Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

آآآآآآدت میکنیم

جمعه, ۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ب.ظ

یه مدتی میشد که دیگه از آب شهری استفاده نمیکردیم؛ دلیلش هم خب واضحه نسبتأ! آب شهری کمی تا قسمتی آلوده و مصنوعی و پاستوریزه س؛ بخاطرِ همین مسئله آبِ خوردنمون و چای رو از یه جای دیگه میاوردیم. از یه جای نسبتأ دور که تقریبأ نزدیکِ روستامونه ولی خب روستامون رویِ کوهه و جایی که ما ازش آب میگرفتیم روی کوه نیست؛ ولی آبش از روی کوه میاد و لوله کشی کردنش نزدیکِ جاده که ملت استفاده کنن. ما چند ماهی از این آبِ زلال و تمیز و به معنای واقعیِ کلمه طبیعی استفاده کردیم. این مسئله واسمون کاملأ عادی شده بود؛ درست مثلِ زمانی که از آبِ شهریِ مصنوعی و کُلُر زده و املاح دار استفاده میکردیم و لذت هم میبردیم. گذشت و گذشت تا وقتی که پدر واسه مأموریت رفت یه استانِ دور و جنوبِ شرقی و ما آبِ طبیعی مون تموم شد و عملأ دیگه به آبِ زلال و طبیعی دسترسی نداشتیم. اوایل واقعأ واسمون غیره قابلِ تحمل و سخت بود که مجددأ از آبِ شهری استفاده کنیم؛ ما داشتیم کاری خلافِ عادتِ چند ماهمون رو انجام میدادیم و این یعنی بر خلافِ جریان حرکت کردن و واقعأ سخت بود؛ ولی فقط یک هفته طول کشید تا دوباره به خوردنِ آب شهری عادت کردیم و دیگه سختیِ گذشته رو نداشت خوردنِش؛ و خیلی راحت آبِ شهری میخوردیم. همون آبِ مصنوعی و املاح دارِ آلوده.

این قصه ی خیلی از ما آدماس. نمیدونیم به چی عادت کردیم. نمیدونیم به چی عادت میکنیم. یادمون میره تو گذشته مون چی بهمون گذشته و چه چیزی شده بوده عادت و روزمره ی زندگیمون. ما آدما دیر میفهمیم و زود یادمون میره و آسون عادت میکنیم؛ جوری که حتی خودمون متوجه نمیشیم مدام در حالِ عادت کردنیم؛ ما آدما مدام در حالِ عادت کردنیم! فقط نوع و مدلِ عادتمون متفاوته!

* عنوان اسمِ فیلمه فکر کنم! البته تقریبأ!

  • ۹۶/۰۱/۰۴
  • Neo Ted

نظرات (۳۴)

چه فیلسوفانع؛)
پاسخ:
خیلی شدید! :)))
عنوان اسم کتاب نیست احیانا؟
پاسخ:
خیر! حداقل تا جایی که من خبر دارم!
به ذهنِ خودم اومد، بعد دیدم یه فیلمی اسمش تو این مایه ها هم بوده!
حالا اصل رو رها کردید حاشیه رو چسبیدید چراع :/ :)))
خوووب بود!

اسم فیلمه در ضمن....



ما عتدت کردیم رویاهامونو فراموش کنیم
در حدی که حتی بعد از مدتی، یادمون نمیاد چه رویایی رو داشتیم...
ما ااااادت کردی به دست کشیدن از خواسته هامون
ااااااادت کردیم خیلی ساده نه بشنویم و بایستیم از حرکت 

پاسخ:
خوب خوندید

شک داشتم!

متأسفانه...
به قول مرحوم شریعتی [نقل به مضمون:] بهتره عادت کنیم به عادت نکردن :)
پاسخ:
خدا رحمتش کنه فی الواقع!
خدایی از اون نوشته های خوب بودا از اونایی که اخرش میگی هیع راست میگن :)

+ چی میشد همه پستا یه رمز داشتن ؟
پاسخ:
خوب خوندید رسمأ! :))

+ آسمون به زمین دوخته میشد :))

متن و موضوع تفکربرانگیزی بود.
پاسخ:
کیه که فکر کنه :)))
نه اسمه کتابه:|نویسندش هم زویا پیرزاد:)
باور کنید!!
پاسخ:
باور کردم :))

حتی همین موضوع هم عادت شده برامون.... حتی اونقدر عادی که شاید در مقابل خوندن این پست هم لبخند بزنیم و بگیم خب معلومه دیگه...
عادت کردن خییییلی وقتا خوبه و خییییلی وقتا هم بد.... مهم اینه که هیچ وقت به شرایط قانع نباشیم.... کلا سازگاری ما آدما با شرایط مختلف، یه ویژگی عجیبیه واقعا
:)
پاسخ:
واقعأ همینطوره!
  • ماهیِ نفس کِش! :)
  • ما مدام در حال آدت کردن و ترک آدتیم :)
    گریزی هم نیست ازش انگار!
    پاسخ:
    گریزش رو یاد نگرفتیم شاید
  • گیس گلاب خاتون :)
  • معتقدم همونقدری که سازگاری با محیط سازندس عادت به شرایط مخربه
    چون سازگاری تو خودش جنبش و فعالیتی رو داره که عادت هرگز نداره
    یه جمله ای بود میگفت:
    ساکنان دریا بعد مدتی صدای امواج را نمی شنوند و چه قصه ی تلخیست قصه ی تلخِ عادت...
    پاسخ:
    من برم تنفس! 
  • ما جــــــــღــــــدہツ
  • ببخشیدا ولی تا اون جایی که بنده میدونم
    اون فیلم ااااآدت نمیکنیم بود از ابراهیم ابراهیمیان
    و همچنین کتابی هم به اسم عادت میکنیم هست از زویا پریزاد

    لطفا یه نون قبل از میکنیم بذارید تا درست بشه
    سپاااس
    پاسخ:
    حالا لزومی نداره که عینِ اون باشه ک :)) چنین قصدی هم نداشتم :))
    ولی ممنون که گفتید
    چقدر خوب و جذاب بود این پست . . .
    واقعا حالا که فکر میکنم میبینم درسته ... فقط دوست داریم به چیزایی که مخالف عادتمونه گیر بدیم و غر بزنیم!! 
    امیدوارم تو سال جدید این اخلاقو اگه دارم ترکش کنم! :))
    پاسخ:
    خیلی ممنون بابت دقتتون : )
    امیدوارم همه به این موضوع دقت کنیم : )
  • گیس گلاب خاتون :)
  • تنفس اعلام میکنم براتون برای یک هفته آینده :))
    پاسخ:
    این لطفتونو فراموش نخواهم کرد استااااووود :)))
    بدترین عادت، عادت به عادت کردنه :)

    حریر (ره)

    :))))
    گفتم فضای پست فیلسوفانه س منم یه چیز بگم کف همه بریده گردد :)))
    پاسخ:
    کفگییییررر!! :)))


    الآن یکی باید بیاد کفِ منو بند بیاره فقط :)))
    زنگ بزنم آتش نشانی؟ :))))))
    پاسخ:
    اورژانس گزینه ی بهتریه ولی :))))) 
    آتش نشانی با اون شیلنگ و فشار آب در شست و شوی کف خیلی بهتره از نظر من :دی ولی اگه شما میخواین باشه زنگ میزنم اورژانس :))))
    پاسخ:
    :)))))
    زنگ بزنید دیوونه خونه بیان منو ببرن اصن :)))
    تصویره جذابه :)
    همیشه که نباید اظهار نظر کرد، اینبار برم عمیق تر فکر کنم :)
    پاسخ:
    عمقِ تفکراتتان زیاد :)))
    نه اونجا اصلا! چون میان هممون رو جمع می کنن میبرن از بس سالمیم و درباره ی چیزای مهم بحث می کنیم :))))
    پاسخ:
    :)))))
    کل پست خوندما 
    اما فعلا یه مسیله مهم تر هست:))
    آخه داخان این عکس گذاشتی پروفایلت؟:))))
    آخه اوج طنزش اینه آدم تو ذهنش بخواد این پاهارو یجوری به خرس ربط بده:)))
    پاسخ:
    :)))))
    عکس به این خفنی
    من کامنت امو نوشتم اینترنت قط شد -_-
    خلاصه اینکه
    عادت که بله عادت میکنیم خیلی زود و به چیزای مزخرف زودتر عادت میکنیم
    ولی با قسمت فراموش کردن مخالفم اتفاقا قد چی یادمون میمونه :))
    پاسخ:
    یادمون که میمونه، ولی منظورِ من این بود که اونقدر سریع به چیزای دیگه عادت میکنیم که اون قبلیه اصن به چشم نمیاد! 
    موافقت خود را اعلام میدارم
    پاسخ:
    درود بر شما
    اسم کتابی از "زویا پریزاد" هست :) برای دوستم خریدم چند سال پیش 
    پاسخ:
    نمیدانستم انصافأ
    پیرزاد :|
    پاسخ:
    خاع :)))
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • اون فیلمه آدت نمی کنیم بود 

    ولی باهات موافقم. همیشه داریم عادت می کنیم و اتفاقا خیلی هم سعی می کنیم زودتر عادت کنیم. بعضی وقتام برای رهایی از یه حال بد مجبوریم به بعضی چیزا عادت کنیم. یعنی بعضی وقتا هر کاری می کنی چاره ای نیست.
    پاسخ:
    درسته.

    یه جور اجبارِ دوست نداشتنی شاید!
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • نمیشه عادت نکرد!
    پاسخ:
    چرا نشه؟! بگید نمیتونیم! 

    این آب هم شده مسخره بازی

    آخه تاچه حدبایدآب کلری بخورم

    تاچه حدبایدصبرکنم تاکلراش برندپی کارشون

    تاچه حدته استکان چایی گچ داخل آبوببینم

    چققدرمیتونممم تحمل داشته باشم

    بابامسخره همه چیودراوردن

    همه چی سرطان زاشده

    آب هم شده شایدبه فرجی برسیم:))


    ******تدجان میگی ازوبم نمیشه کپی کرد**اینم کپی ازمطلبت که بدونی کدهاهم جوابگونیستند**

    اصلاااکپی نکردن به شرف آدم هابستگی داره

    که کم دربعضیاوجودداره:(


    یه مدتی میشد که دیگه از آب شهری استفاده نمیکردیم؛ دلیلش هم خب واضحه نسبتأ! آب شهری کمی تا قسمتی آلوده و مصنوعی و پاستوریزه س؛ بخاطرِ همین مسئله آبِ خوردنمون و چای رو از یه جای دیگه میاوردیم. از یه جای نسبتأ دور که تقریبأ نزدیکِ روستامونه ولی خب روستامون رویِ کوهه و جایی که ما ازش آب میگرفتیم روی کوه نیست؛ ولی آبش از روی کوه میاد و لوله کشی کردنش نزدیکِ جاده که ملت استفاده کنن. ما چند ماهی از این آبِ زلال و تمیز و به معنای واقعیِ کلمه طبیعی استفاده کردیم. این مسئله واسمون کاملأ عادی شده بود؛ درست مثلِ زمانی که از آبِ شهریِ مصنوعی و کُلُر زده و املاح دار استفاده میکردیم و لذت هم میبردیم. گذشت و گذشت تا وقتی که پدر واسه مأموریت رفت یه استانِ دور و جنوبِ شرقی و ما آبِ طبیعی مون تموم شد و عملأ دیگه به آبِ زلال و طبیعی دسترسی نداشتیم. اوایل واقعأ واسمون غیره قابلِ تحمل و سخت بود که مجددأ از آبِ شهری استفاده کنیم؛ ما داشتیم کاری خلافِ عادتِ چند ماهمون رو انجام میدادیم و این یعنی بر خلافِ جریان حرکت کردن و واقعأ سخت بود؛ ولی فقط یک هفته طول کشید تا دوباره به خوردنِ آب شهری عادت کردیم و دیگه سختیِ گذشته رو نداشت خوردنِش؛ و خیلی راحت آبِ شهری میخوردیم. همون آبِ مصنوعی و املاح دارِ آلوده.

    این قصه ی خیلی از ما آدماس. نمیدونیم به چی عادت کردیم. نمیدونیم به چی عادت میکنیم. یادمون میره تو گذشته مون چی بهمون گذشته و چه چیزی شده بوده عادت و روزمره ی زندگیمون. ما آدما دیر میفهمیم و زود یادمون میره و آسون عادت میکنیم؛ جوری که حتی خودمون متوجه نمیشیم مدام در حالِ عادت کردنیم؛ ما آدما مدام در حالِ عادت کردنیم! فقط نوع و مدلِ عادتمون متفاوته!

    * عنوان اسمِ فیلمه فکر کنم! البته تقریبأ!

    پاسخ:
    واقعأ چرا رسیدگی نمیشه؟؟  :))

    + :|||||||
    خداییش چجوری کپی کردی؟؟؟؟؟ چرا خودم نمیتونم کپی کنم؟؟؟ خدااااع :)))
  • معلم نوشت (گیومه)
  • ولی به نظرم باید بعضی وقت ها بعضی عادت ها رو فراموش کرد.

    البته موافق نیستم که زود فراموش می کنیم. ولی از دید مثبت هم نگاه کنیم همین بند اخرت خیلی هم خوبه. بعضی وقت ها نیازه.

    در ضمن بازم میشه متون رو کپی کرد.
    کپی کردن رو با چی غیر فعال کردی؟ java یا css
    پاسخ:
    فراموش کردنشون هم داستان داره خودش و سخت شده! 

    زود فراموش نمیکنیم! زود عادت میکنیم : ) یه نوع فراموشیه!

    واقعأ چرا من خودم امتحان کردم کپی نشد و شماها تونستید؟؟؟ :|| :))
    Css
    تازمانی که بازرسی عناصرتووبت کارمیکنه
    جلوی کپی رونمیتونی بگیری
    همون اسکریپت هاروهم میتونم دوربزنم
    cssدیگه جای خودش
    باتمرین یادمیگیری تدخوشکله:)
    پاسخ:
    خیلی داغانی :| :)))))

  • معلم نوشت (گیومه)
  • خوب اره با غیر فعال کردن css میشه ولی بعضی ها اون id یا کلاس رو غیر فعال می کنن
    یک راهکار خوب اینکه تو چند جا کدهای غیرفعال کننده رو فعال کنی مثل body و بخش های پستت
    یعنی علاوه بر ایدی disable_highlight می تونی تو چند جا کپی کنی تا یکیشو غیرفعال کردن چند تا دیگه باشه که فعال بشن به نوبت.
    این کد پایینی هم کاملترینه و حتی تو مرورگرهای گوشی هم کار میکنن.

    ولی در کل با غیر فعال کرد css میشه کپی کرد


    #disable_highlight {
         -moz-user-select: none; /* Firefox */
          -ms-user-select: none; /* Internet Explorer */
       -khtml-user-select: none; /* KHTML browsers (e.g. Konqueror) */
      -webkit-user-select: none; /* Chrome, Safari, and Opera */
      -webkit-touch-callout: none; /* Disable Android and iOS callouts*/
    }
    البته می تونی بعضی از متونتو تو فایل pdf تو وبت قرار بدی.
    پاسخ:
    خیلی ممنون 
    لطف کردی
    کپی میشه که :)))))
    همون رمز دارش کنید به نظرم :)))))
    پاسخ:
    واسه خیلیا نمیشه خب :| 

    خب چنتایی که بلدن کپی میکنن میدن به خیلیا :)))))))))))
    من که کپی نمیکنم :))))
    شاید هم...(استیکر خبیث)
    پاسخ:
    :||
    شام نخوردما!
    آقا خرسه خشن می شود....
    من که گفتم کپی نمیکنم!!!حالا یه شاید هم نوشتماااااااااا...(استیکر مرموز)
    پاسخ:
    خلاصه حواستون باشد :/ :)))
    یاد این افتادم:
    منو نخور...من زنو بچه دارم...اونو بخور اونو بخور...(دیالوگ ماندگار از مینیون ها)
    :))))
    پاسخ:
    :())))
    عادت:|
    چه خوب که من اهل عادت کردن به چیزایی که دوس ندارم نیستم*_*
    پاسخ:
    عالی پس!