لحظه اشتباه شد :) معذرت میخوام. :) حواسم نبود. بعدشم خودم خوندم متوجه اشباهم شدم ولی دیگه حسش نبود ویرایشش کنم. :) بازم معذزت! :)
    راستی یه چیزی, پسر تاریکی معادل انگلیسیش میشه:
    the son of darkness
    پس چرا ساندارک؟ :) البته اگه دوس نمیدارید جواب ندید. صلاح ساندارک خویش نویسنده اش داند. :)

    خیلیم ممنون. :)
    پاسخ:
    خواهش میکنم. اختیار دارید. اصن بگید اسمش حسن کچله. :)))


    تو اسم گذاریِ شخصیت های داستانی معمولا به قواعد رجوع نمیکنن. ساندارک یه اسمه. مثل خیلی از اسم ها که لزومأ از لحاظ گرامری درست نیستند، ولی مفهوم رو میرسونند. ساندارک یک دنیا حرف و مفهومه واسه من و مخاطب هاش :)
    پس که اینطور. خیلی ممنونم که توضیح دادید سناتور تد.سپاس. موفق تر باشید.
    اشتباه شد خیلی ممنونم که توضیح دادید مستر جیمی. :)
    پاسخ:
    الکی مثلا از قصد نبود :))))
    حسن کچل؟! :))))) یه کم زیاد به داستان نمیخوره این اسم وگرنه یه کاریش می کردم :)
    پاسخ:
    حالا راه نداره؟! 
    من نمیدونستم داستان مینویسید :)
    موضوعش راجع به چیه ؟ :)
    پاسخ:
    من از وقتی وبلاگ نوشتن یاد گرفتم داستان مینویسم :)) حتی قبل ترش.

    قابل توضیح نیست. یه دنیای دیگه س.
    از قصد؟ نه! کجا؟ :دی من که چیزی ندیدم. :)
    پاسخ:
    خا خا :)))
    واسه راه دار شدنش معجون انار لازمه :دی یه وقت منظورمو رشوه در نظر نگیریدا :) منظورم پول شیرینیه :) بالاخره زندگی خرج داره! :دی
    پاسخ:
    معجون انار و آب انار و هرچی به انار ربط داره رو برید سه تا وبلاگ پایین تر، سر نبش بگیرید! اینجا انار نداریم :/ :))
    پس موفق باشید ...
    پاسخ:
    زنده باشید
    ای بابا! پس چرا آخه؟ :/
    باشه پس می گم بزنن به حسابِ مستر جیمی معدنچی. خیلی ممنونم. :)
    پاسخ:
    باشه
    مهمان من
    به حساب خودتان :)))
    زحمتتون میشه یه وقت جناب معدنچی! :/
    :دی
    پاسخ:
    دیگه کاریه که از دستمون بر میاد :)) برید حال کنید
    خلاصه اینکه زدم به حسابتون. بهتره زودتر برید حساب کنید تا بعدا مشکلی واستون پیش نیاد. :دی

    وقتتون به خیر برادر معدنچی. :)
    پاسخ:
    خاع :)))
  • حامد سپهر
  • من چند وقتیه که میخونمتون نمیدونستم داستان هم مینویسین
    اگه امکانش هست بمن هم رمز جدید و رمز قسمتهای قبلی رو بدین
    ممنون
    پاسخ:
    حتمأ حامد جان
    یعنی واقعا من با اینهمه کار و مشغله هم باید بیاییم رمز بگیرم ؟
    خودت نباید رمز را برایم ارسال نومایی ؟
    رمز را ده که آن به !
    پاسخ:
    میفرستم واست داغان
    راستی یه مدت قصد دارم قالب بلاگ بیان بسازم ( از نوع درست و حسابیش D: ) یه کتابخونه ای که دارم می نویسمش رو می خوام تست بکنم از دوستان و اطرافیان بیانت ببین اگه کسی می خواد به من پیام بده در حد ۲-۳ تا می خوام بزنم از ماه دیگه میرم توکارش :)
    پاسخ:
    تو همین قالبی که واسه من زدی ر درست کن باقیش پیشکش :/ نود درصدش باگ و نقصه :/ داغان
    دروغ نیست اگه بگم تا چند ثانیه پیش، تو نت دنبالِ فیلمِ sondark 2 بودم! :||||||||| :)
    پاسخ:
    فیلمشو کِی ساختن نامردا؟! چرا حق منو ندادن؟!
  • آرزو ﴿ッ﴾
  • اگر صلاح دونستین رمز رو واسه منم بفرستین لطفا. البته اول باید برم قسمت‌های قبل رو بخونم دوباره یادم بیان!
    پاسخ:
    میفرستم الآن
  • آرزو ﴿ッ﴾
  • ممنون.
    پاسخ:
    نوش جان
    اگه ممکنه رمز رو واسه منم بفرستین. البته تازه میخوام شروع کنم به خوندن.
    پاسخ:
    میفرستم
    ممنون.
    پاسخ:
    خواهش میکنم
  • ــ حسان ــ
  • خیلی داستان بلندیه و خیلی ازش رفته؟
    پاسخ:
    میبینی ک
    فصل دو
    یادداشت هفت
  • فــــ . میم
  • سلام
    خوشحال می شم اگر رمز رو داشته باشم
    پاسخ:
    سلام
    حتما

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی