Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

تشبیه!

سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۴۵ ب.ظ

اول که سلام! چون سلامتی میاره و اینا!

در ادامه یه درخواست دارم ازتون.

طبیعیه که هر بلاگری دوست داره نظره خواننده هاشو درمورد وبلاگش بدونه. حالا به هرشکل و طریقی! 

منم از این قاعده مستثنا نیستم! بخاطر همین ازتون میخوام فضا و حال و هوای وبلاگم رو به یه چیزی تشبیه کنید. حالا هرچیزی! لزومی نداره خوب باشه. میتونه یه چیزه بد باشه و نشون دهنده ی انتقادتون یا نظرتون باشه.

حالا این چیز میتونه یه شئ یا حیوان یا مکان و یا هرچیز دیگه ای باشه. فقط اگه چیزی گفتین لطف کنین دلیلشو هم بگید.

سخت هم نگیرید. دو سه خط فوقش! 

با تشکرات و ممنونات و مک دونالد ;)

+ موقت احتمالا

  • ۹۵/۱۰/۰۷
  • Neo Ted

نظرات (۹۸)

وبتون مثل لیمو شیرینه(-:
اولش شیرینه(بیشتر پست هاتون منظورمه که جنبه طنز دارن)یکم میگذره دنبال کننده میشیم کم کم تلخیش هم میاد زیر زبونت(پست هایی که ناراجت کننده هستن یا انتقادی)
پاسخ:
چقدر باحال بود این تشبیه :))
خیلی ممنون
وبتون مثل یه کافه میمونه...
آروم... با فضایی پر حس خوب...
که صاحب کافه یه آدمیه که همیشه صورتش پوشیده ست... مثل ذهنش!
ولی مهربون و خوش برخورده!
طوری که حتی اگه به شدت عصبانی باشی و حرفی بزنی که نباید... اونقدر مهربانانه رفتار میکنه که شرمنده میشی! :)
پاسخ:
واقعا آدم میمونه چی بگه در برابر اینجور تشبیهات :)) خیلی جالب تشبیه کردین. خیلی هم ممنون بابت نظر لطفتون.
شما لطف دارید به وبلاگ و صاحبش. 
دو تا تشبیه خیلی جالب تا حالا : ))
شبیه خونه تیمی هایی که همه تلاش میکنن با شادی روحیشون و حفط کنن ولی هنوز اون استرس و غمِ هست 

رنگ سبز خیلی تو وبلاگت میدرخشه و یه جا شنیدم که اونایی که سبز همیشه جزو انتخاب های اصلیشونه مرز خیر و شر و خوب میشناسن ..... 
پاسخ:
خونه تیمی عالی بود :))))
خیلی باحال گفتی ;))

تفسیرت از رنگ سبز رو دوست داشتم. خیلی ممنونم ازت.
شبیه آلیس در سرزمین عجایب
از این منظر که چیز ها و کس های توی وبلاگ همون چیز ها و کس های بیرون وبلاگ نیستند :/

پاسخ:
میشه بیشتر توضیح بدی؟
  • پرتقالِ دیوانه
  • شبیه بنرهایی که شهرداری وصل میکنه به گوشه و کنار شهر
    میخونیشو میری
    بعضی وقتا ذهنتو درگیر میکنه و بهش فکر میکنی
    بعضی وقتا میخندونتت
    ولی آخرش دردی رو از جامعه دوا نمیکنه
    پاسخ:
    اوهوم! جالب بود!
    ممنون بابت نظرت!
    ولی خب اون بنر ها رو هم اگه کسی باشه که بهشون عمل کنه قطعا تأثیر گذارن بعضیاشون ;)
    تد! وبت مثل خودت گله؛ عمر جفتتون مثل گل نباشه!
    پاسخ:
    لطف داری میرزا جان.
    ممنونم.
    شبیه بام تهران
    خستت میکنه تا بیای برسی اون بالا
    ولی ارزش منظره ای که میبینیو داره
    البته اگه هوا تمیز باشه
    که کن پیش میاد
    :|
    پاسخ:
    هوووم ;)) چه باحال بود.
    ولی جا داشت بیشتر بشکافیشا :)) 
    خیلی ممنونم ازت.
    حالا چرا ناشناس؟!
    شایدم مثه پلی لیستِ گوشیم که پر از آهنگای چاوشیه
    همش به دل میشینه
    ولی غم داره
    گاها هم یهو یه آهنگ شاد میاد خرسندت میکنه :دی

    + خلاصه راضیم ازت :دی
    پاسخ:
    ای جااااانم به محسن :)) با این تشبیه دیگه در پوست خودم نگنجیدم ;)))
    خیلی ممنون ;) باحال بود بازم.
    + لطف داری!
  • پرتقالِ دیوانه
  • عه وا ://///
    آقا اون دو تا ناشناسا من بودم :/
    بسکه همه پست ناشناس نظر بدین گذاشتن دستم عادت کرده :دی

    پاسخ:
    :||||
    جا داشت یچی بگم. :)) ولی نمیگم :))
    خوندن وبتون مثه آلبوم دیدن میمونه...
    پر از حس خوبه مثه دیدنه عکسای قدیمی...
    ورق زدن هر صفحه اش کلی هیجان انگیزه...
    و موقع دیدن عکساش یه لبخند الکی همش رو لباته...
    در عین حال...
    آدم میدونه موقع دیدن آلبوم هر آن ممکنه برسه به عکس اونایی که الان نیستن...میدونه قراره تلنگر بخوره...
    اما همچنان  به ورق زدنش ادامه میده...با هیجان:)

    پاسخ:
    آلبوم : )) 
    چقدر قشنگ و خوب.
    چقدر لطف دارید به وبلاگ و بنده. خیلی ممنون که میخونید.

  • پرتقالِ دیوانه
  • گفتم جامعه
    خیلیییی کم پیش میاد کسی بشینه اونقدر فکر کنه روی اون بنر ها که تغییری بوجود بیاره تو زندگیش
    وگرنه آره استثنا هست
    پاسخ:
    بالاخره استثنا همه جا هست! حتی همینجا!
  • پرتقالِ دیوانه
  • ببین تد الان من رو فاز متن ادبی نوشتنم:/ میتونم تا صبح وبلاگتو به هر چیزی که تصور کنی تشبیه کنم :دی
    پاسخ:
    من ک از خدامه ;))) واسه خودتم تمرین خوبیه ;))
  • پرتقالِ دیوانه
  • یا مثه بوی عودی که مامانم الان روشن کرده
    بوش خوبه
    ولی سرتو درد میاره 
    پاسخ:
    باحاله ها ;))
    سردردش واسه چیه اونوقت؟؟
  • پرتقالِ دیوانه
  • یا شبیهِ چایی
    بهش معتادی ولی همیشه نمیتونی ازش لذت ببری
    پاسخ:
    عاشق چایی ام من :))
    ینی خوشم میاد تو همه ش یه تیکه انداختیا :))) خوشم اومد راستش.
    ممنون.
  • پرتقالِ دیوانه
  • بازم دارما ولی دیگه میترسم فحشم بدی :دی
    تا تشبیهاتی دیگر خدا یار و نگهدارت :)
    پاسخ:
    تعارف نکن :)) من که بدم نمیاد. جالبه واسم بیشتر.
  • نَـــنِــه قَمَـــــر
  • پرتقال عزیزم یه نفسی بکش :|
    اون وسط مسطا یه تقلبیم به من برسون :|

    تشبیهاتی به ذهنم میاد که میترسم بگم :|||
    پاسخ:
    پرتقالا ک ریه ندارن بخوان نفس بکشن ننه :))
    اون یه سره میتونه فک بزنه ;)))

    بگو ننه! هرچی دلت میخواد :))
  • پرتقالِ دیوانه
  • عه خوشحالم چاوشی دوس داری :)
    پاسخ:
    دوس دارم؟؟!! عاشقشم پرتقالِ حسابی!
  • پرتقالِ دیوانه
  • نه ننه نترس بگو :دی
    تد مهربونه :دی
    اوضاع قرصایه ما رو هم میدونه :دی
    پاسخ:
    ساعت قرصام نرسیده هنوز ;))) 
    راحت باشین فعلا :))
  • پرتقالِ دیوانه
  • وقتی همش یه بویی توی مخ آدم باشه سر آدم درد میگیره
    پاسخ:
    ینی نقدت اینه یکنواخته وبلاگ؟
  • پرتقالِ دیوانه
  • هاااا خوووبهههه منم عاشقشم :)))
    یه نوار مامانم داره از هشت سالگیم. دارم یه آهنگاشو میخونم صدامو ضبط کرده
    یعنی میخوام بگم از بچگی دلم دستش بوده :دی
    تیکه ها واسه اینه که غرور نگیرتت:دییییی
    ریه رو خوب اومدی:دی
    پاسخ:
    استثنائأ تو چاووشی باهات موافقم و درست زدی :)))
    ممنون ک به فکر غرور و تکبرمی :)))
    قابل نداشت
    وبلاگت دنیای جدایی از بقیه ی وبلاگهاست
    یه تد خاص، منظورم این نیست ک خوبه یا بده ولی متفاوته
    حتی ادما هم عوض میشن، کامنتای کاربرا تو وبلاگت با بقیه جاها فرق می کنه 
    پاسخ:
    اهان
    گرفتم
    خیلی جالب بود نظرت
    بهش فکر میکنم!
  • پرتقالِ دیوانه
  • آره ببین در عین اینکه خوب مینویسی و آدم لذت میبره ولی بعضی وقتا دیگه تکراری میشه فاز پستا
    ای بابا قرار نبود جدی بشه -_- :دی
    پاسخ:
    جدی؟!
    ولی خودم اینجوری حس نمیکنم :)) میشه چند تا پستِ هم فاز بگی از وبم؟
  • دخترِ انار :)
  • پرتقال بقدر همه ما نظر داد و توصیف کرد ما جاش استراحت میکنیم :))
    پاسخ:
    _         _
      
             _

    منتظرم :|
    پرتقال نظرات وبلاگشو بسته دلش پره
    اینجا خودشو خالی میکنم :/
    پاسخ:
    از قضا پرتقالا دلم ندارن :))) کلا هیچی ندارن :)) بذار خالی شه طفلک ;))
    گناه داره ;))
    یه پرتقالِ روانی ک بیشتر نداریم :))
  • پرتقالِ دیوانه
  • گفتم همه تعریف میکنن من انتقاد سازنده کنم در عین تعریف :دی
    تو تشبیهی واسه وب من نداری؟
    پاسخ:
    کار خوبی کردی بابا :))
    ترجیح میدم تو وب خودت بگمش :))

    در ادامه کامنت آقا متین باید بگم که...
    فکر نکنم آدما اینجا عوض بشن!
    من فکر میکنم آدما اینجا خودشون میشن!
    به این موضوع خیلی دقت کردم...
    اینجا آدما اون چیزی میشن که هیچ وقت و هیچ جای دیگه رو نمی کنن!


    پاسخ:
    من همچنان دارم کامنت ها رو تحلیل میکنم.
    واقعا جای فکر دارن واسم.
  • پرتقالِ دیوانه
  • @دختر انار
    اصن من متعلق به شمام :دی
    @متین
    بابا بیخیال متین -_-
    الان صلاح دیدم بسته باشه نظرام
    خیلیا فکر میکنن موظفن به نظر دادن
    بعد یه جوری نظر میدن آدم نمیدونه چی جواب بده
    هی باید فکر کنم یه جوابی بدم که لبخند نباشه
    چون اونطوری هم ناراحت میشن
    بی جواب هم بذارم نظرارو هم که همین تد اعتراض میکنه :دی
    حق بده دیگه
    الانم که میخوام رگباری پست بذارم واقعا بهتره بسته باشه نظرا
    پاسخ:
    تو شبِ روشن تو وبلاگ خوده آدم زیر پستِ خودش به خودش تیکه میندازن ://
    :))))
    این عدالت است؟؟ :))
    در جواب نسیم: نمیدونم! شاید شما درست میگی! ولی نکته جالبی بود!
    در جواب پرتقال: اونایی ک نظر میدن ک عریضه خالی نباشه منتظر جواب نیستن، اونایی ک مثل تد منتظر جوابن، کامنتی ک جوابش :) باشه نمیزارن
    پاسخ:
    درود ب شرفت ;))
  • پرتقالِ دیوانه
  • تد! چاوشی با یک واو :))) تولدش که بود عکس شناسنامشو گذاشت و زیرش نوشت چاوشی با یک واو :)))
    پاسخ:
    عجب :))
    من خودم اینجا هر چی که توی ذهنم میگذره میگم... چون پست ها به روحیاتم و درگیری های ذهنیم بدجور سازگاره!

    و به بقیه هم دقت کردم... کسانی که توی وب هاشون گنگ و مبهمن اینجا راحت مینویسن... از هر چیزی که توی ذهنشون میگذره...

    دلیلش هم برخورد خوب جناب تِد با بلاگرهاست... و اهمیت دادن به نظرات...
    پاسخ:
    من سکوت میکنم دیگه :)) تشکر فقط! هرچی بوده وظیفه بوده. 
    یه نیمکت چوبی، کنار یه خیابون شلوغ!!!
    پاسخ:
    جالب بود. ولی دلیلش؟!
  • پرتقالِ دیوانه
  • خوبه برم پشت سرت تیکه بندازم؟
    بده فکرتم ناراحت نشی؟
    تو این دور و زمونه کی دیگه قدر پرتقالا رو میدونه ؟ 
    هعی -_-

    :)))
    پاسخ:
    نه نه!! همیشه بیا همینجا تو وب خودم بهم تیکه بنداز :))
    اصن من معذرت میخوام :))
    هععییی! همه میرن سان استار هاتونو میخرن میخورن :)) اونم واسه جایزه ش! نه خودتون :))
    واقعا جای گریه و مویه داره ;))
    بجای "به" باید مینوشتم "با" :|
    همیشه از زبان فارسی متنفر بودم...
    پاسخ:
    توهین به زبان فارسی رو برنمیتابم 
    _          _

             _

    :))
    با این جواب نسیم الآن تد چار جفت بال دراورده :/
    + الآن پرتقال با کی بود؟
    ++ الآن فصل پرتقاله، ارزونه، تقصیر ما چیه؟ :|

    پاسخ:
    واقعا خوشحال میشم خب :)) کتمان کنم؟؟ 
    + نمیدانم :)
    از زبان فارسی متنفری؟ :|
    پاسخ:
    جا نداره بزنم فیلترشون کنم؟؟
    اهل تعارف و این چیزا نیستم...
    هر چی گفتم واقعیت بود!

    وظیفه که نیست... ادب رو میرسونه :|
    پاسخ:
    سپاسگزارم!
    متنفرم :|
    چطور؟!
    پاسخ:
    _      _

            _

    تو اون کامنتم تو سه جمله، سه تا الآن اوردم
    الآن «الآن» تکیه کلامم محسوب میشه؟
    پاسخ:
    احتمالش هست!
    متنفرم چون همیشه 19.75 میشدم! 20 نمیشد :|
    پاسخ:
    دلیلو :)))
    پس چ زبانی دوست داری؟ :/
    پاسخ:
    چت نکن عاقا ;)) چت نکن :))
    دلیل تنفر رو که گفتم...

    وگرنه زبان فارسی که عشقه... تا قبل از کنکور همیشه مینوشتم... متن... داستان... حتی یکیش چاپ هم شد!
    پاسخ:
    ملتفت شدیم رفت :))
    اها! پس این اتیشا از گور کنکور بلند میشه 
    #اوف_بر_کنکور :|
    همیشه گفتم...
    مرگ بر دو چیز!
    1- کنکور
    2- داعش
    پاسخ:
    عالی گفتین :)))
    من چت دوس
    تو وبلاگم نوشتم! شما ک مارو دنبال نداری مطالبمونو بخونی :/
    پاسخ:
    خبه حالا :/
    تیکه ننداز :/ :))
  • پرتقالِ دیوانه
  • شاعر در جواب (همه میرن سان استار هاتونو میخرن میخورن :)) اونم واسه جایزه ش! نه خودتون :)))( الآن فصل پرتقاله، ارزونه، تقصیر ما چیه؟ :|) میفرماید که :

    روزی که نماند دگری بر سر کویت
    دانی که ز اغیار(شما بخونید بقیه پرتقالا) وفادار ترم من

    پاسخ:
    مرسی محسن :)))

    الان دلیلم مشکلی داشت؟! :-/
    پاسخ:
    نه بابا
    عالی بود :))
    پرتقال وفادار O_o
    الآن شما بر سر کوی مایی؟ خوش ب حالمون پ >^_^<
    پاسخ:
    دهانت :)))
  • پرتقالِ دیوانه
  • آقا اصلِ موضوع پست تد به فنا رفت حرف نزنیم دیگه -_- تد خواستی میتونی پاک کنی کامنتا منو ها
    پاسخ:
    ممنون بابت این فهم :)))
    پاک نمیکنم ک خاطره شه.
    راست میگه ها :/
    پرتقال ب نظرت باید چیکار کنیم همچین چیزی تکرار نشه؟ خخخخخ!!! :دیی
    + یادم رفت برا تبلیغ عذرخواهی کنم، تد خان (جان) ببخشید :دیی
    پاسخ:
    خیالت تخت
    عدم نمایش زدم معذب نباشی :)))
  • دخترِ انار :)
  • خا حالا پوکر نشید، با اونکی پوکر تو وبتون اشتباه میگیرنتون :))

    وبلاگتون شبیه یه کلبه آروم و پر از پیچکای سبز وسط یه شهر پیشرفتس. کلبه ای که وسط کلی برج سعی میکنه از صمیمیت و سادگی حرف بزنه، کنار آهن و میلگرد ها خاطرات طبیعت رو به یاد مردم بیاره. که تو روز های هشدار آلودگی هوا از همبستگی و رفاقت با جهان هستی بگه و خب هم من هم شما میدونید کاری که پیش گرفته مشخصا کار خیلی سختیه. نشدنی نیست ولی سخته. امیدوارم پیروز رقابت باشه :)
    پاسخ:
    چشم :)) شما اذیت کردین دیگه :))

    چقدر خوبن این تشبیهات :)) با همه ی این تشبیهاتی ک گفتین و گفتن لذت بردم و ممنونم : )
    هیچ وقت فراموش نمیشن!
    بله... تشبیه جالبیه :))
    اصلا انار جانمان استاد ادبیاته برا خودش :))
    دقیقا همینه...
    یه جورایی مثل قایقی که خلاف جهت آب حرکت میکنه... درصورتی که آب جهت اشتباهی رو در پیش گرفته! میرسه به لجنزار!
    پاسخ:
    حالا تعریف میکنین ازشون مغرور میشن دیگه تحویلمون نمیگیرن :))))

    ما رو که تحویل نمیگیره این دوست قدیمی!
    پاسخ:
    اصن خاصیتشونه ها ;))) 
    انسانِ تفلونی هستن(غیبتِ مجازی) ;)))

    :)))
    شما یه وقت تفلون نشین...
    پاسخ:
    من از این دیگ قدیمی هام :)) از اون سیاها :))
    من از دیشب تصمیم گرفتم تفلون باشم :|
    با دیدن یعضی رفتار های مجازی...
    فقط وب شما رو دنبال میکنه با یکی دو تا وب دیگه...
    پاسخ:
    اوهوم! با همه که نباس یجور رفتار کرد. با بعضیا باید تفلون بود اصن!
    من شوخی کردم در رابطه با انار خاتون :) ایشون استاد ما هستن!
    کامنت قبلم چقدر غلط داشت :|
    بعضی
    میکنم
    2 تا غلط! -_-
    پاسخ:
    :))
    از اون دیگ ها... یادمه... مادربزرگم نذری درست میکرد توشون :)
    پاسخ:
    :))
    با خیلیا باید تفلون بود :|

    بله انار جانم که یدونه ست... :)
    پاسخ:
    دقیقا!
    باز تعریف :/ :))
  • آندرومدا :)
  • خلوت و سفید و سبز... از رنگ و ایناش خوشم نمیاد حقیقتا... چون وقتی میام‌پایینش و شلوغی خطوط رو میبینم اعصابم خورد میشه -.-‌ اما در اصل و مهمترینش از خوندن قلمتون لذت میبرم =) 
    پاسخ:
    عه؟! چرااا؟ :))
    ممنونم.
    ولی تشبیه نکردین ک
    فکر کنم یه اشتباهی پیش اومد... بجای میکنه بذارید میکنم!
    من چکارم که بخوام راجع به تعداد وب هایی که انار جانم دنبال میکنه اظهار نظر کنم... اشتباه خوندید جمله منو...
    پاسخ:
    کی؟؟ شیب؟؟ بام؟
  • دخترِ انار :)
  • چشمم روشن پشت سر من غیبت میکنید؟:))
    خدا خیرتون بده خیر از جونیتون ببینید بازم غیبت کنید لطفا. هرچه بیشتر بهتر اصلا این بار گناهانم عجیب سبک شد :)))


    خا نسیم جان من الان با گوشی نمیتونم وب شمارو دنبال کنم برام دشواره. منتظرم به سیستم برسم قسمت دنبال وبتو فعال کنم بعد نوتیف پستات میاد تو مدیریتم و من هم با افتخار میام وبلاگت و میخونم پست های خوبتو :)
    این قضیه چنتا وبلاگ خاصم که گفتی واقعا حقیقت داره نمیدونم متاسفانه یا خوشبختان.

    مستر کیانمون اینا شمام برید حالشو ببرید با این تشبیهی که براتون نوشتم :دی تا سال دیگه نوبت کامنت وبلاگتون سوخت اصلا بخاطر پتانسیل بالای این کامنت :))
    اگر هیچ وقت فراموش نشن خیلی خوبه :)
    پاسخ:
    حالا نیگاها :| من به اندازه کافی گناه دارم خودم :/ شیکر خوردم اصن :(
    :))))

    اصن تحت تأثیر کامنتم هنوز :)))
    نمیشن!
    اسفنجی پر اب که هرچی فشارش میدیم ابش تموم نمیشه
    دلیل: اگه پستاتونو دو-سه بار وهرچی بیشتر بخونیم به اندازه دفعه اول قشنگه:)))
    پاسخ:
    اووپس : )) 
    چقدر لطف دارید شما! ممنون واقعا. قشنگ میخونید یحتمل :))
    اشتباه شده انار جان... من خودم رو گفتم... خودم فقط اینجا و چندتا وب دیگه رو دنبال میکنم...
    بابا تو دوست قدیمی منی... شوخی بود همش...
    پاسخ:
    صلوات ختم بشه جمیعا :)))
  • دخترِ انار :)
  • میدونم بابا این آقای تدم در جریانن من چقدر انسان شوخی پذیری هستم :دی پس خودشو ناراحت نکن اصلا نسیم جان :)
    منم کلا یه پنج تا وب بیشتر نمیرم :))
    پاسخ:
    خیلی!! :))
    خیلی هم خوب انار جان :))
    بله جناب تِد...
    ما از تابستون دوستیم... اون موقع وب شما نبود... :)
    پاسخ:
    دوستیتون مستدام!
  • دخترِ انار :)
  • آقا خا اینقد شکر نخورید پس فردا قند میگیرید میمونید رو دست رویا بعد میاید پیش من، من نمیتونم وساطتون رو بکنم پیشش ها :)))
    تَتِ تثیر (با لحن ارسطو بخونید :)) ) بودنتون مستدام  :دی
    پاسخ:
    :))))) این سو استفاده از شیکرخواریمو یادم نمیره ;))
    خاندیم :))
  • پرتقالِ دیوانه
  • میشه من عینا پستت رو کاپی کنم تو وبلاگم؟:دی

    پاسخ:
    به قول خودت با قید منبع لا مشکل ;)) 

    من چجوری اخه یه وبلاگ به جونور یا چیزه دیگه ای تشبیه کنم؟!:/چراسوال سخت میپرسین؟!یعنی چی؟!میرم فکر میکنم صبح میام:/
    پاسخ:
    حالا اونا مثال بودن :/ فقط بلدین فضای اینستا رو خز کنین؟؟ ;)))
    کلا صبح سلول های خاکستریتون بهتر کار میکننا :))
  • دخترِ انار :)
  • سوءِ استفاده؟ (بی زحمت رو کلمه سوء تکیه داشته باشید زمان خوندن :)) ) استفاده به این مفیدی کردم ازش والا :)) مارو باش نگران آینده شماییم که به خطرنیوفته و مفت و مجانی میایم متذکر میشیم همه اسرار رو اصلا دیگه خطرات رو بهتون هشدار نمیدم والا :))
    بعدشم اینستا خودش خز شده خودکار نیاز نیست کسی خزش کنه بجه نردمو متهم نکنید :دی))
    پاسخ:
    شما لطف کنید استفاده مفید نکنید اصن :))) 
    نه پس(تأکید روی پس) بیاید پول هم بگیرین :/ تعهد کاری چی میشه پس؟؟ هان؟؟ شرم بر شما جامعه ی مادی گرا :)))
    با حضور ایشون موجِ جدیدی از خزیت وارد اینستا شد اصن :)))
    اشتباهات تایپیتون هم لحاظ شد :))
  • نَـــنِــه قَمَـــــر
  • 70 تا واقعا؟ :|
    تففف :|
    پاسخ:
    همیجور لطف میکنن دوستان :)) دورِ همیه :))
    شما چیزی نگفتیا ننه!
  • زهرا هستم
  • بخاطر تد میام اینجا 
    پاسخ:
    فقط؟!
    تشبیه نمیکنید عایا؟!
  • عاشق بارون ...
  • نمی‌دونم چرا ولی به نظرم شما و آقای محمد حسین(وبلاگ من نه آنم که تو می پنداری...) شبیه همین یکم. :| چرا هم گفتم که نمی‌دونم.
    پاسخ:
    آدرس وبشون؟
    تشبیه کردین الان؟ ;))

  • دخترِ انار :)
  • خا دیگه استفاده مفید نمیکنم :))
    اصلا من گفته بودم کامنتای شما بعد اون تشبیهم تا یک سال سوخته چرا باز دارم کامنت میذارم براتون؟
    خدافظ تا هفت دی سال بعد (ایموجی از اون دستایی که نشان خداحافظیه)
    پاسخ:
    :)))) شوخی میکنما! اقدام ب رگ زنی نکنین باز :)) 
    نحححح!
    نمیشه تشبیه نباشه؟چون فکر نکنم این تشبیه بشه!
    فضاش سرده!
    دلیلشم بخاطر نوشته هاشه که سرده!مث همون ساندارک که از تاریکیِ یا پستایی که انتقادین و...
    پاسخ:
    فقط تشبیه!
    :// خب پاییز!
    شاید هوا سرد باشه ولی قشنگیای خودشو داره!
    پاسخ:
    حالا شد!
    ممنون بابت نظرتون.
    فضای وبلاگت خوبه! خیلی هم خوبه ((: 
    تشبیه میشه مثلا به ، سبز :/ نمیدونم چرا سبز ، ولی حس سبز داد 
    پاسخ:
    خیلی ممنونم :)
    سبز قشنگه!
  • دخترِ انار :)
  • نکنم باز؟ چند بار اقدام کردم مگه؟ :))
    میدونم. منم شوخی میکنم و شما میدونید :)

    پاسخ:
    همون هشت بار قبلی :)))
    ممنون (:
  • دخترِ انار :)
  • نچ نچ نچ خودتون با زبون خودتون اونم در ملاء عام اعلام کردید که هشت بار دیگم غیر این بار منو اذیت کرده بودید و باعث شدید من به چنین کار وحشتناکی روی بیارم :))
    وای بر شما :دی

    خواهش میکنم :)
    پاسخ:
    همانا روانشناسان قشر مناسبی برای کل کل کردن نیستن
    ( مفاتیح التدیان- بابِِ گریزلیان-صفحه 133-خط 8)
    :))))
  • ف.ع ‏ ‏‏ ‏
  • وبلاگتون مثل یه ادمیه که خودش نمیره سمت ادما برای ایجاد رابطه اما اگر کسی به سمتش بیاد با روی باز پذیراشه و گرمه
    پاسخ:
    دیدِ نو و قشنگی بود : ) 
    خیلی ممنونم.
  • دخترِ انار :)
  • همانا خداوند عالمیان شاهد و ناظر است که من پونصد بار گفتم و این بار برای پونصد و یکمین بار باز میگم من روانشناس نیستم :)

    پاسخ:
    چرا انکار؟؟ تا کی؟؟؟ هان؟!! تا کی پیچوندگی؟؟ :))
    اتفاقا اومدم بگم خزه!گفتم نه گناه دارین..اصلاح نمیشین که:|
    ببینید بزارید رک باهاتون حرف اینجا شبیهه.......
    وبلاگه!!
    نه انصافا توقع دارین شبیه چیزه دیگه ای باشه؟!!!

    ولی خب وبلاگیه که وقتی ستارش روشن میشینه جزء اولین وبلاگایی که بازش میکنم تا پستشو بخونم:)
    پاسخ:
    همین هفته پیش اصلاح کردم :/ :))
    حالا یه تشبیه خواستین کنینا :/ 

    سپاسم!

    مثه یه رستوران که مشتری همیشگیش هستی و هر وقت بری اون یه غذا یه جدید به منو اضافه کرده و پیشنهاد میده بهت که اونو امتحان کنی و تو بر حسب اعتماد قبول میکنی

    یه وقتایی بدجور این غدای جدید دلچسبه

    یه وقتایی هم به مذاقت خوش نمیاد ولی بازم برمیگردی به رستوران!

    چون بازم خوشمزست:)

    پاسخ:
    رستوران : )) چه باحال :)
    خیلی ممنون بابت این تشبیه قشنگ.
  • حسین مداحی
  • من میگم وبت شبیه یک کتابخونه است و تو کتابدار هستی. بعضی وقتها روی یک تخته ای توی کتابخونه، یک بحثی رو مطرح میکنی و هرکسی که سوالی داشت در مورد اون بحث یا مخالف بود، میای و جوابش رو از توی کتاب ها میدی.
    اکثرا پشت حرف هات علم خوابیده.
    پاسخ:
    دمت گرم داداش! لطف داری :))
    چون تازه اومدم و تازه دنبال میکنم نمیدونم :/
    پس چرا نظر دادم خب؟؟ چ کاری بود؟؟
    پاسخ:
    حق دارید :))
    عیبی نداره ک
    ::مصداق بارز خود توالته .
    ::و طرفدارانی که دارید طبیعیه . 
    :: ملت ما اگر چشم داشتند وضع ما الان اینی که هست نبود . 
    پاسخ:
    درمورد وبلاگم حرفی ندارم بگم؛ نظر شخصیته و مربوط به خودم و وبم! ولی اینکه به خواننده های وبم توهین کردی رو نمیتونم ندید بگیرم و این توهینتو  نشانه ی بیشعوری و حماقت و بی تربیتیت میدونم! تا وقتی هم که امثالِ ترسوهایی مثل تو باشن، وضع همینه! 
    باعث افتخاره امثال تو بیان اینجا رو به توالت تشبیه کنن و به خواننده هاش توهین کنن؛ چون از مغزهای توالتی فقط محتوای توالته که ترشح میشه!
    موفق و باحال باشی ;)

    سلام.

    هووم!

    عکست که منو یاد پدرخوانده میندازه
    همچی یاد یه فضای دیکتاتوری و تک روی میوفتم!
    نقاشیای داداشتم که هنوز ندیدم ولی فک کنم هرچی باشه از فیلمای اصغر فرهادی بهتره!

    "یه هووووووم غلیظ تر"
    هنوز باید خوانش میکردمت و لی خوب... حسش نبود
    در کل پسندیدیم!
    پاسخ:
    سلام
    پدرخوانده[تفکر]
    خیلی بهتره :))

    دیکتاتوری؟! باحال بود! :)) ولی چرا؟!

    سپاس :)
    دیکتاتوری...
    به خاطره اون دستاش که به جناحین باز شدن
    مثله این میمونه که نوچه هاش براش دو تا فراری رو اورده باشن و اونوخ پدر خوانده خیلی خون سرد درست چند لحظه قبل از اینکه بندازتشون جلوی خوکا تا جسدشونو بخورن، داره ازشون دعوت میکنه از موزه نقاشی های لوکس روی دیوار دیدن کنن!
    و البته نگاش اصلا خود مافیای ایتالیاس:)
    پاسخ:
    اوووپپسس :)) چه تفسیری!

    ولی شما تصویر رو تشبیه کردین! قرار بود فضای وبلاگ.تشبیه بشه : ))
    خوب اونم جزوی از فضاست قطعا
    و در ثانی
    اون هوووووم غلیظ !
    پاسخ:
    درسته! ولی اون حاشیه س خب!
    متن رو حواشی میسازن!
    پاسخ:
    ولی حواشی هیچ وقت متن نمیشن! متن یه چیزه دیگه س!
    نشد دیگه!
    حال و هوای اطراف یک نفر رو هم باید بررسی کرد چه برسه به حواشی
    تجربه نشون داده همین حواشی از متن حتی بیشتر برای شناخت کمک میکنن
    البته یه کم ممکنه گنگ باشن اما حرفشونو میزنن اگه گوشت تیز باشه!
    پاسخ:
    قبوله! ولی متن در هرصورت در اولویته واسم :)
  • پسته خانوم
  • مثل کتابخونه،
    از همونایی که قدیمیه، توی خیابون انقلاب، یه عالمه کتاب کاهی که می ارزد به این کتاب های ترگل ورگل!
    هر کسی اجازه داره با هر عقایدی بیاد و چرخ بزنه و چشم هاش پر شه از این همه نوشته،
    بین کتاب ها هم مطمئنا آثاری هست که تموم وجود آدمو پر از اکلیل ریز میکنه،جوری که از ادم سر ریز شه...
    :)
    من یکی از بهترین حس ها رو توی کتابفروشی ها دارم...
    پاسخ:
    فکر کنم دومین نفری بودین ک گفتین کتابخونه :)) و خیلی خوشحالم بابت این تشبیه.
    خیلی تشبیه قشنگی کردین و خیلی هم ممنونم ازتون : ))

  • پسته خانوم
  • و مثل خرازی های بزرگ،توی بازار تهران
    یه عالمه کاموای رنگی و منجوق های ریزه میزه
    خوبیه اینجا اینه که بر عکس خرازیای توی بازار میتونم دستمو بزارم روی شیشه ویترین و با حوصله نگاه کنم،به هر حال بقیه خرازیها مثل اینجا نه حوصله دارن و نه اجازه میدن کسی بیشتر چند دقیقه وایسه برای نگاه کردن، حسرت یه دل سیر  به دل آدم میمونه...
    ولی اینجا اینجوری نیست...
    :)
    پاسخ:
    خیلی جالب و باحال بود : ))) خیلی تشکر! لطف دارید به وبلاگ و بنده :))
    ممنونم بازم ;))
  • پسته خانوم
  • خوش به حالتون، 
    تعداد نظراتتون رو که دیدم یه مقدار حسودیم شد
    البته دلیلش جذابیت نوشته هاتون هست
    ولی خب امثال من مجبورن به خاطر بی فرهنکی یه سریا قفل بذارن برای وبلاگشون
    :(
    امیدوارم همیشه اینطور فعال باشین
    پاسخ:
    تعداد کامنت ها ک خب اکثرش بحث و گفتگوی دوستانه بود : )) دوستان لطف دارن.
    چرا نمیاین بیان؟! حل نمیشه؟
  • پسته خانوم
  • میتونم پست هام رو انتقال بدم از میهن بلاگ به بیان؟
    بی فرهنگی که حل نمیشه!
    بقیه تحمل ندارن نظر شخصیه من رو ببینن! 
    پاسخ:
    فکر کنم بشه! 
    فضای بیان بهتره به نظرم.
  • پسته خانوم
  • منونم بابت راهنماییتون.
    @}--’---
    پاسخ:
    قابل نداشت :))
  • اسمارتیز :)
  • از اون روز گاهی که فکر کردم وبلاگتون شبیه چیه، به هیچ نتیجه‌ای نرسیدم!!
    خب...
    فعلا میتونم بگم شبیه هیچی نیست:)
    شاید بعدا فهمیدم شبیه چیه و اومدم گفتم:)
    پاسخ:
    :/
    واقعا ممنونم :/ :)))
  • بلاگر آرام
  • با توجه به این پست و نظرات زیرش وبلاگتون شبیه اون چت روم قدیمیاس که خیلی شلوغ بد:)))
    پاسخ:
    خوبه ک
    اکثر وبلاگا همینن ک :))