Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

دوستی با نیتِ ازدواج

سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۲۲ ب.ظ

سلام

موضوعِ بحث که تو عنوان هست! یکم مفصل ترش میشه این:

آیا با دوستی دختر و پسر با نیت و انگیزه ی شناختِ بیشتر و ازدواج موافق هستید یا نح؟! جوابتون هرکدوم بود با دلیل بگید لطفأ! چون بی دلیل ارزشش از جام اتحادیه انگلیس هم کمتره :)))

ولی نظرِ خودم:

بنده مخالف هستم و دلایلم:

1. زمان و دوره ی این دوستی که خب با انگیزه ی ازدواج شکل گرفته، هرچه قدر بیشتر باشه، وابستگی ها و یا حتی دلبستگی های بینِ دو طرف بیشتر میشه و به تبعِ همین بستگی ها، جدایی و دوریِ دو طرف سخت تر میشه! حالا شما فرض کن بعدِ چند ماه و یا چند سال، یکی از طرفین به این نتیجه برسه که طرفِ مقابل کِیسِ مناسبی واسه ازدواج و زندگی نیست! تکلیفِ طرفِ مقابل چی میشه که به طرف وابسته و یا دلبسته شده؟! این ضربه ی روحی رو میتونه تحمل کنه؟! و یا اگر تحمل کنه، این ضربه تو روند و کیفیت زندگی و آینده ش اثر منفی نمیذاره؟! 

2. حالا از بحثِ آسیب های روحی بگذریم که خب همه میدونن چقدر اهمیت داره، میرسیم به آسیب های فیزیکی که نود و هشت درصد و نه دهم درصد متوجهِ دخترا میشه! دخترِ پاک و با خانواده ای که قبلِ رابطه حتی اجازه نداده کسی نزدیکش بشه، به هوای اینکه طرف مقابل قراره یه روزی بیاد خواستگاری و مردِ زندگیش بشه، تن به کاری میده که خب باعث میشه دیگه اون سیبِ سبز و دست نخورده ی سابق نباشه و بدل به یه سیبِ گاز خورده بشه که دیگه اگه نگیم هیچکس، کمتر کسی سمتش میره! این اتفاق زمانی میفته که هر دو طرف انگیزه شون از رابطه ازدواج بوده و به مرور یکی از طرفین و یا جفتشون تو موارد کمتر، سرد میشه و دیگه ازدواج منتفی میشه! حالا اون رگ زنی و خط اندازی رو دست و خودکشی هایی که تو بعضی از موارد میشه رو چیزی نگم بهتره! چون همه میدونن اکثرأ! این آسیب های فیزیکی رو کی پاسخگوئه؟!

3. اصلأ گیریم دو طرف راضی و اوکی و عاشقِ هم هستن و منتظر فرصت مناسب واسه خواستگاری و اینا! اگه گل پسرِ قصه پا شه بره به خانواده ش در میون بذاره این رابطه و دوستی رو و بگه ما نیتمون ازدواج بوده و واسه شناختِ بیشتر و اینا با هم بودیم، اگه میشه پا شید بریم خواستگاری! اگه خانواده مخالفت کنن و بگن ما خوشمون نمیاد از این نوع روابط قبلِ ازدواج و یا اصلأ موردی ندارن با این قضیه، از دختر خانم خوششون نیاد و یا از خانواده ش و مخالفت کنن چی میشه؟! من کاری با درست یا غلط بودنِِ این مخالفت ندارم و موضوعم این نیست! فقط میگم اگه مخالفت بشه، پسر میتونه خانواده ش رو بذاره کنار؟! چنین ازدواجی که با این مخالفت و اونم از سمتِ خانواده پیش بیاد، آینده ش چجوری میشه؟؟! اگه مخالفت ها نتیجه بگیره و قضیه منتفی شه، پسر و دختر چه آسیب های روحی و فیزیکی ای میبینن؟! که باز هم به نظرم دختر آسیبِ بیشتری میبینه!

4. عدم تعهد و مسئولیت پذیری و یا تحریک های جنسی و اختلالاتش که تو این روابط بوجود میاد هم ضمیمه کنید به دلایلِ بالا 


+ این قضیه نسبی هستش و شاملِ کل نمیشه! ولی اکثریت چرا! پس نیاید بگید فلانی با فلانی دوست بود ازدواج کرد الان همه چی آرومه اونا چقدر خوشبختن :)) ملاکِ من اکثریت هستن!


همونطور که دیدید، هیچ حرفی از دین و مذهب و احکام نزدم تا حرفی توش نباشه! همه که مسلمون و مقید نیستن! شاید یکی مثلِ من آتئیست باشه اصن ;) حالا اگه کسی ذره ای معتقد باشه کلی احکامِ شرعی و غیره و ذالک داریم تو این بحث که منع کردن جوونا رو از این روابط! 

نکته ی دیگه هم اینکه همه ی دلایلی که آوردم واسه دوستی هایی بود که به انگیزه ی ازدواج شکل میگیره و همه میدونیم تعداد این روابط شاید پنج درصد هم نباشه! من که پسرم میگم بهتون که اگه نگم نود درصد، هشتاد درصد پسرا انگیزه شون فان و سرگرمی و یا عقده گشایی های عاطفی و جنسیه تو این بازیا! دخترا رو نمیگم چون دختر نیستم :)) ولی پسرا رو خودم بینشون هستم و میبینم! 

شاید بپرسید خب واسه شناختِ بهتر چه کنن جوونا اگه نخوان دوست شن؟! به نظرِ من شناخت و آشنایی خانواده ها با هم میتونه اولویت داشته باشه! و اینکه خانواده ها مطلع باشن و نظارتِ لازم رو داشته باشن تو این قضایا! به نظرم اون رابطه ای منتج به یه ازدواج مناسب میشه که در چارچوبِ اصولِ خانوادگی شکل بگیره و دختر و پسر احساسی عمل نکنن توش و خانواده ها هم راه بیان با جفتشون!


حالا هم نوبت شماس که نظرتون رو در این باره بگید تا به یه نتیجه ی مناسب برسیم. همه ی نظرات هم محترم هستند و کسی حقِ توهین نداره : ) قرار نیست همه شبیه هم باشه عقایدشون که!

  • ۹۵/۱۲/۱۰
  • Neo Ted

نظرات (۵۵)

  • احسان پروانه
  • سلام

    من شمارو دنبال میکنم

    موفق باشید
    پاسخ:
    سلام

    ممنون

    زنده باشید
  • ♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)
  • رای ممتنه
    پاسخ:

    دلیل؟!
    به نظر من بره بمیره کسی ک نمیتونه تحمل کنه  :|||||
    پاسخ:
    :| 
    دوتا نظرم میذاشتین واسه ما خب!
    من جنبه‌ی دینی‌شو که بذارم کنار، بیشتر بخاطر همون آسیب‌های روحی‌ و وابستگی‌ها مخالفم.
    چیزی که بیشتر اطرافم دیدم وابستگی بوده، اونقدر که حتی بعد از از بین‌رفتن دل‌بستگی هم فقط بخاطر وابستگی و دل‌تنگیِ تابع اون ادامه دادن یا بعد از جدایی روحیه‌شون دیر خوب شده و دیر برگشتن به راندمان قبلی. اغلب دخترا خیـــــلی حساسن، خیلی. حیفه اصلا :)
    پاسخ:
    گذاشتم دیگه :))

    خیلی ممنون از نظرتون
  • آندرومدا :)
  • نه چون با این قضیه حال نمیکنم. تمام :| بعلاوه اینکه از کجا معلوم پسره ب نیت ازدباج نپیچونه؟ :این خیلی مهمه.
    پاسخ:
    ازدباج تلفیقِ ازدواج و باجه؟ :))

    ممنون
    خسته نباشید خداقوت :)

    خب من با شما کاملاً موافقم...  اینجور روابط اکثراً‌ به نتیجه ی دلخواه ختم نمیشه و متاسفانه اونی که بیشتر از همه آسیب می بینه دختره!
    دختر خدای احساسه و ۹۰ درصدِ دخترها وقتی توی فضای احساسیِ جنسِ مخالف قرار میگیرن عقل شون رو کادوپیچ میکنن میذارن یه گوشه از کمدشون و کلیدش رو هم توی هفت تا سوراخ قایم میکنن!
    ولی خب پسرا دل شون مثلِ فرودگاه هست! یکی میاد دو تا میره... اصلاً معلوم نیست چه خبره!
    دخترا راستی راستی عاشق میشن و این روابط براشون جنبه ی سرگرمی نداره! البته همیشه و همه جا استثنا داریم!

    ازدواج شوخی بردار نیست! ولی خیلیا به شوخی میگیرن!
    یه طرفِ قضیه خانواده ها هستن که بهتره از اول در جریان باشن و همه چی زیرِ نظرِ اونا باشه... اینطوری اگه به هر دلیلی به ازدواج ختم نشه کمترین آسیب به طرفین وارد میشه و راحت تر میتونن به زندگیِ عادی شون برگردن و به آینده شون فکر کنن...
    کلا خانواده در جریان باشه آرامشِ طرفین هم بیشتره و خب از نظرِ شرع هم بهترین و صحیح ترین کارِ ممکنه :)
    پاسخ:
    مچکرم : ))

    خیلی ممنون بابت شرکت در بحث 
  • خاتونِ گیس گلابتون...
  • به جان خود بس که از ظهر خوندم و نوشتم حال خوندن و تجزیه تحلیل هیچ متنی رو ندارم ://
    ولی مطمئنم مطلب خوبیه :)
    بعدا میام میخونم :))
    پاسخ:
    :|

    جا داره یه چنگولک به صورت علی تون بندازم

    :))

    اینکه میگن دخترا ضربه میبینن و واقعا عاشق میشن هم نیس 
    خیلی کم هستن دخترایی که واقعا وابسته میشن حداقل اطراف من که اینطور بوده و دخترا هم اغلب مثه پسرا واسه سرگرمی هس 
    با اون بند یکی مونده به آخر هم موافقم :)
    پاسخ:
    درسته. منم گفتم نسبیه این مسائل و اینکه درمورد دخترا دخترا نظر بدن بهتره
  • 🍁 غزاله زند
  • من خودم آدمه خیلی مذهبی نیستم و اون دلایلی که شما گفتی،جزو دلایل منم محسوب میشه...
    بجای اینکه دنباله تجربه توی این موضوعات باشم،ازش دوری کردم چون عاقبته بد و شکست خورده‌ی نود درصد آدمایی که اینکارو کردن رو دیدم و انقدر عقل و منطق دارم که نرم دنباله اینجور روابط :/ 
    دخترای این دوره دیگه باید خیلی تیز شده باشن و تا حالا باید هدف اصلی اینجور پسرا رو فهمیده باشن.
    اگه پسری به قصد آشنایی اومد جلو،شماره تلفن پدر یا بزرگترتون رو بدید و بگید که هر حرفی داره به خانواده‌‌تون بزنه.کاملا شیک و سنگین! مگه نمیگه قصدش آشناییه،پس بزارید اینجوری آشناتر شه :))
    من خودم به شخصه از این روابط دوری کردم و دلیل اصلیش اعتمادیه که همیشه خانواده‌م بهم کردن و دیگری جایگاه خودمه که میدونم چقدر قلب و احساسم مهمه و با توجه به این دوره و زمونه احتماله شکست عشقی‌ توی اینجور روابط و مسائل بالاست.پسرا رو هم که هیچی نگم بهتره :| 
    امیدوارم دخترا از جوگیری بیان بیرون،انقدر راحت اعتماد نکنن و تحت تأثیر دوستی‌های دختر و پسر در کشورهای غربی قرار نگیرن.فرهنگ و دیدگاهه کشورهای غربی با آدما و فرهنگ کشور ما خیلی فرق داره.
    پاسخ:
    خیلی هم عالی :))
    ممنون که انتقال اطلاعات کردید 
    اوووووف عجب بحثی :) 
    راستش فقط اومدم حاضری بزنم تا شب :)
    الان وقت ندارم 😜
    پاسخ:
    :))

    خا
  • یادداشت های روزمرگی
  • سلام و وقت بخیر
    من هم با این نوع تعریف از دوستی و ارتباط که توضیح دادی اصلا موافق نیستم. علتشم اینه که به "بکارت عاطفی" معتقدم و به نظرم باید و حتما هم در دختر و هم در پسر باشه. این مسئله خیلی خیلی مهمه.
    اما در این دوره و شرایط جامعه هیچ تعریف درست و درمونی برای آشنایی های سنتی به همراه خانواده ندارم.
    پاسخ:
    سلام. ممنون

    آشنایی های سنتی و خانوادگی سخت و پیچیده نیست. خیلیا هنوز اینجوری آشنا میشن و به نتیجه میرسن.


    مخالفم با اینجور دوستیا ولی جون تو حال توضیح دادن ندارم:))
    پاسخ:
    جونت زیاد
  • خاتونِ گیس گلابتون...
  • منم بعد تمدد اعصاب و خوندن متن اعلام میکنم نظرم به نظر شما نزدیکه :دی
    نگفتم مثل نظر شماس که خیلی خوشحال نشید :))


    بعدشم صد بار گفتم علیمون جزو خط قرمز های منه پس باهاشوشوخی های خطرناک نکنید آقااا :)))
    پاسخ:
    خوشحال نشدم الان :| راضی باشید الان :))

    خرس ها شوخی نمیکنند! عمل میکنند :))
    کاملا با پست موافقم
    رابطه با هر نیتی که باشه وابستگی میاره و این وابستگی اعتیاد میاره
    آدم تو چنین موقعیتی نمیتونه عاقلانه تصمیم بگیره و درنتیجه نمیتونه انتخاب درستی داشته باشه
    پاسخ:
    خیلی تشکر
    باهات موافقم... همه دلیلاتم قبول دارم!!
    پاسخ:
    ممنونم
    اول یکی منو توجیح کنه، خب شمایی که قصدت ازدواج هست چرا مخفی عمل میکنی؟؟ 
    خب آشنایی و شناخت قبل ازدواج همش قبول ولی خب اینم راهی داره لطف کنید دوتا خونواده رو در جریان بزارید و بگید من از فلانی خوشم میاد اونام وقتی در جریان بودن و اصلا چند وقتی هم معاشرت داشته باشین. اصلا شاید خونواده ها همدیگرو پسند نکردن و صلاح ندونستن. من دختر اگه سر خود عمل کنم و خودم ببرم و بدوزم حتی فرض بگیریم هر جفتمون متوجه شدیم که میتونیم برا هم مناسب باشیم، ولی یکی از خونواده ها پسند نکنن و اونم به زور خودمونو چپوندیم تو خونواده هم دقیقا این میشه که یک عمر خودمونو تحمیل کردیم و این نمیتونه نتیجه مطلوبی داشته باشه .
    من به آشنایی و معاشرت قبل ازدواج معتقدم ولی تحت نظر خونواده ها ، اونطوری فک نکنم بشه زیاده روی هم کرد و مشکلی ایجاد شه .
    .
    .
    آتئسیت الان مده گویا :)))
    پاسخ:
    سپاس که شرکت نمودید در بحث

    خیلی چیزا مده :))
    در واقع جمع بندی مطالبم میرسه به "مخالفت با این دوستیا" :)
    پاسخ:
    متوجهم :)
    اصن با ازدواج مخالفم :/ 
    دلیلشم واضحه 
    پاسخ:
    اختیار دارید
    یه چیزی هم این وسط خیلی برام جالبه ..
    ابنکه تقریبا اکثریت موافق نظر شما هستیم درواقع یه واقعیت روشن و غیرقابل انکاریه, حتی کسی هم که چنین دوستی داره با کمی فکر کردن و دلایل قانع میشه نکته جالب اینه که دونسته وارده این رابطه ها میشن و دلیل این برام سواله . چرا واقعا؟؟
    پاسخ:
    شاید کسی نبوده این دلایل رو واسش روشن کنه
    میبینم که قسمت نظرسنجی این مطلب رو بستین! 
    سرگرمی خوبی بود :دی
    پاسخ:
    بستم چون نیاز نبود واسه این پست! هرکی میتونه بیاد نظرشو بگه

    :))
    نح :) با این دوستیا به شدیدترین لحن مخالفم...
    و با شما به شدت موافق.
    پاسخ:
    خیلی هم رِوال :))
    منم مخالفم
    ساده ترین دلیلش هم اینه که اگه یه وقتی به سرشون زد و ازدواج کردن بعد از ازدواج اصلا به هم اعتماد ندارن و فردا اولین حرفشون اینه که: تو که با من بودی از کجا معلوم با کس دیگه نبوده باشی یا نباشی؟؟
    زندگی مشترک اصل و پایه اش اعتماده, اعتماد که نباشه یعنی هیچ
    یاعلی
    پاسخ:
    خیلی هم ممنون
  • یادداشت های روزمرگی
  • آشنایی های سنتی اتفاقا در شهرهای بزرگ خیلی سنتی و پیچیده است. شاید در شهرها و مناطقی که فعلا کمتر دچار مدرنیته شدن اوضاع و احوال بهتر باشه. برای من به شخصه حتی آشنایی های سنتی برخورنده است. مثلا طرف زنگ می زنه خونه یه خانواده دختر دار.. الو..؟ بله.. ببخشید ما می خوایم بیایم خواستگاری. دخترتون معلم هست یا نه!؟ نه!ببخشید مزاحم شدیم!! یا تمکن مالی پدر دختر مد نظر هست در ابتدای کار.. یا زیبایی آنچنانی چهره دختر.. یا دخترتون چادریه که بیایم خواستگاری یا نه..!! اینا برای من پیش نیومده که اگه می یومد به طرز مبسوطی خدمتشون می رسیدم. 

    اما تد این موضوع دوستی قبل از ازدواج خیلی رایجه.. چه ارتباط درست و منطقیش.. چه از روی تفریح و وقت گذرونیش. و با عرض معذرت توی نسل دهه هفتاد هشتاد بیشتره. 
    پاسخ:
    من با چیزی که رواج داره درحال حاضر کاری ندارم. من اصلِ کار و آشناییِ سنتیِ معقول و صحیح رو میگم. وگرنه حرفتو قبول دارم. البته این که چنین سوالاتی رو بپرسن عیبش چیه؟! مگه بده یه چیزایی ک واسه اون خانواده معیار و ویژگی محسوب میشه رو قبلِ آشنایی بپرسن؟! من موضعی ندارما. میخوام ببینم دلیلِ مخالفتت چیه.

    رایج که هست. خیلی هم متأسفانه. ولی باز هم خیلیا هستن که درگیر این مسائل نیستن!
    بزرگی میگفت اگر هدف ازدواج باشه که دیگه اسمش دوست نیست، آدم با دوستش ازدواج نمیکنه که :پی!
    منم نظرم با نظر اون بزرگ همسوئه. یعنی اشنایی خوبه ولی یه جوری که به هر حال خانواده در جریان باشن که بعد از یه مدتی یکی از طرفین نزنه زیرش و از همون آسیبا و اینا جلوگیری بشه. خونواده در جریان باشن حالا مدت زمان اشنایی هرچقدر میخواد باشه:)
    پاسخ:
    درود خدایانِ مصر بر دستانِ آن بزرگ :)))

    ممنون بابت نظرت
  • •✿ آرورا ✿•
  • قطعا در این قالبی که شما فرمودین، که البته لازمه بحث دینی رو هم بهش اضافه کنیم، هیچ عقل سلیمی نمی پسنده که این همه آسیب رو برای خودش بخره. ولیکن، باید ببینیم خب چی شده که این روابط بسیار رواج پیدا کرده ... من لااقل دخترا رو میدونم که از هر کدومشون بپرسی میگه آره واقعا من توی فلان رابطه آسیب دیدم، حالا یا روحی یا غیره، اما در جامعه ای که ازدواج به یه غول تبدیل شده، طرف باید یه پدر میلیونر داشته باشه تا امکان ازدواج داشته باشه، و هزار و یک آسیب فرهنگیِ دیگه که تو بحث ازدواج داریم، اون شخص میتونه فطرتش رو گِل بگیره؟ همه توان کنترل غرایز خودشون رو دارن؟ نه ندارن قطعا ... پس بهتره این رو هم ضمیمه بحثتون بکنید که خب باشه این دوستی ها بد ، ولی پسر و دخترایی که به هزار و یک دلیل یا دیگه کلا قید ازدواج رو زدن یا تا سی سالگی مجرد می مونن، به ناچار وارد این روابط نمیشن؟ باور کنین دیدم که دو طرف میدونن قول ازدواجی که به هم دادن دروغه ولی چاره ای جز ادامه رابطه ندارن برای پر کردن خلأهاشون
    پاسخ:
    من واقعأ موافقم باهاتون که ازدواج رو تبدیل به یه غول کردیم! خودمون! خانواده ها! جامعه همه دست به دست هم دادن که ازدواج غول شده. ولی این موضوع خودش یه بحثِ مستقل میطلبه واقعأ! 
    من واقعأ ممنونم ازتون.
  • یادداشت های روزمرگی
  • به نظر من زشته این طرز برخورد. انگار که بازاره و قراره معامله کنن. 
    پاسخ:
    خب به نظرت چیکار کنن؟! اگه بیان و ببینن و نپسندن و برن بهتره یعنی؟! 
  • یادداشت های روزمرگی
  • آره اینطوری بهتره به نظرم. البته مثل آدم رفتار کنن ها. نه اینکه وقتی نپسندیدن دیگه برن و هیچ تماسی هم نگیرن. این بی ادبیه.

    ولی در کل من خودم خیلی با آشنایی سنتی موافق نیستم.. یعنی اینکه مادر پسر ببینه بعد برن خواستگاری و.. با دوستی هم که شما تعریفش کردی موافق نیستم. اما با یه آشنایی منطقی و اصولی پیش از ازدواج موافقم.
    پاسخ:
    الان آشنایی منطقی و اصولی پیش از ازدواج خودش یه داستانیه ها! خیلی بسته گفتی :))
  • یادداشت های روزمرگی
  • منظورم تقریبا همون چیزیه که شما هم بهش اشاره کردی. یعنی با هم در یه شرایط و محیط سالم آشنا بشن و به قصد ازدواج و با اطلاع خانواده ها با هم در ارتباط باشن. اینطوری حتی اگه به مرحله ازدواجم نرسن خیلی اذیت نمی شن. چون هیچ تضمین صد در صدی ازدواج به هم ندادن. توی این رابطه آشنایی هم حتما باید با ویژگی های شخصیتی همدیگه به طور نسبی آشنا بشن.. نه که شش هفت سال در ارتباط باشن و وابسته بشن.. بعد با یه تصمیم احساسی ازدواج کنن تا اون چند سال با هم بودنشون سوخت نشه.
    پاسخ:
    معقول هم هست.
  • 💖 miss fatemeh 💖
  • خب من ترجیه میدم توی این بحث شرکت نکنم :|
    هرچند میتونم نظر بدم ولی بهتره چیزی نگم :))))
    پاسخ:
    هرطور راحتی
  • یا فاطمة الزهراء
  • پستت رو کامل نخوندم
    یه زمانی بچه بودم قبول داشتم ولی الان نه چون اولا بشدت احساسات واردش میشه و جلوی تصمیم واقعی رو میگیره دوما توی دوستی راحت نقش بازی میشه سوما کنترل صحیحی روش نیست از طرف خانواده ها و کسی نیست راهنمایی کنه 
    پاسخ:
    لطف نمودی فی الواقع :|

    درسته
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • خداییش کلی حرف داشتم که الان حالم بده و نمی تونم بنویسم. ولی در کل بگم با دوستی پیش از ازدواج اصلا مخالف نیستم که لازمم هست. 
    و یه نکته دیگه: وقتی شما دوستی پیش از ازدواج رو نفی می کنی باید بتونی یه جایگزین واسش بیاری. آیا واقعا ازدواج سنتی هنوز هم به نظرت بهترین شیوه ازدواجه؟؟؟؟؟؟؟
    نکته دیگه اینکه اگر جامعه و فرهنگش و گفتمانش عوض بشه دیگه به اون دختر به عنوان یه سیب گاز زده نگاه نمیشه. دقیقا مثل پسره که به عنوان خیار گاززده نگاه نمیشه. (واقعا ببخشید و واقعا شرمنده ام که این اصطلاح رو به کار بردم. اما وقتی می شنوم و یا می بینم که به همچین دخترانی سیب گاززده اطلاق میشه می بینم یه لفظ توهین آمیزه که متاسفانه خود زنان هم علیه همدیگه ازش استفاده میکنن. پس ناچارم واسه این واژه معادل سازی کنم)
    پس دلیل نمیشه که چنین نگاهی به دختران داشته باشیم. نیاز جنسی باید پیش از ازدواج پاسخ داده بشه مثل غذا خوردن. آدمها رو برای انتخاب پارتنر اتاق خوابهاشون آزاد بزاریم واقعا. اینقد تو اتاق خوابهای مردم سرک نکشیم و بلافاصله بهشون برچسب نزنیم. حالا میخواد سیب باشه یا خیار. 

    پاسخ:
    خیلی هم تشکر بابت نظرت : )
    ولی اینجا لاس وگاس که نیست! ایرانه و یه کشورِ اسلامی. اون چیزی که شما داری میگی الان تو غرب هم به نتیجه رسیدن فایده نداره و داره هر روز بدتر از دیروز خانواده رو منفعل و نابود میکنه! چه بسا تو همین ایران هم که خیلیا با همین روشِ شما موافق بودن به نتیجه نرسیدن و تهش خیانت و نامردی و طلاق و تجاوز و خودکشی شد نتیجه ش! 

    سیبِ گاز زده یه واقعیتِ تلخه. توهین نیست. درسته حرفت. اون پسر نامرد خیار که هیچ، پشمک هم نیست! ولی جامعه روی دختر حساسیت بیشتری نشون میده با دلیلِ اهمیتِ بیشتری ک داره و این واقعیته!
    دختری که به هردلیلی با یه پسرِ غریبه که دوستش بوده حالا رابطه ی جنسی داشته،دیگه اون دخترِ سابق نمیشه! اون پسری هم که این کارو کرده هم همینطور! اینا میتونن توبه کنن و پیش خدا عزیز باشن، ولی اونی که این کار واسش عیب نیست و حتی ارزش محسوب میشه و باهاش موردی نداره قضیه ط فرق داره! 
    ازدواجِ سنتی داریم تا سنتی! شما احتمالأ نمیدونی ازدواج سنتی چیه و چجوریه که اینجوری میگی. ازدواج سنتی هم با توجه به گذرِ زمان منطبق با اتفاقاتِ روز شده و خانواده ها به خوبی ازش میدونن و واقفن! من دارم در مورد ازدواج سنتیِ درست و منطقی و پویا میگم! نه ازدواج سنتیِ خشک و تعصبی و مسخره! 
    رفع نیاز جنسی با بی بند و باری و شهوت رانی فرق داره ضمنأ : ) اینا رو تفکیک کن. خدا واسه اینا راه گذاشتهِ حالا اینکه ما بهش عمل نمیکنیم به خودمون مربوطه!

    + به نظرم با حالِ بد نظر ندی بهتره

  • ✿دخترے از تبارِ غرور✿
  • سلام
    تو این زمینه حرف زیاده اما حرف باده هواست کیه که گوش کنه...
    الان اکثرا همین دخترها با این جور روابط قبل از ازدواج مخالفن، اما اگه تهش رو در بیاری میبینی که ایشونم بله با یه نفر دوسته که البته رابطشون مثل بقیه نیست و حتما حتما میخوان ازدواج کنن...
    واقعا در عجبم از دخترایی که انقدر ساده لوح هستن( با عرض معذرت از دختران سرزمینم) و مثلا زست روشنفکری گرفتن...نمیدونم تا کی میخوان اینجوری به روشنفکریشون ادامه بدن...
    دختری رو میشناسم که هشته ساله با پسری دوسته و منتظره بیاد خواستگاریش! آخه این اگه میخواست بیاد که تا الان خدمتتون رسیده  بود!
    یا دختری که با پسری طرح ازدواج ریخته بودن که اصلا حتی اسمن هم مسلمون نبود نمیدونم دینش یارسان(یه همچین چیزایی) بود و میخواست تغییر دین بده!!!!
    ازدواج سنتی اونقدرام که فکر میکنیم سنتی نیست بالاخره هرچی باشه دختر برای پسر صرفا یه ابزار برای خوشگذرونی و تامین نیازش نیست...
    گاهی اوقات با کمال تاسف میبینیم که دوتا دختر اصلا دو تا دوست به خاطر یه پسر که با کدومشون بمونه دعوا میکنن!!!!!!
    امیدوارم شاهد روزی باشیم که تک تک دختران سرزمینم قدر خودشون رو بیشتر بدونن و پسرای سرزمینم نوع نگاهشون به دخترا رو  تغییر بدن...

    پاسخ:
    سلام

    خیلی ممنون بابت نظرتون
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • اول اینکه منظورم از حال بد، وضعیت جسمیم بود، که معده درد شدیدی دارم، تقریبا همیشه. اگه بخوام با حال بد نظر نزارم هیچوقت نمی تونم نظر بزارم. دوم اینکه چون وبت رو دوس دارم و داستانت رو، بحثایی هم که میزاری رو کمابیش شرکت می کنم حتی با وجود بدی حالم. چون فکر می کنم نوعی ارزش قائل شدن برای نویسنده وبلاگه. ولی تصور می کنم کامنتم چون خلاف نظرت بود ازش خوشت نیومد.
    خب مسلمه که اینجا لاس وگاس نیست. قرار هم نیست بشه اما اگه تاریخ حهان رو خونده باشی متوجه میشی لاس وگاس هم از اول لاس وگاس نبود، منظورم اینه که همه چیز تغییر میکنه و باید هم تغییر کنه. اما چگونه تغییری مدنظره. ضمن اینکه من اصلا نمی دونم شما بر اساس چه آماری به این نتیجه رسیدی که اونوریا خودشونم به این نتیجه رسیدن که این روش فایده نداره؟ منبعش رو ذکر میکنی لطفا؟ اگه بخوای به آخر ماجرا نگاه کنی و ته روابط رو ببینی خب اگه مطالب وبم رو‌خونده باشی حتما فهمیدی من یکی از همونایی ام که بهم خیانت شده، اونم چه خیانت وحشتناک و سخیفی. اما اینا دلیل نمیشه که روابط آدمها رو محدود کنیم. اتفاقا آدمها توی همین روابط و شرایط ها بزرگ می شن و رشد می کنن حتی. منظورم رشد عاطفیه. بخش زیادی از جامهه ما دچار مشکله، فقط به این دلیل که رشد عاطفی نداره. جوونهای ما رشدعاطفی ندارن و وقتی وارد زندگی مشترک میشن خیلی چیزا رو درک نمیکنن. پس اینو هم مدنظر داشته باش به نظرم.
    ببین تو داری در مورد واقعیت موجود حرف میزنی و میگی سیب گاززده یه واقعیته، من دارم در مورد چرایی واقعیت موجود حرف می زنم، چرا سیب گاززده یه واقعیته اما خیارگاززده یه واقعیت نیست؟ بزار رک حرف بزنیم. درسته از نظر فیزیولوژی دخترا متفاوتن ولی این دلیل نمیشه که گفتمان جامعه هم دیدگاه متفاوتی به پسر و دختر داشته باشه. به چرایی ماجرا باید فکر کرد نه به واقعیت ماجرا. واقعیت ها رو ما می سازیم، چی شد که ما و جامعه به این نتیجه رسیدیم که دختره سیب گاززده اس ولی پسره اصلا هیچ اتفاقی براش نمی افته. نه تنها خسارت این مسئله از نظر فیزیولوژی متوجه دخترهاست که بار عاطفی و احساسی و... رو هم دخترها باید تحمل کنن و این چه دلیلی داره جز نگاه نامطلوب جامعه به تن و بدن زنان.
    در مورد بخش سوم صحیتت، واقعا تصور میکنی این کار عیبه؟؟؟؟؟!!! چرا عیبه؟؟؟!!! اون دو تا آدم اگر از نظر مذهبی براشون مهم نباشه که هیچی بحثش جداست و ما رو تو قبر اونا نمیزارن، ولی حتی مذهبیا هم با گفتن یه قبلت می تونن مشکل شرعی رو حل کنن. اینکه تو جامعه ما همه چیز عیان نیست دلیل بر نبودنش نیست، من اروپا رو ندیدم و دربارع اش نظر نمیدم اما میدونم و براساس شنیده هام و دیده هام فحشا توی همین مملکت اسلامی بیداد میکنه. ندیدنش دلیل بر نبودنش نیست.
    اتفاقا خیلی هم خوب می دونم ازدواج سنتی چیه، اقسامش رو هم می شناسم، اما هیچکدوم نمی تونه ما رو به نتیجه دلخواه برسونه، اکثر زندگیای امروزی پره از دروغ و خیانت، صرف ازدواج کردن به معنای اتمام و‌کنترل میل جنسی نیست. می تونم خیلیا رو بهت نشون بدم که ازدواج کرذن و هنوز هم دوست دختر ویا دوست پسر دارن. حتی همون ازدواج های سنتی بیشتر درگیر چنین حالتی ممکنه بشن.
    من منظورم بی یندوباری نبود مسلما، من منظورم اینه اینقدر برطرف کردن نیاز جنسی رو نبرین تو قالب ازذواج، که آخرش نتیجه ی فرهنگیش بشه دختر بی عفت گاززده ی بی حیای و ...... . من به شدت معتقدم اتاق خواب آدمها مال خودشونه و‌حق دارن در موردش تصمیم بگیرن.
    تا کی باید بدن زنان ملک طلق مردان محسوب بشه؟ تا کی باید دختر بی عفت توسط پدر و برادر سر بریده بشه؟ تا کی این گفتمان وحشتناک باید بدن دختران ما رو آتیش بزنه، نمونه همه این موارد رو دیدم. دیدم دختری رو که سربریدن، دیدم دختری رو که خودش رو آتش زد. پسرانی که یک شب با اون دختران به قول شما سیب گاززده خوابیدند و لذت بردند چه شدند؟ سوختند؟ سربریده شدند؟ فراری و معتاد شدند؟ 
    ببین وفتی از این گفتمان و فرهنگ دفاع می کنیم یعنی از این وضعیتی که توضیح دادم دفاع می کنیم. دختران و پسران ما نیازمندند که در تفکراتشون یک تحول عظیم رخ بده. نه پسری که با کسی میخوابه بده و نه دختری که پیش از ازدواج سکس رو تجربه میکنه دست خورده است. اصلا باید در مفاهیم اولیه و بدیهی شک کرد، در مفاهیمی مثل سیب گاززده، دست خورده، باکره، باکره یعنی چی ؟؟؟؟ واقعا یعنی چی وقتی ذهن تمام دخترا و پسرای ما باکره نیست. ما همه فاحشه ذهنی هستیم. شک نکن. 
    پس اگر من حرفی زدم، بیش از اینکه به بی بندباری اشاره ای ذاشته باشم، منظورم تصحیح کردنه گفتمان و اون فرهنگی است که جا افتاده، این فرهنگ نیازمند تحول بزرگیه. این گفتمان یک جهش ژنتیکی می خواد، به یه فرگشت نیاز داره من از چرایی ها صحبت کردم و نه از حیث و بعد واقعی ماجرا.
    پاسخ:
    من از نظرت بدم نیومد! باهاش مخالف بودم و این حقمه : ) 

    ببین! این چیزی که داری از حرف میزنی بهش نمیگن تحول یا انقلاب! بهش میگن سقوط و انحطاط ارزش ها و عقاید و بنیان های خانواده و بشریت و اخلاق و هرچیزی که فکرشو کنی که مربوط به خانواده میشه! دقیقأ میشه دنیای غرب که میتونی بری آمار تجاوز و تولد فرزندانِ حرامزاده و ... توشون ببینی! 
    من موندم چرا نمیری مطالعه و بررسی کنی چی شد که این اتفاقات و افتضاحات رخ داده تو کشورمون! چی شد ک این دوستی ها و خیانت ها و روابط جنسی نامشروع اینقدر به نظرت عادی و اوکی شد و واقعأ هم یه تعداد زیادی درگیرش هستند! چرا نمیری ببینی که دلیلش همین سبک زندگی امریکاییه! چرا تحقیق نمیکنی تا متوجه شی این روابط بازِ قبلِ ازدواج و عادی سازیِ این روابطِ جنسیِ قبل ازدواج و بی اهمیت شدن باکره و پاکیِ یه دختر و پسر و عفت و غیرت و پاکدامنی جوونا چی شد ک اینقدر بی اهمیت شده در نظرت که ازشون به عنوان تحول و فرگشت و انقلاب حرف میزنی! چی شد ک اینجوری شدن جوونا؟! نزدیکی به فرهنگِ زندگیِ غرب و دوری از اسلامِ حقیقی چیزی جز این نمیتونست داشته باشه! ما این تحول و فرگشت رو نمیخوایم و تا جایی ک زنده باشیم جلوش وایمیستیم و تو این شک نکن خیلیا با من هم عقیده ان! خیلیا!

    هنوز عاشق نشدی هوش و حواس از سرت بپره!
    بیرون گود نشستی و میگی لنگش کن
    ایشالا تجربه میکنی...همه چی رو نمیشه با خط کش و دودوتا چارتا تجزیه تحلیل کردجانم
    پاسخ:
    ربطی نداره رفیق! یه سری مسائل نیاز به تجربه ندارن! عقل و منطق داریم خدا رو شکر. میتونیم کنترل شده رفتار کنیم و نداریم یه سری اتفاقاتِ نادرست بیفتن!
  • دچــ ــــار
  • اون نکته ی بعد از 4 خیلی مهمه / نسبی هست/ به سن و رشد عقلی طرف (خانمه) هم بستگی داره ... در مورد دخترایی که زیر 25 سال هستن اصلا توصیه نمیشه بالای 25 هم هر جور راحتن :) آزادیه

    + اون کسی هم که میگه پسرا خیارن باید به این حرفش که میگه نیاز جنسی قبل از ازدواج هم باید برطرف بشه بیشتر فکر کنه :)

    + شاید منظورش اینه که سن ازدواج رو بیاریم پایین تر، متناسب با نیاز جنسی که یکی از مهمترین ارکان ازدواج هست (نه همه اش) و - محقق نشدنش در زندگی مشترک-  یکی از مهم ترین عوامل طلاق.
    پاسخ:
    خیلی مهمه

    + :)

    + والا منم نمیدونم دیگه منظورش چی بوده!
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • مخالف بودن حقته اما توهین و‌تمسخر در گفتار حقت نبود. که به نظرم نسبت به من  داشتی هم تو نظر قیلیت و‌هم تو این نظرت. اگر تصور می کردم که نمیپسندی نظر مخالف رو اصلا برا این پست کامنت نمیذاشتم.
    از طرفی وقتی همچین پست چالش برانگیز و‌جنجالی ای میزاری باید دقت کنی که ممکنه ده تا موافق داشته باشی و یه مخالف. پس به عقاید هر دو احترام بزار.
    من تصور می کنم یا متوجه منظورم نشدی و یا داری به جای پاسخ منطقی سفسطه میکنی. من گفتم طرفدار سبک زندگی آمریکایی هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! اصلا این مفاهیم آمریکاییی و اسلامی، اینها همه اصطلاحات قدیمی ای شدن. دیگه نمی تونی اینو تو‌گوش جوونای امروز بکنی.
    من قطعا منظورم نه بی بندوباربه، نه سبک زندگی و اسلام آمریکایی. و نه از هم پاشیدن خونواده ها. دفعه پیش گفتم من دارم از چرایی حرف می زنم، به چگونگی کار ندارم چون پرداختن به چگونگی ماجرا دقیقا به همون مطالعه و بررسی ای نیاز داره که تو ازش حرف زدی و‌من در این زمینه تخصصی ندارم پس در موردش نظر نمیدم. اما برعکس تو‌که همه چیز رو پذیرفتی می تونم از چرایی ها حرف می زنم و‌اونها رو به چالش بکشم تا بتونم به چگونگی ها برسم. 
    به عنوان کسی که ده ساله داره تاریخ ایران میخونه باید بگم با وجود اسلامی بودن مقطع طولانی و زیادی از تاریخمون، فحشا یکی از پایه های اصلی جامعه مون بوده. ندیدن ما دلیل بر نبودنش نیست. تو‌کامنت قبلی هم گفتم اما بیش از اینکه جواب مستقیم و منطقی ای بگیرم با یه جواب پرابهام روبرو شدم. 
    یه نکته دیگه، واژه ها هم تاریخ انقضا دارن، واژه ها هم اژ نظر علم زبان شناسی منقرض می شن، ادبیات هم تغییر میکنه، واژه های تو‌ در برابر کامنت من، سبک زندگی آمریکایی و اسلام حقیقیه که منو به یاد متون دهه چهل، پنجاه و شصت تاریخ معاصر میندازه. 
    در نهایت باید بگم این جواب مورد انتظار من نبود.
    شاد باشی 
    پاسخ:
    توهین و تمسخری نمیبینم تو پاسخم! دوتا آدمیم داریم درمورد موضوعی بحث میکنیم. یکی مخالف یکی موافق.نمیدونم چرا فکر میکنی توهین شده بهت که اگه چنین سو برداشتی شده من معذرت میخوام! 
    ولی یه دور کامنت هات رو بخون و ببین چی گفتی. کامنت هات داره از بی بند و باریِ جنسی و سبک زندگی امریکایی حرف میزنه. چنین چیزی برداشت میشه از حرفات. حالا اینکه منظورت اینا نبوده به من مربوط نمیشه. چون منظورو بد رسوندی حتمأ! سفسطه چیه خب :)) خودت بحثو پیچوندی و الان داری میگی سفسطه و اینا. یه چیزی میگی که داره فلان منظورو میرسونه، بعد میگی من اصلأ منظورم این نبوده و داری سفسطه میکنی و میپیچونی! 
    این حرفت هم ک سبک زندگی آمریکایی و اسلام حقیقی قدیمی شده هم خیلی جالب بود :)) نمیدونم با توجه به چه چیزایی به این نتیجه رسیدی! اگه ب این حرفا باشه دین و مذهب و خدا و عشق و وفا داری هم دیگه قدیمی شدن و باس دنبال چیزای جدید باشیم! 
    اگه صدسال هم تاریخ خونده باشی و نتونی تأثیرِ عوامل خارجی مثل تهاجم فرهنگی و تحمیلِ سلک و فرهنگِ زندگیِ غرب به ایران و تأثیر رسانه و اخبار و سینما و موزیک و... رو تو این تغییراتِ کشور تشخیص بدی و بیابی فایذه نداره! اسلامِ واقعی چیزی نیست که این چند ساله داره تو کشور اجرا میشه و مقصرش مسئولین و حتی خودِ مردم هستن.

    منم.در پایان بگم دوتا کامنتتون منو پوکاند! اصلأ فکر نمی کردم کسی تو ایران چنین تفکراتی داشته باشه. البته بد نیستا. خوب هم هست. تنوع عقاید و سلایق.

    زنده باشی.
    خوشحال شدم از بحث.
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • خواهش می کنم. عذرخواهی لازم نیست.
    معتقدم این بحثها توی چنین فضای مجازی امکانپذیر نیست. ضمن اینکه زاویه دید آدمها به سن و سالشونم بستگی داره. نمی دونم چند سالته. ولی راستش برای منم عجیب بود هنوز آدمایی باشن که اینجوری فکر کنن. حداقل توی نسل جوان کشورمون. 
    ببین من فکر می کنم ما داریم با مبانی فکری و مفهومی متفاوتی صحبت می کنیم و این باعث میشه به جایی نرسیم. چون مبانی و تعریف مفاهیم خیلی مهمن. 
    بازم میگم سبک زندگی آمریکایی منظورم نبوده. منظورم از قدیمی بودن همین واژه هایی که به کار بردی این نبود که مفاهیم قدیمی شدن. تو داری از مفاهیم عشق و وفاداری و خدا حرف میزنی. این مفاهیم هیچوقت قدیمی نمیشن قطعا. بحثی در این مورد ندارم. تو داری دایره مفاهیم و مصادیق رو قاطی می کنی با هم و این یعنی سفسطه. 
    مسلمه که مفاهیمی این چنینی قدیمی نمیشن. اما واژه ها چرا. واژه ها براساس علم زبان شناسی چون توی حیطه زبان هستن و زبان متغییره پی دچار تحول میشن. ضمن اینکه حتی اگه بخوای پست مدرنیستی به ماجرا نگاه کنی برخی اوقات همین مفاهیم هم تغییر میکنن. البته بیشتر اندیشمندانی مثل میشل فوکو به این تغییر مفاهیم در گفتمان های مختلف اعتقاد دارن. یه نگاهی به کتاب تاریخ جنون میشل فوکو بنداز متوجه منظورم میشی. اینجا جای باز کردن چنین بحث دقیق و مستندی نیست. اما میخواستم بدونی دارم از چه آبشخوری حرف می زنم. مشکل ما اینه که توی بحث هامون، شهودی حرف می زنیم نه مستدل. 
    خب راستش تجربه ده سال تحصیل آکادمی تاریخ بهم نشون داده تاثیر خیلی چیزها رو نمیشه تمام و کمال فهمید و نشونش داد. چنین بحث هایی چون اجتماعی هستن ابعاد بسیار زیادی دارن و ناچارا باید از جهات مختلف اجتماعی. فرهنگی. تاریخی. حقوقی. روانشناسی و...... بهشون توجه بشه و بحث بشه. 

    به هر حال تفکرات منه و برام مهمن. آدما متفاوتن و همین دنیا رو قابل تحمل می کنه. در مورد بد و خوب حرف نمی زنیم. همچنانکه منم نگفتم که نظر تو خوبه یا بد. حتی همین خوبی و بدی هم نسبی هستن. 

    مرسی از پاسخت اما باز هم قانع کننده نبود :) به قول خودت داغان:)
    کلا بحث داغانی بود :)
    پاسخ:
    :))) داغان
    من همچنان روی نظر خودم هستم. به نظرِ منم یه چیزایی مثل سبک زندگی که داره هر روز تغییر میکنه نمیتونه قدیمی شه. 
    خلاصه که ممنون
  • بلاگر آرام
  • من ازدواج سنتی رو به اون شکل که دختر پسر قبل ازدواج حتی یه بارم همو ندیده باشن مخالفم و به نظرم دیگه تو جامعه امروز زیاد کار نمیکنه مگه جاها و خانواده هایی که هنوز خیلی خیلی سنتی زندگی میکنند
    اما دوستی برای ازدواجم کاملا رد میکنم. آشنایی میتونه از طریق نزدیک شدن خانواده ها (که خوشبینانه ست) و یا از طریق غیر مستقیم ( مثلا تو فعالیت های اجتماعی مختلف. من چند نفرو دیدم که با چندتا کوهنوردی رفتن بدون اینکه رابطه خاصی بینشون باشه اشنا شدن و ازدواج کردن یا فعالیت هایی مثل این) شکل بگیره.
    در غیر این صورت به هیچ دردی نمیخوره. مهمترین وجهشم همون بحث عاطفیش هست که گفتید. من ادم میشناسم با همون یه جلسه خاستگاری هم به طرف علاقه مند میشه و وقتی طرف مقابل نظرش منفیه یه هفته دپرسه:)))
    خیلی حرف میشه زد و دلیل میشه اورد. هم شما و هم دوستان نوشتن دیگه حسش نیس زیاد بنویسم. ولی واقعا مسخره ست و اصلا قبولش ندارم. اصلا من از آقای میم عزیزمو به همین خاطر خواستم دیگه وب ننویسه و وجه منطق درونم خیلی راضیه اما احساسم مدام بهم لعنت میفرسته:(
    بحث خوبیه اما واقعیتش اینه که فضای نسل های جدید به سمتی رفته که غالبا عاقبتشو میدونن و اساسا واسه تفریح این کارارو میکنن مثلا اینجوریه که از پسرخاله کوچیکم که خیلی از حرفاشو به من میگه و مثلا صمیمیم میپرسم خب حالا ایندختره که باهاشی میخای باش ازدواج کنی میگه معلومه که نه و من هرچقدر توضیح بدم براش که این عشقای پیش پا افتاده ارامش عشق حقیقیو کم میکنه به گوشش نمیره:(
    پاسخ:
    نه خب. اون نوع ازدواج سنتی فکر نکنم دیگه کاربردی باشه. ولی همون نوع ازدواج با توجه به شرایط الان بروز شده و خانواده ها همو درک میکنن.
    آقای میم رو هم من آخر نفهمیدم قضیه ش چیه :))

    خیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتید. 
    هرچند من چندان مخالف نیستم اما خب تو که همه عقایدت رو فرو کردی توی ذهنمون دیگه چی بگیم.
    (مزاح نمودیم تد جان)
    پاسخ:
    هرچی دلِ تنگتان میخواد بوگوید :))
    اگه نظرِ دیگه ای دارید بگید تا استفاده کنیم.
    ولی تد من با کامنت احسان موافقم.
    وقتی عاشق بشی قید خودتم میزنی عشق با عقل جور درنمیاد. 
    من تجربه ش کردم هرچند شاید الان یه وقتایی اذیت بشم همدیگرو اذیت بکنیم امااااااااااااااهنوز بعد از 8 سال از ازدواج و 11 سال از دوستی عشق و علاقه مون بهم کم نشده.
    از هم ناراحت میشیم بدجور.
     دعوام میکنیم اما هیچی عوض نشده.
    من زیاد مخالف نیستم درصد موافقتم تازه بیشتره.
    پاسخ:
    من نمیگم عشق بده یا نباید عاشق شد ک. میگم این عشق و عاشقی راه داره و به نظرم دوستیِ قبلِ ازدواج بسترِ خوب و مطمئنی نیست واسه عشق و ازدواج! شما هم خوبه که همو دوست دارید و خوشحال کننده س. ولی چند درصد از جوونای حالِ حاضر مثل شمان؟!
  • دچــ ــــار
  • دکتر پرستو@

    با وجود اسلامی بودن مقطع طولانی و زیادی از تاریخمون، فحشا یکی از پایه های اصلی جامعه مون بوده.

    + پایه های اصلی ؟ :) میشه باقی پایه های دیگه ی جامعه رو هم بگید و مقایسه کنید با این! :/
    پاسخ:
    والا بنده هرچی میگم متهم به سفسطه میشم :)) شما که سوادشو داری یه چی بوگو 
  • این همه فاطمه هست و این همه فاطمه نیست
  • میشه بپرسم الان من این طرف دنیا اون بنده ی خدا اون طرف دنیا  ...
    خانواده ی من ی مشت ادم غیر منطقی ک فقط کافیه بفهمن یکیو میخوای تا روت ب عنوان ی حیوون پست حساب کنن؟
    یا خانواده ی اون ک  فهمیدن من با یکی دیگه نامزد کردمو بهم خورده...
    حاضر نیستن پا جلو بزارن ... 
    ادم مجبور میشه صبر کنه و پای عشقش وایسه حتی اگه تهش هیچی نباشه ... ببخشیدا شما تو نوشته هاتون عشق واقهی رو فاکتور گرفتین و شرایط سخت رو ... 
    و اصلا حرفایی ک زدین منطقی نبود ... 
    نامزد سابق من کسی بود تسبح از دستش الان نمیفته فقط سر چی ریا؟؟ 
    و با خانواده پا گذاشت جلو و لاشی گری کردو رفت ... 
    ببخشیدا ... بعضی وقتا چیزای اصولی و منطقین ک ادمو نابود میکنن ...
    و اما بعضی وقتا ی چیزایی سر شرایط .. از عرف خارج میشن ... 
    همون چیزایی ک بقیه وقتی بشنون جدی نمیگیرن .. 
    ولی جوجه رو اخر پاییز میشمارن باید اخر رابطه ای رو دید ک چی میشه ...ی درصد حرفاتونو قبول ندارم ...البته ادمایی ک شما میگین هم نمونه بارزشون رو دیدم اما ن اکثرا 
    پاسخ:
    خب شما دقت کنید دقیقأ چه اتفاقی افتاده واستون. شما میگید ک حرفای من درست و منطقی نیست درصورتی که دقیقا شرایطتون شاملِ حرفای من شده! من حرفام منطقی نیستند ولی نسبت خیلی زیادی از روابط امروزی شامل حالش میشن. همین مخالفت های خانواده هاتون رو من تو متن بهش اشاره کردم که ممکنه چنین مخالفت هایی بوجود بیاد. و گفتم که من کاری ندارم درست و غلطش رو و فقط دارم میگم این واقعیت هست! 
    امثال افرادی که مثل نامزدِ سابقتون اهل ریا باشن تو جامعه زیاده، ولی دلیل نمیشه همه اونجوری باشن که! خیلیا هم هستن که ادعایی ندارن و واقعأ اخلاق و انسانیت و خدا و پیغمبر حالیشون میشه! پس مطلق و کلی حرف نزنید.
    حرفایی که من زدم واسه قبلِ ایجادِ رابطه س و حرفم اینه اگه منِ نوعی یه دختر خانمی رو بهش علاقه ی نسبی دارم و فکر میکنم میتونه فردِ خوبی واسه زندگیم باشه، برم با خانواده م درمیون بذارم که ای خانواده ی من! من فکر میکنم فلانی دخترِ خوب و متشخص و معقولی به نظر میاد و اگه میشه بریم تا با خانواده شون بیشترآشنا شیم و ما دوتا هم یه مدت درمورد علایق و سلایق و تفکرات و عقایدمون حرف بزنیم تا ببینیم ب دردِ هم میخوریم یا نه! واسه این کار هم بطور مثال مادرم و یا خودم میرم خیلی مؤدبانه شماره ی پدرِ دختر خانم رو میگیرم تا با کسبِ اجازه و این مقدمات جلسه ی آشنایی رو اوکی کنیم. این یه نوع روش واسه آشناییِ دو طرف بود. خیلی راه های معقولِ دیگه هم هست که زیر نظرِ خانواده و توی بستر و چارچوبِِِ مناسب دختر و پسر با هم بیشتر آشنا شن و شناختِ مورد نظر بوجود بیاد.
    عشق خیلی خوبه و من مخالفش نیستم! اگه وبلاگمو خونده باشید میتونید ببینید متن های عاشقانه هم نوشتم حتی :)) پس من با عشق مخالف نیستم! حرفم اینه این عشق ک احساسات نباید مانع شناختِ کامل و باعث تصمیماتِ غیر معقول و نادرست بشه که آینده ی جفتمون رو تحت شعاع قرار بده! الان شما که تو این رابطه قرار دارید و به گفته ی خودتون عاشق هستید و میدونید خانواده ها مخالفن، میتونید تضمین کنید ک در آینده آسیب های جدی نمیبینید؟! شما که میگید شخص مورد نظر اونور کشور و ازتون فاصله داره و احتمالا تا حالا از نزدیک ندیدینش، چجوری می تونید با قاطعیت بگید که عاشقِ همید و این عشق درست و دو طرفه س؟! من نمیگم دروغ میگیدا! حرفم اینه ز راه دور و با این شرایط نمیشه با قاطعیت از عشق گفت!
    خب ببین تد درسته خیلیام اگه کارشون به ازدواجم بکشه به بن بست میرسن سریع.
    شناخت خیلی مهمه.
    هیچ آدمی کامل نیست اما ما باید از خودمون شروع کنیم دیگه. 
    ببین الان برادر من میخواد ازدواج کنه میخوایم بریم خواستگاری جمعه. خب با دخترخانم دوست بودن تقریبا 3 ماه. و اینکه آینده شون چی میشه خدا میدونه.
    (یعنی خودم نفهمیدم چی نوشتم بخدا اگر متوجه نشدی تعجب نکن)
    آخییییییی چقدر ناراحت شدم براتون (این همه فاطمه هست و این همه فاطمه نیست) انشااله هرچی خیره پیش بیاد براتون
    پاسخ:
    :)))
    امیدوارم داداشتون خوشبخت شه
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • دچار @

    اولا که من دکتر نیستم. دوما هر جامعه ای یه اصول و پایه هایی برای خودش داره که با اونا زندگی می کنه. فرهنگ می سازه. گفتمان های مختلف تولید میکنه. تحول ایجاد می کنه و یا حداقل تغییر و اصلاح می ده یه سری چیزا رو. 
    در کنار اصول دیگه زندگی ایرانی مثل مذهب، دین و آیین، ویژگی های مختلف فرهنگی و حتی فکری (این بخش فکری رو شما باید درباره اش صحبت کنی فیلسوف جان) و با وجود همه این اصولی که هر کدوم به شدت و تمام قد در مقابل ناراستی و دروغ، ریاکاری و خیانت، پلشتی و زشتی و مهم تر از همه روابط نامشروع (دارم از بعد دینی حرف می زنم) انسان های مسلمان جامعه ما رو منع کرده بازم فحشا اتفاق افتاده. مثل شرابخواری و منع شرب مسکر. که حتی در دربار صفویه ی شیعه هم به وفور وجود داشته و دین باز هم نتونسته جلوی شرابخواری اونا رو بگیره. دقت کن که دارم درمورد سلسله ای حرف می زنم که آیین تشیع رو در ایران رسمی کرد. پیش از اون ایران سنی مذهب بود.

    @سناتورتد
    من دلیل اینکه میگم سفسطه می کنی رو واست توضیح دادم. شما بیش از اینکه مستدل و مستند حرف بزنین داریم شهودی و براساس تجربه حرف می زنین. ضمناً دایره مفاهیم و مصادیق رو کاملا خلط کردین. این قسمت رو دچار حتما باید بفهمه منظور منو چون فلسفه خونده. ایهاالناس مفهوم با مصداق فرق داره. به خدا فرق داره. شما همیشه از مصادیق به مفاهیم می رسین. درحالیکه باید از مفهوم به مصداق رسید تا بشه چرایی و چگونگی رو زیر سوال برد. نه اینکه همش بحثای تکراری کنیم و بگیم ای وای ما ایرانیا اینجوری هستیم و اونجوری هستیم. 
    پاسخ:
    و منم گفتم حرفتو قبول ندارم خب :)) 
    من حرفم اینه ای ایها الناس اگه اسلامِ واقعی تو جامعه و کشور رواج داده بشه و همه بهش پایبند باشن دیگه شاهد این معضلات اجتماعی اونم با این حجم نمیشیم! اسلام واسه هر معضلی راهکار داره که اگه عمل بشه بهش معضلاتِ اجتماعی به حداقل میرسه! حرفِ من اینه که ما فقط ادعای مسلمونی داریم ولی درصد زیادی از اسلام رو بهش عمل نمیکنیم!
    در مورد فلسفه و اینا هم دچار بیاد خودش جواب بده :)) من بلد نیستم
  • دچــ ــــار
  • خب شاید به لحاظ توصیفی بشه گفت در هر جامعه ای یه حجمی از این روابط وجود داره اما معنیش این نیست که فحشا از پایه ها و ثابتات جامعه ایران بوده تا به امروز...

    پاسخ:
    الان این واسه پرستو خانمه دیگه
    شفاف سازی کن :))
    دوستی با نیت ازدواج رو حقیقتش من هم درک نمی‌کنم، یه جوریه :/
    پاسخ:
    والا من هم نیز :))
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • خب من که از اول گفتم مبانی و تعاریف مفاهیممون متفاوته پس بحثمون نتیجه نداره. 
    من کلا معتقدم اسلام راهکاری نداره. که اگه داشت وضع کشورهای مسلمون این نبود. 
    یه کشور مسلمون و پیشرفته بهم نشون بده. یه کشور مسلمون و بدون مشکل بهم نشون بده. 
    ما آدمها همین هستیم. به خدا هزار تا دین و مذهب هم جلومون رو نمیگیرن. ولش کن اصن. حرف نزنم بهتره. عقاید دینی مون متفاوته و این جنجالی میشه. 
    پاسخ:
    عجب :))) تقصیر اسلام چیه اکثر ابر قدرت های جهان مستکبر و استعمار گر و نامرد و بی دین هستن و به زورِ جنگ و اسلحه و تحریم و نیرنگ نابود کردن کشورهای اسلامی رو؟! شما که تاریخ خوندی باید بدونی چه بلاهایی سر مسلمون ها آوردن تو طول تاریخ که الآن خودشون پیشرفته شدن و ما اینجوری! شما که تاریخ خوندی باید بدونی که صدر اسلام و اواسطش و زمان جنگ های صلیبی اسلام چه شکوهی داشت. شما باید بدونی چی شد ک اینجوری شد! اسلام راهکار داره. خیلی هم داره. فقط چند نفر مدیر و رهبر میخواد تا مدیریت و رهبریِ اسلامی رو با کمکِ هم ایجاد کنن! خیلی جالبه ک تاریخ خوندی و از راهکار نداشتن اسلام حرف میزنی! تاریخ پره از ظلم و ستم هایی ک علیه اسلام و مسلمون ها شده! تاریخ پره از تفرقه افکنی و جنگ پردازی های غرب بین مسلمونا و اسلحه فروشی هاشون! تاریخ بدجوری داره داد میزنه امثال امریکا و انگلیس و... چجوری شد که اینطور گنده و ابر قدرت شدن! تاریخ پره از ضجه های سرخ پوست های اصیلِ امریکایی ک سلاخی شدن توسط امریکایی ها. پره از استعمار طلبی های انگلیس و پرتغال! تاریخ خیلی خوبه : ) و البته تلخ!
    بعدشم! الان به نظرت غرب هیچ مشکل و معضلی نداره؟! همه چی آرومه اونا چقدر خوشبختن؟! :)) 

    بله خب. گویا بی نتیجه س بحث : ) بازم ممنونم ازت
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • @دچار

    چرا نمیشه گفت. وقتی تا این حد رواج داره. وقتی همه چیز عادی شده؟ 
    موافقم و توضیح که میدمم از روی نظریه ای بیش نیست 



    بعد از امضا هر چیزی مثل قباله ی ازدواج طرفین موظف میشن کار هایی رو انجام بدن و بار مسئولیتی روشونِ و حتی فسخ اون ممکنه برای دو طرف هزینه های زیادی داشته باشه
    لازمه که تو طرف به یک دید کلی نسبت به هم دست پیدا کنند و یه شناخت از طرف مقابل داشته باشن حالا به استناد به حرف شما میتونم اینو بگم که بدوم وابستگی احساسی باشه چه بهتر 
    تا چند سال پیش که ازدواج ها سنتی بود خیلی امکان زیادی داشت یکی از طرفین آزار ببینه و امکان راه برگشتش هم خیلی کم بود و اون ممکنه یه زندگی تلخ رو تجربه کنه ولی الان که راه های بازگشت هموارتر شده ممکنه با این کار شروع بهتری هم شکل بگیره 

    پاسخ:
    ممنون بابت نظرت
    ولی من نگفتم که برن عقد کنن یا چیزی اتفاق بیفته ک! میگم یه مدت زیر نظرِ خانواده ها و توی چارچوبِ اصولی و معقول با هم بیشتر آشنا شن و شناختِ لازم و مقدماتی رو بدست بیارن. این آیا بد است؟!
    یه بار نوشتم شارژ گوشیم تموم شد خاموش شد همش پوکید..با اینکه خستم ولی ننویسم تو گلوم گیر میکنه
    اولش اینکه کی گفت همه ی روابط باید تماس فیزیکی داشته باشن اصن..اگه منظور شما از ازدواج سنتی اونیه که خانواده ی پسره از یه دختری خوششون میاد و گل و شیرینی و پسر شون با هماهنگی قبلی بر می دارن میرن خاستگاری و اولین دیدار دختر و پسر تو جلسه ی خاستگاریه یا کلا میخوان بعدش با روابط و معاشرت خانوادگی همو بشناسن که به شدت مخالفم...اولش اینه که اگه آقا پسر خودش دختره رو به خاطر تمام خوبی هایی که داره بخواد و بعد ازدواج اگه دعوا شون شد نگه تورو خاله و مادر و خواهرم انتخاب کردن و منم فقط تایید کردم...دومش اینکه به نظر من اگه دختر و پسر گرامی 3 4 بار قبل از ازدواج باهم ترن کافی شاپی جایی واقعا نمیشه خسیس بودن یا بودن و روابط اجتماعی و سطح فرهنگ طرف و تشخیص داد..اصن شاید از طرز غذا خوردن طرف خوشت نیاد یا شاید خیلی بچه ننست..یا شاید بی فرهنگ باشه،شاید خیلی خالی میبنده ..نمیگم هیچ مشکلی نباید وجود داشته همیشه یه چیزی وجود داره که باید تحمل بشه...ولی خیلی چیزا غیر قابل تحمل هستند،دقت کنید این چیزا خودشون دست به دست هم میدن و مشکلات و بوجود میارن و فقط مختص خود شخص هستند و ربطی به تربیت خانوادگی ندارن چون 50 درصد ذات خودش شخصه..با تحقیق کردن هم بدست نمباد...حداقل حداقلش 5 ماه لازمه البته با رعایت حجاب کامل..بعدش اینکه قرار نیست این روابط عشقولانه ی شدید  باشه که باید عاقلانه باشه هردوشونم اینو بدونن...با یکی دو ماه روابط خانوادگی هم نمیشه یه چیزایی رو فهمید لازمم کل نیس ایل و تبار با خبر باشن...همین دیگه
    پاسخ:
    خیلی سپاس :)) 

    خب اول اینکه خیلی خوب میشد یه نگاهی به نظرات مینداختی تا جوابتو میگرفتی! چون درموردش بحث شده! ولی عیبی نداره! من دوباره میگم نظرمو!
    الان شما با دوستی قبل ازدواج موافقی؟! اینو روشن نکردی دقیق!
    من حقایقِ جامعه رو گفتم خب! الان چند درصد این روابط توشون هم دیگر رو لمس نمیکنن؟! خداییش لمس که خوبه! خیلی کارای دیگه میکنن :)) 
    بعدش منظورِ من از سنتی اینی نیست که یهو برن تو سه چهار جلسه اوکی کنن بره پی کارش! منظورِ من اینه خانواده ها مطلع باشن و بدونن منِ نوعی با فلانی رابطه دارم و میخوایم با هم چند وقتی درمورد عقاید و سلایق و تفکراتمون حرف بزنیم! واسه این کار رضایت دو خانواده لازمه که پسر میتونه شماره ی پدرِ دختر خانم رو بگیره و بده پدر یا مادرش یه قرار شام یا چیزی بذارن تا اصلأ ببینن مسائلِ جزئی و مقدماتی رو با هم توافق دارن یا نه که اگه دارن تحتِ نظارتشون چند وقتی رو با هم حرف بزنن تا شناخت ب دست بیاد! بعدشم! من اون همه دلیل آوردم تو پست! خوندی اصلأ؟! من احتمالات رو گفتم که ممکنه چه اتفاقاتی بیفته و اکثر این روابط چه بلایی سرشون میاد! اون چیزی که شما میگی که چند ماه یا بیشتر لازمه واسه شناخت، اون زمان واسه دوره ی نامزدیه! من دارم قبلِ نامزدی و شناختِ.مقدماتی رو میگم که اگه تو یه سری مسائل اصلی مشکل نداشته باشن تو مسائل دیگه میتونن با هم کنار بیان و به تفاهم برسن! این کار هم کمتر از سه چهار ماه زمان میخواد. آمیب که نیستن. میفهمن تو این مدت بیسِ اخلاق و شخصیتشون بدردِ هم میخوره یا نه!
    ازدواج سنتی هم با توجه به شرایط الان بروز شده و خانواده ها به خوبی شرایط رو درک میکنن و دیگه اون شرایط سخت و خشک رو نداره. منعطف تر شدن خانواده ها و من مواردشو دیدم که نتایج خوبی داشته! 
    بعدشم! ازدواج سنتی هم یه توافق دو طرفه س! هیچ خانواده ای دخترشو ب راحتی به پسری نمیده که بخواد پسره منت بذاره سرِ طرف! کشک ک نیست! 
    من گفتم تو نظرات ک تو آشناییِ مقدماتی نباید احساسی و عشقولانه رفتار کرد تا نتیجه ی معقول و خوبی ب دست بیاد. 
    اگه نظراتو بخونی خیلی خوب میشه!
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • تاریخ ایران، جهان و اسلام پره از بی خردی. تاریخ اسلام تاریخ بی خردیه. 

    نه نمیگم اونا مشکل ندارن اما مسلما وضعشون از ما بهتره

    مرسی از پاسخت
    پاسخ:
    خا :)) هرچی شما بگی اصن :))

    ممنون که وارد بحث شدی
    (-: دوستی قبل از ازدواج کلمه قشنگی نیست چیزی که من میگم اشنایی قبل از ازدواج منظورمه که لازمه،،،چون دو روز دیگه که بفهمن به درد هم نمیخورن نگاهی که به دختر میشه خیلی بدتر و ازار دهنده تره،،،پس دوستی به قول شما قبل از ازدواج لازمه جهت اشنایی بعد هم دخترها هم در اون حد احمق نیستن که بخوان زودوابسته بشن، ولی واسه جلوگیری از هرنامردی از طرف پسر خانواده ها در جریان باشن بهتره به نظرم،،،در اصل دشواری ندارم باهاش اگه صرفا با شرایطی که گفتم باشه،قطعا ازدواج هم چیز الکی نیست کسی کهبخواد واسه اشنایی با کسی باشه تایید شده میشه از هرلحاض پس اونایی که شما گفتی اتفاق نمیوفته
    پاسخ:
    الان شما با پیشنهادِ من در آخرِ پست موافقید ینی؟! که با نظارت و اطلاع خانواده ها باشه؟!

    ولی خیلی از دوستی ها به قول خودشون با نیت ازدواجِ و خیلی اتفاقاتِ تلخ توشون میفته! نمیدونم چرا فکر میکنید وابسته نمیشن! متاسفانه خیلی راحت وابسته میشن تو این دوستی ها! اکثرأ هم دخترا! من دارم دوستی های ب نیت ازدواجو میگما! اون قضیه ی آخرِ پست فرق میکنه! اطلاع و نظارتِ خانواده ها و معقول عمل کردنِ طرفین اجازه ی وابستگی و خیانت و نامردی نمیده اکثرأ!
    ماشاءالله نظرات تموم نمیشن که ولی تا اونجایی که میتونستم خوندم،میدونید رسم و رسوم مناطق مختلف باهم فرق میکنه حالا اگه تو نامزدی عقد کنن بازم مشکلاتیی بوجود میاد ..من حرفی ندارم...چه سنتی چه غیر سنتی  هردوشون مورد احترامن
    پاسخ:
    :))
    بله! رسم ک رسوم متفاوته. ولی چیزی ک من میگم کلی و واسه همه ی این روابطه! 
    این مشکلات هم نسبیه! مطلق نیست ک : ) ولی اگه درست و اصولی پیش بره خیلی کم میشه.

    ممنون بابت نظراتت
    بله، اگه نظارت خانواده هاباشه واقعا مشکلی پیش نمیاد،خب چون دخترا واقعا اینقدرم احساسانی نیستن که بخواد احساسی درشون شکل بگیره واسه اشنایی چنزماهه، دختری که بخواد داخل سن۲۳،۲۴ ازدواج کنه (از نظر من همین۲۴هم زوده واسه ازدواج البته من چیزی که اغلبه رو گفتم)خیلی بالغ و عاقله دختر۱۴،۱۵ساله که نیست زود وابسته بشه،
    پاسخ:
    درسته
    موافقم باهات مستر تد.
    پاسخ:
    خیلی هم تشکر