میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر... عکسنوشت: آره رفیق.
یاد دوران مدرسه افتادم اون موقع با یه بنده خدایی دوست بودم یکسال بزرگتر از من بود بعد درس خون هااا میگفت ایام امتحانات فقط روزی نیم ساعت صحبت کنیم و اونم دو تا یه ربع :)) یه ربع صبح که انرژی بدیم به هم یه ربع شب که راحت بخوابیم :)) اون سال سر رقابت با اون معدل هر دوی ما 20 شد :))