Neo's Text

بیخیال لطفأ!
Neo's Text

میخواهی من را بُکُشی؟! قدرت فکر کردنم را بگیر! خیال پردازی هایم را کور کن! نیروی بی مرزِ تخیل را در ذهنم بِخُشکان! دیگر نیازی به ترکاندن مغزم نیست! منظره ای کثیف و چندش آور خواهد شد؛ رسانه ها هم از تو غولی بی شاخ و دم خواهند ساخت. کار را پیچیده نکن! نوکِ اسلحه ات را به سمتِ قلمم بگیر...
عکس‌نوشت:
آره رفیق.

پیوندهای روزانه

ابو البلاگ تدیانی در جا طبیبی

يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۴۲ ب.ظ

+ این پست میتونست تو بلاگفان منتشر شه! ولی قسمت نشد : )


گویند ابو البلاگ تدیانی اصل، در حال گذر از کوچه پس کوچه های بلاگستان سفلی بود که ناگه صدای فریادی توجهش را جلب کرد. لیسی به کندوی جیبی اش زد و پشت گوش چپش را خارانید و و قصد حرکت نمود که مجددا صدای ناله ای نالور(ناله ی شدید و سوز دار) حواسش را جلب خودش کرد. اینبار دیگر تاب نیاورد و الاغش را در پارکینگ طبقاتی مجتمعِ بلاگستانِ نور پارک کرد و قفل افسارش را بست و پس از بوسه ای عاشقانه بر پیشانی الاغش، در پی یافتن سرچشمه ی صدا کوشید! به قطع یقین مطمئن بود که صدای نالور مربوط به چاکیده شدن یا جریده شدن بلاگری مظلوم و بی سلاح، توسط موجودی خشن و ترسناک با دندان های تیز و چنگول هایی برنده است که حتی میتواند یکی عمو زاده های گریزلی ایه خود شیخ باشد که همین احتمال عرق شرم را بر جبین شیخ نشاند!

درحال جستجو کردن پی صدا بود که فریادی ننههههههه طور پانکراس شیخ را لرزاند و باعث کپ کردنش شد! سرِ خرسانه ی خود را که چرخاند، تکه چوب بزرگی را دید که بر سر درِ واحدی چسبانده شده که رویش نگاشته شده بود: جا طبیبیِ پرواز خاتونِ بی مخاطبیانی! شیخ ما که درود خدایان آپولو و زئوس بر صورت پشمالویش باد، اندک ترس و واهمه ای را که به واسطه ی فریاد های نالور به دلش افتاده بود را اینگونه خنثی نمود! رساله ی مقدسِ مکاشفات التدیانی، اتصالات الاسفنجانی را از جیب بغلش بیرون در آورد و دستی بر آن جلدش کشید و آن را بویید و بر چشمانش مالانید و صفحه ای را به تصادف گشود! یا خدایانِ یونانی! یا خدایگانِ هندو که اتفاقی بس معجزه گون افتاد و چنین بندی از کتاب انتخاب شده بود: یا ابوالبلاگ! ای شجاعِ بیشه ی خرسانه! ای بی باکِ عرصه ی دلیرانه! همانا تو همان خرس شجاع هستی که ترس و وحشت، از تو میهراسند و از هیبتت، مویه ها میکنند! پس خرسانه همانندِ جدِ کبیرت، شاه گریزلیِ اول، در را بگشای و به همه اثبات کن چقدر خرسی! برو که دعای خدایگان آپولو و زئوس و غیره( به جز اون داداش کوچیکه) محافظت هستند! 

آرامش خاطری بر دل شیخ ما مستولی گشت و ریلکس طور درِ جا طبیبی را گشود. 

پرواز خاتون را دید که مزاحم ناشناسِ کامنت گذارش را یابیده و بر روی تخت با سیم جرثقیل بسته و از سوراخ دماغش تا نافش را چاکانده و در حال پر کردن ریه هایش از بستنی میوه ای است و مزاحم ناشناس هم مویه کنان به تخم چشمان شیخ نگاه میکرد و مظلوم وار میگریست!

 به سه ثانیه نکشید که پس از دیدن صحنه ای در جا طبیبی، شیر عسلِ کفی بالا کنان و تشنج گونه بر زمین افتاد و پس از دقایقی که صدای وزقِ نرِ آمازونی را در می آورد، مدفوع زنبور خوردم! مدفوع زنبور خوردم بر لب، مرد!


  • ۹۵/۱۰/۰۵
  • Neo Ted

نظرات (۳۶)

:|
پاسخ:
وات؟:|
عجب! :/
همه دارن از بلاد بلاگ میرن... کلا فزش سنگین شده :|
کاش منم کوله بارم رو جمع کنم برم...
26 کوله میشه :|
کی میتونه ببره حالا...
پاسخ:
رفتنشون ب خودشون مربوطه
دلیلی نداره ما ناراحت شیم
هرکسی اختیار کار خودشو داره
به شخصه دیگه هیچ اهمیتی واسم نداره این رفتن ها
دیگه خسته شدم راستش این داستانا :)
من که حالم خوبه و خدا رو شکر! بخاطر این مسائل حال خودمو خراب نمیکنم! واسه بقیه هم آرزوی بهترین حال رو دارم : )
از کی تا حالا این جور نوشته ها اینجا میزاری؟
پاسخ:
خب نذاشتن بذارم بلاگفان
گذاشتم همینجا :))
اصلاح میکنم منظورم "فازش" بود...

هیچی... هر وقت ننتونم حرفم رو بزنم ترجیح میدم " :| " بذارم!
پاسخ:
متوجهم

اوکی
ولی از ی چیزش خوشم اومد: «پرواز خاتون بی مخاطبیانی» :دی

پاسخ:
فقط ی چیزش؟ :| :))
من کی گفتم فقط؟ منظورم این بود اون نکته ش پر رنگ بود :)
پاسخ:
ک اینجور ;)
اصلا یه وضعی شده!
کامنت میذارم تایید نمیشه!
تایید میشه به کامنت همه جواب داده میشه بجز من!
پست خنده دار میذارن میخندم میگن چرا خندیدی؟! :|
تا حالا جلوی حذف وب 4 نفر رو گرفتم... خسته شدم :-/
غیر قابل تحمله...
نمیذارن خوش باشیم...
پاسخ:
بیخیالی طی کنید :)
این اتفاقات ارزش حرص خوردن نداره
به اندازه کافی دغدغه هست تو زندگی هامون
حداقل اینجا خوب باشیم
جدیدا همه یه مدلی پست میذارن برای اینکه پست یه نفرو بفهمی باید هشت تا وبلاگ دیگه رو هم بخونی :| چراااا؟
پاسخ:
این پست جوری نوشته شده ک اون وبلاگ رو نخونی هم میشه متوجه شی خب :/
سخت میگیریا ;))
بیخیال... والا خسته شدیم از این همه دعوا و بگیر و ببند...

پستتون هم خیلی خوب بود :)))))
چطوری اینطوری مینویسید؟! خیلی سخته!
حالِ دلتون همیشه خوب جناب تِد... که حالِ دلمون رو خوب میکنید :)
پاسخ:
والا ب خدا ارزش نداره! مگه چقدر عمر داریم ک بخوایم بخاطر این مسائل حالمون خراب شه!؟

خیلی ممنون :))
به سختی ;))
حال دل همه خوب باشه : )
خخخخخخ
عاااااااااالی:)

+ بگم پرواز بانو بیان همین مزاحم ما رو هم پیدا  کنن و صلاخی(سلاخی؟) کننش پس... خخخخخ فقط حیف بستنی میوه‌ای دییی:

قلم طنزو ایضا غیر طنزتون رو به رشد:) لذت بردیم:)
پاسخ:
تشکر : )

+ اصن خوراکشون همین سلاخی کردن و تشریح و ایناس :))
فقط باس وقت قبلی بگیرین و آی پی بدین بهشون :)))

نظر لطف شماس
شما رشته تون تجربی بوده؟!
پاسخ:
سوال بعدی ;)))
چرا قسمت نشد؟!!
پاسخ:
دوستان صلاح ندونستن
منم تابع جمع هستم :)
بوده قطعا از پست هاتون مشخصه!
احیانا پزشکی نمیخونید؟!
پیراپزشکی؟!
پاسخ:
عجبا :)))
نه خانم :)) این برچسب ها به ما نمیچسبه :))
ما یه بار تشریح داشتیم... یکی از دوستان غش کرد :))
از اونا که مری رو میگیری میکشی کل دستگاه گوارش بیرون کشیده میشه...
پاسخ:
دانشگاه نرفته تشریح؟؟
داریم مگه؟
مگه چیز بدیه؟!
پزشکی خوبه که...
پاسخ:
من گفتم بده؟
گفتم به من نمیاد :)
بله ما همه چی تشریح کردیم :)
بدون دستکش :|
نمیذاشتن دستکش دستمون کنیم!
پاسخ:
جالبه
چرا نیاد؟!
خیلی هم بهتون میاد...
پاسخ:
با روحیاتم سازگار نیست :))
به هر حال... توی هر رشته ای که تحصیل میکنید ان شاءالله موفق باشید :)
پاسخ:
همچنین شما : )
  • آندرومدا :)
  • :/ فیلم ترسناک +14 سال :/ عَعینا که توی پارکینگ مجتمعای بزرگن :/ 
    همه بلاگرا خشن شدن چرا؟؟ :/ 
    پاسخ:
    واقعا چرا؟
    :))
  • دخترِ انار :)
  • اعتراف میکنم از شیش صبح تا حالا بیرون بودم و حتی تصور اینم که متنو در حالت انجماد فعلی بخونم در مخیلم نمیگنجه :||
    ولی بعدا میخونم به شرط حیات میدونم اگر من نخونم اصلا پست صفا نداره :))
    پاسخ:
    اصن تا شما نخونید ک پست جنبه ی رسمیت پیدا نمیکنه!
  • دخترِ انار :)
  • شما که لطف دارید ولی جدیدا به صورت خیلی مویرگی دارید همش بی شکل و شمایل جواب کامنتای منو میدید :دی
    مشکوکه ماجرا
    نکنه رویا ممنوع کرده ؟ :))
    پاسخ:
    :)))))))
    رویا طفلک ک خبر نداره اصلا :)))
    وگرنه نصف بودم :))
  • دخترِ انار :)
  • بعد این که من خودم گفتم از اینجا تا قاره آفریقام دو نقطه پرانتز بسته میذاشتید چیزی از مشکوکی ماجرا کم نمیکرد و نمیکنه  :دی
    از حالا خودتونه نصف شده حساب کنید :))
    پاسخ:
    حالا شما ندید بگیرید خاع :/ 
    اشتباه فنی بود خانم :(
    :)))
  • دخترِ انار :)
  • پستتونم بعد باز شدن یخم خوندم و خنده ی تلخی که از گریه غم انگیز تر است و آره و اینا بر لب نشاندم جناب کیانِ مشکوکیان :))
    عه جناب کیان :دی
    حالا که دفتر اعترافات بازه اینم اعتراف کنم که به ناخودآگاه گونه ترین حالت ممکن یکهو این لقبتون بر صفحه کیبورد من تایپ گشت :))
    پاسخ:
    عججججبببا :))))
    اسامی مستعارِ منو لو ندین خانم
    اینا کد بندی شده
    من لو برم کی پاسخگوئه؟ 
    :)))
  • 💖 miss fatemeh 💖
  • شاه گریزلی اول o__O
    پاسخ:
    جدِ گرامم
    چرا تو بلاگفان نشد؟:)))
    پاسخ:
    به دلایلی ;))
  • نَـــنِــه قَمَـــــر
  • D;
    ایتز وری نایس
    پاسخ:
    تنکس :)
    چه بانمک نوشتی
    خیلی جالب بود:)

    پاسخ:
    سپاس
  • دخترِ انار :)
  • سازمان ملل که صد درصد پاسخگو نیست
    سازمان حمایت از نخبه های وبلاگستانی هم گمون نکنم ازش بخاری بلند شه
    سر آخرم خودم به نمایندگی از جامعه روانشناسان باید پاسخگو باشم دیگه پس فرق خاصی نداره لو دادن یا ندادنش :))
    ولی خدایی عجب قافیه خوبی ساختم برای جمله، جنابِ کیانِ مشکوکیان :دی اصلا میترسم منو بعد گفتن این جمله بعنوان نخبه ادبی ترور کنن :))
    پاسخ:
    شما روانشناس ها هم ک بسان بان کی مون فقط ابراز نگرانی میکنید و اینا ;)))
    کلا بخار ندارین ;))) 

    واژه آراییِ ک داشت اصن :)) 
    پیشنهاد میدم برید تو گاو صندوقِ پر از پولِ پدر مخفی شید :)))
  • دخترِ انار :)
  • شوخی شوخی با جامعه روانشناسان هم شوخی؟ :|
    خوبه منم با جامعه شما شوخی کنم؟ :||
    ما گاو بی صندوقشم نداریم چه برسه به این که گاو صندوق دار داشته باشیم
    برید تقوا پیشه کنید آقا :))
    پاسخ:
    من با همه ی جوامع بشری شوخی میکنم خانم :))) شما ک روانشناسین ;)) اصن مگه روانشناسا جامعه دارن؟؟ :))))
    بعدشم مگه شما جامعه ی منو میدونین؟؟ :))

    دیگه کل جوامع انسانی میدونن شما مرفه بی دردین و در پول غوطه ور :))
  • دخترِ انار :)
  • ن پس نمیدونم نذارید این بار جای القابتون یک دفعه هویت اصلیتونو لو بدما :))
    جملات اول کامنتتونم نادیده میگیرم به لطف خودم :||
    به این موضوعم حواستون باشه که رویا برای مشاوره قبل ازواج به ما مراجعه میکنه :دی

    یکی منِ دانشجویِ بی چترِ خط یازده سوار در پول غوطه میخورم یکی گرسنگان آفریقایی :)) خیلیم خوب اصلا تصور محال که محال نیست :)
    پاسخ:
    :)))))
    باحال بود :))

    چشم خانم ;))) ما ساکت میشینیم همین گوشه :))
  • پسته خانوم
  • شما با این قلمتون دارید حیف میشید، 
    در اولین فرصت خودتون رو به یه جایی معرفی کنید، باید استعداد هاتون مورد استفاده قرار بگیرد
    (واقعا قلم خوبی دارید....)
    پاسخ:
    نظر لطف شماس. اینجوری هم نیست دیگه :))
  • حسین مداحی
  • یره بره چی مسائل ره قاطی مکنی؟! یک جوری گفتی الان ملت فکر مکنن به اختلاف خوردم! خخخخ.
    پاسخ:
    چجور گفتم؟؟ از این ملایم تر؟؟
    نکنه با ابو دعوا کردی ناقلا؟:)))))
    پاسخ:
    :/
    شایعه نساز خانم
    این وصله ها به ما نمیچسبه
    بلاگفان متحده 

    :))
    :))
    :))
    پاسخ:
    :)
  • ♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)
  • پرواز خاتون بی مخاطبیان :))))))
    پاسخ:
    ;)