چتر های باز
يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ب.ظ
چتر ها را نباید بست. هوای این شهر تمیز نیست. خیسِ باران که شوی، ایمانت سرما میخورد. بارشِ قطرات مسموم، مغزت را نشانه گرفته. زمین خیسِ شبهه های فکریست؛ حواست باشد لیز نخوری...
ابرها را باید کنار زد. چندیس در برابرِ خورشید جولان میدهند و این یعنی کمبودِ ویتامینِ حقیقت در مغزهای مان.
چشم ها را باید گشود..
زمانِ خواب تمام شده است...
وقتش رسیده صفِ متکا فروشی سوت و کور شود.. رستوران ها ورشکسته شوند...
وقتش رسیده کتاب فروشی پاتوقِ قرارهای مان شود.. محل عاشق شدنمان شود... آلارمِ بیدار شدنمان شود...
پاهایت را گرم کن...
قدم هایت را محکم تر...
دستانت را بزرگ و نگاهت را وسیع...
خورشید در انتظارِ ماست و حقیقت در بین تفاوتِ نگاه های مان خاک میخورد.
- ۹۵/۱۲/۰۱